چکیده |
پایاننامه حاضر به بررسی استعارههای مفهومی خشم در آزمونوران نابینای مطلق مادرزاد میپردازد. بر اساس آموزههای زبانشناسی شناختی استعارههای مفهومی نقش مهمی در نظام شناختی بشر دارد و استعار? شناختی، چارچوبی برای اندیشه است و صرفاَ موضوعی زبانی نیست، بلکه موضوعی است مرتبط با اندیشه و خرد. با تحلیل استعارههای مربوط به عواطف میتوان به تفاوتهای فرهنگی و بنیانهای شناختی ملتهای مختلف پی برد. خشم یکی از اصلیترین احساسات بشر است و به همین دلیل استعارههای آن پربسامدترین و جهانیترین استعارهها هستند؛ پژوهش حاضر ابتدا به بررسی استعارههای مفهومی خشم، در زبان فارسی، انگلیسی، اسپانیایی، تونسی، چینی، ژاپنی، لهستانی، آکان و مجارستانی میپردازد. در بررسی میدانی که به منظور واکاوی عملکرد ذهن در چگونگی شکلگیری استعارههای خشم در نابینایان فارسیزبان، انجام گرفته، 10 نابینای مطلق مادرزاد فارسیزبان و 10 بینای فارسیزبان به عنوان گروه گواه بین سنین 18 تا 28 سال انتخاب شدند. زبان اول هم? این آزمونوران فارسی است. این پژوهش استعارههای مفهومی خشم در زبان نابینایان مطلق مادرزاد در مقایسه با همتای بینایشان را از نظر قلمروهای مبدأ تحلیل نموده و میزان کاربرد مولفههای دیداری بر اساس مدل فورسیوِل در گفتار و نوشتار آزمونوران نابینا را مورد سنجش قرار داده است؛ نتایج پژوهش حاکی از آن است که گفتارگرایی در نابینایان موجب تشابه فراوان استعارههای خشم حتی استعارههای دیداری خشم در دو گروه شده است.این پژوهش یه بررسی منشأ استعار? مفهومی میپردازد و به دنبال پاسخگویی به این سوال است که استعاره در ذهن شکل میگیرد یا در زبان؟
|