کد bk-23771  
نوع کاغذی  
عنوان مترجم یا رابط ناشنوایان: زندگی‌نامه و فعالیت‌های فاطمه آقامحمد  
نویسنده محمد نوری  
ناشر توانمندان و دفتر فرهنگ معلولین  
محل نشر قم  
سال انتشار 1397شمسی  
نوبت چاپ 1  
تعداد جلد 1  
تعداد صفحه 491  
زبان فارسی  
قطع وزیری  
موضوعات آقامحمد، فاطمه، ‫1333- ، معلمان ناشنوایان — ایران — سرگذشتنامه  
شابک 978-622-6216-14-2  
چکیده مقدمه
فاطمه آقامحمد متولد 1333 فارغ‌التحصیل رشته شنوایی شناسی است. دست سرنوشت او این‌گونه رقم خورده بود که از جوانی با جامعه ناشنوایان ارتباط پیدا کند و در زمینه‌های مختلف آموزشی، پژوهشی، اجرایی و اطلاع‌رسانی برای رشد و پیشرفت ناشنوایان کوشش نماید. کارنامه‌اش به قطر و ضخامت حدود پنجاه سال است. هر مسئولیتی بر عهده می‌گرفت، با تمام وجود و با دلسوزی آن را به انجام می‌رساند؛ از این‌رو در طول خدمت، دستاوردهای گران‌بها و تجارب راهگشا به جامعه هدف اعطا و اهدا کرده است.
اینجانب از طریق آقای رضا محمودی در سال 1392 وصف حال و شرح خدمات فاطمه آقامحمد را شنیدم، پس از مطالعه اجمالی متونی که در اختیارم بود، به این جمع‌بندی رسیدم که «آقامحمد» گوهر پاک و خالصی است که جامعه و حتی ناشنوایان نسبت به او شناخت و اطلاع کافی ندارند. مهم‌تر اینکه با معرفی او، در واقع بخش مهمی از تاریخ معلولیت و رخدادهای ناشنوایی ایران رونمایی خواهد شد و مورخین و پژوهشگران در آینده بهتر می‌توانند تاریخ این دوره را تدوین کنند.
منظورم از این دوره، سال‌های 1355 تا 1380 و به ویژه چند سالی که امواج خروشان انقلاب اسلامی سراسر کشور را فراگرفته بود و بعد از آن جنگ تحمیلی همه چیز و همه حوادث را تحت شعاع قرار داده بود. در این دوره همگان فقط به چند موضوع می‌اندیشیدند و دیگر موضوعات از مدار تفکر و پژوهش بیرون افتاده بود. آقامحمد برخلاف جو عمومی و فضای غالب بر کشور، بی‌سروصدا در پی گره گشایی از مشکلات ناشنوایان بود.
از این‌رو دریایی از تجارب و یافته‌هایی دارد که منحصر به فرد است. صندوق دانسته‌ها و داشته‌های او را به تحقیق می‌گویم کسی دیگر ندارد و فقط فاطمه آقامحمد این صندوق را در اختیار دارد. دلیل من، اطلاعاتی است که در این دو کتاب عرضه کرده است.
البته من نمی‌خواهم از قدر و قیمت دیگر فعالان در عرصه ناشنوایان طی آن سال‌ها بکاهم و کم کنم بلکه می‌خواهم جایگاه انحصاری که فاطمه آقامحمد در آن قرار گرفته بود را نشان دهم و بگویم کسی دیگر را سراغ نداریم که چنین موقعیتی را داشته باشند. بله رضا محمودی، محسن لوح موسوی، محمد کمالی، مرتضی پیروزی و حبیب تهرانی‌زاده هم هر کدام موقعیتی داشتند و هر کدام منشأ خدماتی شدند ولی جایگاه آنان متمایز و متفاوت با آقامحمد بود.
به هر حال تصمیم گرفتم ضمن تألیف زندگی‌نامه فاطمه آقامحمد، تاریخ تحولات ناشنوایی در دهه شصت و هفتاد یعنی سال‌های 56 تا 1380 را بر اساس فعالیت‌ها و تلاش‌های ایشان بازنویسی کنم.
