کد | bk-22459 |
---|---|
نوع | کاغذی |
عنوان | ابابصیر: موسسه آموزشی نابینایان |
نویسنده | محمد نوری |
ناشر | انتشارات توانمندان و دفتر فرهنگ معلولین |
محل نشر | قم |
سال انتشار | 1397شمسی |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد جلد | 1 |
تعداد صفحه | 583 |
زبان | فارسی |
قطع | وزیری |
موضوعات | موسسه آموزشی ابابصیر |
شابک | 978-622-6216-10-4 |
چکیده |
ابابصیر: موسسه آموزشی نابینایان محمد نوری، انتشارات توانمندان و دفتر فرهنگ معلولین، 1397، 583 ص. با همکاری: محمدحسین بصیری، اباذر نصراصفهانی، علی نوری مشاوره: مهدی اقارب پرست، فضل الله صلواتی مقدمه موسسه ابابصیر که با اسامی دیگر موسسه آموزشی ابابصیر، سازمان آموزشی ابابصیر و مدرسه ابابصیر هم خوانده شده، اغلب آن را با نام مختصر «ابابصیر» یاد میکنند. ابابصیر با نیم سده فعالیت، سند افتخار و مباهات برای نه تنها ایران و ایرانیان بلکه برای شیعه و شیعیان و روحانیت خدمتگزار و نیز عزت و افتخار برای خود نابینایان است. هرگونه به ابابصیر نگاه کنیم، یک قطعه مهم از تاریخ معلولیت و معلولان ایران و نقطه عطفی در تاریخ نابینایی و نابینایان محسوب میشود. از اینرو نمیتوان از آن گذشت و آن را نادیده انگاشت. به ویژه برای دفتر فرهنگ معلولان که درصدد تدوین تاریخ تحولات معلولان ایران است، ابابصیر فقط یک مرکز و موسسه نیست بلکه خشت بنای مرتفعی است که در سال 1348 آغاز شد. اما دامنه تأثیرات آن به همه شهرها تعمیم یافت و در جزء جزء ساختار فرهنگ نابینایان گسترده شد. نیز این نکته مهم قابل توجه است که ابابصیر نخستین تجربه ورود روحانیت شیعه و جریان مذهبیها به جامعه و فرهنگ معلولین است. پیش از ابابصیر مذهبیها به عنوان یک گروه و یک جریان در معلولین ورود نداشتند؛ اگر کاری برای معلولین میکردند، فردی و غیر سازمان یافته و تشکیلاتی بود. اما با شروع پروژه ابابصیر، برای اولین بار چند تن روحانی مشهور و چند چهره مذهبی فعال و کارشناس وارد ضرورتهای معلولین شدند. از اینرو ابابصیر بر پایه تفکر مذهبی شکل گرفت و تداوم یافت. ابابصیر سرنوشت پندآموز و عبرتآموزی دارد. اگر ابابصیر با نهادها و مراکزی مثل گالودت در آمریکا مقایسه میشود مییابیم که دانشگاه گالودت امروزی در 1860م یک مدرسه کوچک بوده است؛ اما مدیریت کلان و نخبگان جامعه و حتی آحاد جامعه خود را نسبت به این نهال کوچک و ضعیف مکلف دانسته و خواهان رسیدگی و اهتمام به این نهال نورس بودند. بالاخره گالودت امروز به درخت تنومندی تبدیل شده و مثل و بدیل در جهان ندارد. اما متأسفانه چنین احساسی و چنین وظیفهشناسی در میان جریانهای مدنی و نخبه و مدیران ایران وجود نداشت. به همین دلیل، نهادهای نوپا و جدید مثل ابابصیر توجه و عنایت آنان را جلب نمیکرد. حتی امروزه اگر «درختچه» و نهال کوچکی ببینیم به جای رسیدگی، هر کسی تلاش میکند آن را بشکند. از اینرو امروزه مرکزی نداریم که چند دهه قدمت داشته باشد ولی در اروپا و امریکا مراکز هست که چند سده سابقه دارند. یک سنت اجتماعی و تاریخی در فرهنگ ما شکل گرفته و نهادینه شده است: هر اقدامی وقتی به مرتبهای از بالندگی و رشد برسد، نسبت به آن شک و شبهه رواج مییابد. از اینرو به جای مساعدت و اهتمام در جهت رشد بیشتر، مانع تراشی و آسیبرسانی شکل میگیرد. ابابصیر در زمانی که در حال رشد و بالغ شدن بود و میخواست تبدیل به دانشگاه شود، با مانعتراشی، به تعطیلی کشانده شد. اما تأثیر این تحولات گریبان گیر شخص خاصی نمیشود بلکه سود و زیان آن به جامعه میرسد. توجه کنید اگر دانشگاه