چکیده |
هدف از پژوهش حاضر مقایسه استرس و ناامیدی در مادران کودکان با ناتوانیهای تحولی(مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم، با کمتوانیذهنی و با ناتوانی یادگیری) در شهر شیراز بود. حجم نمونه این پژوهش شامل 150 نفر از مادران کودکان با ناتوانیهای تحولی بودند که به روش نمونهگیری هدفمند از مراکز و مدارس ناحیه 1 آموزش و پرورش شیراز انتخاب شدند. به منظور سنجش میزان استرس از پرسشنامه 39 سوالی پاسخ به استرس و برای سنجش ناامیدی از پرسشنامه 20 سوالی ناامیدی استفاده شد. دادههای گردآوری شده با استفاده از تحلیل واریانس یکراهه برای نمره کل استرس و ناامیدی و تحلیل واریانس چندمتغیره برای خرده مقیاسهای استرس و ناامیدی تحلیل شدند. تحلیل دادهها نشان داد که مادران دارای فرزند با اختلال طیف اتیسم تفاوت معنیداری با مادران دارای فرزند با ناتوانی یادگیری و مادران دارای فرزند با کمتوانیذهنی داشتند. همچنین تفاوت معناداری بین دو گروه مادران داری فرزند کمتوانیذهنی و مادران دارای فرزند با ناتوانی یادگیری وجود داشت. نتایج نشان داد که به ترتیب مادران دارای کودکان با اختلال طیف اتیسم، مادران دارای کودکان با کمتوانیذهنی و مادران دارای کودکان با ناتوانی یادگیری از بیشترین تا کمترین استرس برخوردارند. از نظر ابعاد استرس مادران دارای فرزند با اختلال طیف اتیسم در خرده مقیاسهای تنش، پرخاشگری، بدنی ساختن، خشم، افسردگی، و ناکامی تفاوت معنیداری با مادران دارای فرزند با ناتوانی یادگیری و مادران دارای فرزند کمتوانیذهنی داشتند (p<0/05). در ارتباط با ناامیدی نیز بین مادران دارای کودکان با کمتوانیذهنی، مادران دارای کودکان با ناتوانیهای یادگیری و مادران دارای کودکان با اختلال طیف اتیسم تفاوت معنیدار وجود داشت. در ارتباط با ابعاد ناامیدی تفاوت معنیداری بین سه گروه در خرده مقیاس احساس نسبت به آینده وجود داشت. در خرده مقیاس بیانگیزگی بین مادران دارای فرزند اتیسم و مادران دارای فرزند ناتوانی یادگیری و مادران کودکان با کمتوانیذهنی تفاوت معنیداری وجود داشت. در خرده مقیاس انتظارات منفی، بین مادران دارای فرزند اتیسم و مادران دارای فرزند با ناتوانی یادگیری و مادران کودکان با کمتوانیذهنی تفاوت معنیداری وجود داشت. بنابراین با توجه به یافتهها پیشنهاد میشود راهبردهای مقابلهای برای حفظ و پایداری خانواده و کیفیت زندگی، مدیریت استرس والدگری و افزایش امید به زندگی در سرویسهای مداخلهای گنجانده شود و همچنین بهبود نگرشهای والدگری مثل اطمینان والدینی و پذیرش نیز ترغیب شود.
|