**
فاطمه آقامحمد در زمینه‌های آموزش و تدوین ناشنوایان با زبان اشاره؛ توسعه علمی و اجتماعی زبان اشاره؛ پژوهش و تألیف درباره ناشنوایی و زبان اشاره؛ مناسب‌سازی تلویزیون جهت استفاده ناشنوایان ایران؛ گسترش دسترس پذیری تلویزیون در عرصه‌های مختلف برای ناشنوایان؛ راه‌اندازی سیمای ناشنوایی در شهرهای مختلف ایران؛ توان‌افزایی و توان‌بخشی ناشنوایان با انتقال تجارب به آنان و افزایش دانش و مهارت‌های آنان؛ گسترش حرفه رابط در جامعه ناشنوایان؛ مشاوره و راهنمایی پروژه‌های مختلف علمی و اجتماعی برای ناشنوایان؛ تقریب مدیران به جامعه هدف با توجیه آنان و افزایش تجارب و دانش آنها.
فعالیت‌های ایشان در طول نزدیک به نیم سده، ذیل یکی از این ده سرفصل می‌گنجد. اما ایشان گزارش روزانه یا ماهانه یا فصلی از فعالیت‌هایش ننوشته است. از این‌رو بسیاری از اطلاعات یا اسناد از بین رفته است. آنچه امروزه در اختیار داریم مجموعه‌ای از اسناد طبقه‌بندی نشده و نیز خاطرات و اطلاعاتی است که در ذهن ایشان است.
صدها برگ سند و صدها قطعه عکس بود که باید مطالعه می‌شد و پس از طبقه‌بندی و تقسیم، ارتباط بین آنها کشف می‌گردید؛ و مجدداً مطالعه و به تجزیه و تحلیل آنها اقدام می‌شد. گاه برای یافتن محتوای یک سند باید به منابع دیگر مراجعه می‌گردید. به هر حال چنین شیوه‌ای بسیار پیچیده و زمان‌گیر و صعب است.
حدود سه ماه وقت مرا گرفت تا در مرحله اول کتاب به سرانجام رسید. اما پس از اتمام رسیدن کتاب مجدداً بیش از یک هزار برگ سند جدید آوردند و قرار شد به مطالب پیشین افزوده شود. در این مرحله بیش از هفت ماه وقت گرفت تا بالاخره متن حاضر آماده شد. البته هم در مرحله اول و هم در مرحله دوم همواره از راهنمایی‌ها و نظریات ایشان بهره‌مند بوده‌ایم. در واقع اگر مساعدت‌های ایشان نبود، قطعاً این کتاب به صورت جامع آماده نمی‌شد.
***
متأسفانه زبان اشاره در میهن ما، سرنوشت ناخوشایندی پیدا کرده و در دو سوی آن موافقان و مخالفانش حضور دارند. عناد آنها تا حدی است که حاضر نیستند با گفتگو و تفاهم به راه کار مرضی‌الطرفین برسند و راه کاری عرضه کنند تا ناشنوایان بیش از این دچار تأخر فرهنگی و دورمانده از قافله مدنیت و فرهنگ نشوند.
چگونه است که در بسیاری از کشورها ناشنوایان با زبان اشاره به مراحل عالی رسیده‌اند ولی متصدیان امور آموزشی گاه به دلیل اصرار بر دیدگاه‌های ناکارآمد و استفاده نکردن از کارشناسی‌های جهانی و نظریه‌های دستگاه‌های علمی و فرهنگی پیشرفته موجب مشکلاتی در زندگی ناشنوایان شده‌اند. اما تا شرایطی فراهم نیاید که موافقان و مخالفان به تبادل نظر و گفت‌وگو بپردازند؛ تا وقتی تجارب گذشته مکتوب نشود و تلاش نکنیم از گذشته درس بیاموزیم، وضع جامعه ناشنوایی بهتر نخواهد شد.