نابینایان و ناشنوایان تأسیس شده بود، دهها و صدها معلول ایرانی راهی غربت نشده و همین جا مشغول میشدند و هزاران معلول به مراحل عالی دست یافته و دانشهای ضروری توسعه مییافت و آثار آن به معلولین میرسید. به هر حال در مسیر ابابصیر خلل و مانع ایجاد شد و نتوانست مراحل رشد را طی کند؛ چرا که گفتند ابابصیر حجتیهای است، وابسته به انجمن حجتیه است. اگر یک یا دو نفر در انجمن بودهاند چه ربطی به ابابصیر دارد؛ حتی با این فرض که همه مدیران آن، طرفدار انجمن باشند؛ ولی کارشان مطلوب باشد لازم بود جلوی حرکت آنان سد نشود و از مساعدت عمومی برخوردار میشدند. مهمتر اینکه چند دهه بعد دادگاه اعلام کرد اینگونه اتهامات ربطی به خدمات ابابصیر ندارد و ابابصیر باید راهش را ادامه بدهد و مشکلی ندارد. ولی این رأی دادگاه، نوشدارو بعد از مرگ سهراب بود. بهرحال تعطیلی دائمی ابابصیر در آموزش و پرورش و تعطیلی موقت در برخی زمینهها، پیامدهای منفی بسیار به همراه داشت و ضرر آن فقط نصیب جامعه معلولان گردید. اما بعد از سال 1391 که ابابصیر فعالیتهایش را مجدداً آغاز کرد، جا دارد نگاهی به تاریخ فعالیتهای آن داشته باشیم؛ بلکه تجارب ابابصیر گردآوری شود و در اختیار پژوهشگران و مدیران قرار گیرد. پیش از این یعنی در سال 1381 با یکی از اعضای فعال هیئت امنای ابابصیر یعنی مرحوم حسین گلبیدی به گفتوگو نشستیم و زندگینامهای از او در قالب یک جلد کتاب منتشر کردیم. نیز همواره در مجله تواننامه، در سایت دفتر فرهنگ معلولین و در دیگر تحقیقات این دفتر، تلاش شد دستاوردهای ابابصیر ارج گذاشته شود و تجارب آن را منتقل کنیم. در جلسهای با هیئت امنای ابابصیر در مهر ماه 1394، ضرورت تألیف یک جلد کتاب درباره ابابصیر را مطرح کردیم، اما آقایان فرمودند فعلاً جزء اولویتهای آنان نیست، از اینرو این دفتر مستقلاً کارش را شروع کرد و با جمعآوری اطلاعات، کار تألیف آغاز شد. اما ضمن مصاحبه با خدمتگزار امین آقای مهدی اقارب پرست، معلوم شد خانم اسکندری هم مشغول چنین مهمی است. و در صحبت با خانم اسکندری معلوم شد ایشان درصدد انجام تألیف جامع نیست. بنابراین دفتر تلاش کرده تحقیق جامعی عرضه کند. نیز چند بار تلاش کردیم با حجت الاسلام مهدی مظاهری که نقش اصلی در تأسیس و تداوم ابابصیر داشته، به گفتوگو بپردازیم اما میسر نشد. حتی در آذرماه 94 با فرزند برومند ایشان حاج آقا حسین مظاهری هماهنگی شد و چند تن جهت مصاحبه به اصفهان رفتند ولی به دلیل کسالت حاج آقا، امکان گفتوگو دست نداد. برخی هنوز در تألیف یک کتاب درباره ابابصیر شک و شبهه دارند؛ لازم است ادلهای که ما به آن باور داریم در چند جمله و خلاصه به عرض آنان و همه مردم ایران و مسلمان برسانیم. ابابصیر را نباید به چشم موسسهای که چند نفر با هر انگیزه تأسیس کردند و در جریان حدود نیم قرن فعالیت، موفقیتها و اشتباهاتی داشته نگاه کرد. ابابصیر سند افتخار تشیع در ایران است که نخواست عنان آسیبمندان خود را به بیگانه بسپارد و تلاش کرد خودش و با تدبیر و امکانات مردمی خودش به مدیریت آنان بپردازد. از اینرو اگر در کارنامه ابابصیر ضعفهایی مشاهده شود، نباید به خاطر چند مشکل قیصریه به آتش کشیده شود. ابابصیر به همه معلولان و خانواده آنان و همه مردم متدین تعلق دارد. این مجموعه خودی و از خود ملت و برخاسته از بطن این ملت است. در چند جمله و به اختصار اهمیتهای ابابصیر را به عرض میرسانم: 1ـ ابابصیر نخستین سدی است که به دست مردم در مقابل تاراج گران و سارقان فکر و اندیشه ایجاد شد؛ 2ـ ابابصیر نخستین مرکزی است که مردم برای مشارکت