دفتر فرهنگ معلولین از سال‌ها گذشته درصدد بوده، تاریخ کتاب گویا و کتاب بریل، تجارب گذشته در جامعه نابینایی را بر اساس واقعیت‌های موجود تدوین کرده و در اختیار همگان به ویژه نابینایان قرار دهد و از آنان ملتمسانه بخواهد با مطالعه گذشته، به تعامل و تبادل نظر پرداخته و راهی مطلوب برای آینده خود و زدودن موانع و مشکلات بگشایند.
همین شیوه را درباره معلولین حرکتی و ناشنوایان و آسیب‌دیدگان اجتماعی و ذهنی هم به کار بسته‌ایم. اگر ما منتظر معجزه‌ایم یا توقع داریم کسی از کشور دیگر بیاید و معضلات را از پیش پای ما بردارد، چنین خیالاتی، خواب‌های خوش ولی غیر واقعی است. خود ناشنوایان و خود نابینایان باید آستین همت بالا زده، کمر تلاش بسته، از هدر دادن فرصت‌ها حذر کرده و با گرفتن دست هم ایجاد روحیه تعاون و همکاری و به وجود آوردن فضای مهر و محبت به جای دشمنی‌ها و تنفرها و درس آموختن از گذشته و چشم دوختن به آینده، ساختن جامعه را آغاز کنند.
اما برای ساختن آینده، نیاز به تجارب نخبگان هست. هر کس هرگونه تجربه و خاطره‌ای دارد، لازم است به صورت یادداشت یا مقاله یا کتاب منتشر نماید. مطلبی که خانم فاطمه آقامحمد نوشت و در شهریور 1395 منتشر کرد بسیار راهگشا است. این گونه مطالب نه تنها برای نسل امروز سودمند است که آیندگان هم از آن پند بسیار خواهند آموخت.
****
کتاب درباره موضوعات ناشنوایی و در نگاه گسترده‌تر درباره موضوعات معلولیتی بسیار اندک است. با اینکه کتاب اصلی‌ترین عامل حیات و پیشرفت در هر جامعه‌ای است. تاریخ ناشنوایی، تاریخ آموزش ناشنوایان، تاریخ ترجمه و رابطه یا مترجم و رابط زبان اشاره و دیگر موضوعات تألیف نشده و هیچ متنی اعم از تاریخی، اجتماعی و جامعه شناسی، روانشناسی، مأخذشناسی و غیره در ایران در اختیار پژوهشگران و خود ناشنوایان یا خانواده آنها نیست. وقتی خشکسالی کتاب باشد و در موضوعات مختلف کتاب وجود نداشته باشد، چرخه و سیستم حیات فرهنگی دچار مشکلات و نارسایی‌های متفاوت خواهد شد. دقیقاً مثل این است که در طبیعت اصلی‌ترین عنصر حیات یعنی آب نباشد. نتیجه آن گسترش خشکسالی در همه جا و فقدان سرسبزی و حیات در همه عرصه‌ها و خلاصه بدبختی است. باید تلاش کنیم اصلی‌ترین عنصر رشد حیات فرهنگی یعنی کتاب مثل باران بر این جامعه ببارد. هر کس بر اساس رویکرد و تجارب و دانسته‌های خود، مطلبی بنویسد و اگر توان نشر و چاپ آن را ندارد، حداقل از طریق سامانه‌های الکترونیکی و مجازی در اختیار مردم قرار دهد. با ایجاد رونق فرهنگی به تدریج، تفکر و اندیشیدن هم شکوفا می‌گردد، و با افزایش خردورزی، عقلانیت و مفاهمه و تفاهم مسیر مدنیت و حل مشکلات اجتماعی و دستیابی به جامعه آگاه و مطلوب هموار خواهد شد.
خانم آقامحمد در این نوشتار، اطلاعات خوبی از آغاز تدوین زبان اشاره، منازعات در عرصه زبان اشاره و جایگزین آن، مواضع سازمان‌های دولتی در این باره و ده‌ها موضوع دیگر نوشته است. این اطلاعات برای نسل جوان که از حوادث فرهنگی دهه چهل و پنجاه و شصت چیزی نمی‌داند، بسیار راهگشا است.
با اینکه کسی مثل خانم آقامحمد که حدود نیم قرن در تشکیل زبان اشاره، مترجمی و اطلاع‌رسانی به ناشنوایان بوده، و گنجینه‌ای از تجربه است، درباره روش کارش، نوع فعالیت‌هایش و جنبه‌های مختلف فعالیت‌هایش، باید چند پایان نامه، چندین مقاله و کتاب تألیف و عرضه شده باشد، ولی با کمال تأسف مهم‌ترین نوشته‌هایی که در دسترس است یکی مطلبی است که خودش در شهریور 1395 به توصیه آقای رضا محمودی نوشته و چند مصاحبه کوتاه از او داریم و یک گزارش کوتاه که در روزنامه جام‌جم منتشر شده است.
حداقل کادر علمی روزنامه جام‌جم می‌توانست درباره این «معدن تجربه و خدمت» کار علمی کند و مقالات علمی و کارشناسی منتشر نماید. یک مصاحبه توسط نگین حسینی انجام شده و در روزنامه جام‌جم در بهمن 91 منتشر شده، یک مصاحبه دیگر را ایسنا از ایشان در مهر 86 گرفته و یک مقاله کوتاه توسط مراد فردوسی تدوین و در روزنامه جام‌جم در مهرماه 91 منتشر شده است.
خانم آقامحمد از این نظر تجربه قابل مطالعه برای ناشنوایان و دیگر گروه‌های معلول است. آنان باید بدانند که نهادهای دولتی، برای بهترین نیروهای این جامعه کاری انجام نمی‌دهند و خودشان باید شروع کنند. یعنی اولاً از این‌گونه افراد تجلیل و تقدیر نمایند؛ دوم کار پژوهشی درباره این افراد انجام دهند، مقاله و کتاب بنویسند و تجارب به دست آمده را در درون فرهنگ و جامعه خودشان توسعه دهند.
*****
تأسف‌آور اینکه خانم آقامحمد از کارش کنار می‌رود، با اینکه یک عمر بهترین خدمات را به ناشنوایان داشته، ولی هیچ خبری نشد و آب از آب تکان نخورد، با اینکه لازم بود ناشنوایان در سایت‌ها، وبلاگ‌ها، گروه‌ها و شبکه‌های موبایلی مثل تلگرام از ایشان تشکر می‌کردند. الآن هم دیر نیست یک پیشنهاد این است در ساعتی که ایشان خبر می‌گفته، ناشنوایان یک پیام در حدّ یک عبارت کوتاه مثلاً «ما قدردان زحمات تو هستیم و متشکر خدمات تو هستیم» ارسال کنند.
پیشرفت و ترقی جامعه ناشنوایان مرهون این است که هر یک از ناشنوایان پشتیبان دیگری باشد؛ از یکدیگر حمایت کنند، به جای تحقیر و کوچک نمودن یکدیگر، به تکریم و بزرگ کردن یکدیگر کمک کنند. یک نکته مهم در مورد افراد شنوا است که به دلیل علاقه یا انسان دوستی یا وظیفه شناسی به کمک جامعه ناشنوایان آمده و خدمات مهمی انجام می‌دهند. گاه دیده می‌شود، ناشنوایان به چشم یک بیگانه و غیر خودی به آنان نگاه می‌کنند. چنین رفتارهایی موجب تضعیف جامعه هدف می‌شود؛ چون نیکوکاران، مساعدت نخواهند کرد و حمایت‌ها قطع می‌شود و در نتیجه جامعه هدف ضعیف می‌شود. توجه کنید پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم یا ائمه علیهم السلام یا انسان‌های بزرگی مثل مرحوم باغچه‌بان توصیه کرده‌اند، مردم به کمک ناشنوایان بشتابند و افرادی به منظور عمل به این توصیه‌ها جلو می‌‌آیند و مساعدت می‌کنند. ولی برخی ناشنوایان که انگشت شمار هستند، نسبت به این افراد رفتار مطلوبی ندارند. بالاخره در جهان امروز کسی موفق است که قدرت جذب مساعدت بیشتر داشته باشد، کسانی به موفقیت می‌رسند که بتوانند افراد بیشتری را جذب کنند. از این‌رو ناشنوا باید از کسانی مثل آقامحمد کمال تشکر و امتنان را داشته باشند و به روش‌های مختلف او را تکریم کنند.