دادن نابینایان در سرنوشت ایران بنا کردند؛ 3ـ ابابصیر ایجاد شد تا سرمایههای انسانی و فکری این ملت به دست بیگانه نیفتد؛ 4ـ ابابصیر تأسیس شد تا به جهان گفته شود معلولان و نابینایان شیعه میتوانند بر مبنای باورهای خود جامعهای آباد و سعادتمند بسازند؛ 5ـ ابابصیر تابلویی است که میگوید ملت ایران و شیعه و مسلمان نسخههای بیگانه در امور معلولین را نمیپذیرد و خود مستقلاً میتواند اقدامات سازنده داشته باشد؛ 6ـ ابابصیر گویای موفقیت معلولین در فراگیری و یاددهی علوم مختلف است با اینکه بدون امداد از بیگانه برنامهریزی کردهاند. لذا لازم است با چشم باز و با بصیرت و جامعنگری به ابابصیر نگاه کنیم و با اشکال تراشیهای ناشی از محدود نگری به تخریب آن نپردازیم. البته این نکات دیدگاه اینجانب و مبنای تألیف این کتاب است؛ ممکن است اشخاص دیگر تفکر و رویکرد دیگر داشته باشند؛ باید به اینگونه افراد هم حق بدهیم نظرات خود را بنویسند و منتشر کنند. نیز نشستهایی تشکیل شود و افراد با آراء مختلف به بحث و مباحثه بپردازند. کشیش آلمانی به نام ارنست یاکوب کریستوفل (1255-1334ش/1876-1995م) در سال 1303یا 1304 به ایران آمد و در تبریز مدرسهای برای نابینایان دایر کرد. در سال 1306ش/1928م به طرف اصفهان رفت و در 1307 مدرسهای در اصفهان تأسیس و آموزش نابینایان را آغاز کرد. چهل سال بعد، بعضی از روحانیون و نخبگان اصفهان مدرسه کریستوفل و اقدامات او را مضر تشخیص دادند و در سال 1348 مدرسه ابابصیر پیریزی شد. برای شناخت ابابصیر لازم است مدرسه کریستوفل و حتی شخصیت و افکار کریستوفل را شناخت. از باب تعرف الاشیاء باضدادها و شناخت هر چیز از راه ضدش، تحلیل و بررسی ابابصیر را هم میتوان از طریق مطالعه کریستوفل انجام داد. از اینرو فصل ویژهای به کریستوفل و کلاً اقدامات مسیحیت در زمینه نابینایی اختصاص دادهایم. در پایان ضمن تشکر از راهنماییهای جناب آقای اقارب پرست و دکتر مهدی بصیری و مهندس محمدحسین بصیری و دیگرانی که با راهنمایی یا نقد یا ارسال منابع و مطالب و اسناد ما را یاری فرمودند. هنوز کار تمام نیست و بخشهایی از آن نیاز به تکمیل دارد؛ از اینرو از همه کارشناسان و هیئت امنای قدیم و جدید ابابصیر، نیز از دانشآموختگان و خلاصه هر شخصی ارتباطی داشته و اطلاعاتی دارد استدعا داریم یاری کنند. البته هدف ما فقط گردآوری تجارب ابابصیر و انتقال آن به نسل جدید و آیندگان است و کاری به گرایش فکری و اجتماعی مسئولین و افراد فعال در تاریخچه ابابصیر نداریم و گرایش آنان در اینجا بررسی نمیشود. بلکه فقط در چارچوب معلولین نابینا به دستاوردهای ابابصیر میپردازیم. تألیف این کتاب حدود چهار سال وقت مرا گرفت؛ به دلیل گستردگی فعالیت ابابصیر و نیز کثرت شخصیتهای مرتبط به ابابصیر و از طرف دیگر فقدان اسناد مکتوب و معتبر در بعضی از موضوعات توانستیم این مجموعه را فراهم آوریم. تلاش بسیار شد تا روایتها و دیدگاههای افراد مختلف منعکس شود تا پارههای حقیقت در اختیار پژوهشگران قرار گیرد. برای دست یافتن به دیدگاههای افراد باید متوسل به شیوه گفتوگو میشدم. باید اعتراف کنم که اگر مهندس محمدحسین بصیری مدیرعامل کنونی ابابصیر نبود در این زمینه موفق نمیشدم و مجدداً از ایشان تشکر میکنم. نیز لازم است از جناب حجت الاسلام والمسلمین سید جواد شهرستانی نماینده آیت الله العظمی سیدعلی سیستانی مدظله که همواره پشتیبان و راهنمای ما در این زمینه بودهاند تشکر نماییم. (محمد نوری، مدیرعامل دفتر فرهنگ معلولین، مهر ماه 1397) |
تاریخ ثبت در بانک | 22 آبان 1397 |
فایل پیوست |