******
لازم است از جناب آقای رضا محمودی مدیر محترم انجمن خانواده ناشنوایان تشکر کنیم که علاوه بر راهنمایی، اسناد و مدارک سودمندی در اختیار ما گذاشتند. تلاش‌های خود خانم آقامحمد در تألیف این کتاب اگر نبود، قطعاً این کتاب به چاپ نمی‌رسید. ایشان با دقت و حوصله متن‌ها را نوشته و پس از تایپ هم غلط‌گیری کردند و بسیار وقت گذاشتند.
مدیریت این پروژه ابتدا بر عهده خانم منصوره ضیایی‌فر (نابینا و پژوهشگر در حوزه کتاب گویا و کتاب بریل) بود ولی به دلیل مشغله‌های فراوان خانم ضیایی‌فر و از طرف دیگر گسترش ابعاد پروژه، تصمیم گرفتیم، مدیریت هر قسمت بر عهده یکی از کارشناسان دفتر فرهنگ معلولین واگذار شود تا پروژه زودتر و بهتر به نتیجه برسد. البته از خانم ضیایی‌فر تشکر می‌کنیم. نیز از همه افرادی که در به ثمر نشستن این اثر صادقانه و مخلصانه تلاش کرده‌اند، تشکر می‌نماییم.
شیوه دفتر فرهنگ معلولین این‌گونه است که برای کار و تلاش افراد هر چند بسیار اندک احترام قائل است و حق مادی و معنوی همه پژوهشگران و نویسندگان را پاسداری کرده و نام آنها را در کنار کارشان ثبت می‌کند. اساساً تحقیق و نوشته هر فرد، مالِ او است و هر گونه تصرف در آن توسط دیگران، غصب و اکل مال به باطل و حق‌الناس است.
لازم است این نکته را هم یادآور شوم، بنده از سال 1369 وارد تحقیقات ناشنوایی شدم. چون در جریان محاصره آبادان یک گلوله توپ در نزدیک من منفجر شد هر دو گوشم آسیب جدی دید. از سال 69 تصمیم گرفتم بخشی از وقتم را به ناشنوایی و ناشنوایان اختصاص دهم. از همان زمان متوجه برخی اختلافات در جامعه ناشنوایان شدم ولی بدون ورود به اختلافات تلاش کردم با همه گروه‌ها و جریان‌ها رفیق و دوست باشم. تا کنون این رویه را داشته‌ام. از سال 1390 مدیریت دفتر فرهنگ معلولین را پذیرفتم و در این دفتر همه صاحبان فکر و اندیشه فارغ از گرایش فکری یا تمایلات اجتماعی‌شان حضور یافتند و همکاری نموده‌اند. به همین دلیل تلاش کرده‌ایم برای همه شخصیت‌ها بدون در نظر گرفتن طرز فکر آنان، زندگی‌نامه و کارنامه تدوین کنیم. البته توصیه‌های ریاست عالی جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدجواد شهرستانی نماینده آیت اللّه العظمی سیدعلی سیستانی مدظله در اتخاذ چنین خط‌مشی و رویه‌ای بی‌تأثیر نبوده و لازم است از ایشان تشکر نماییم.
امیدواریم از آراء و نقدهای نخبگان، نویسندگان و پژوهشگران بهره‌مند شویم؛ انتقادات و اظهار نظرهای شما عزیزان موجب کمال و رشد و حتماً مسرت آفرین است.
محمد نوری
دی ماه 1397  
تاریخ ثبت در بانک 12 تیر 1398  
فایل پیوست
تصویر