کد ts-24127  
عنوان اول بررسی همبستگی آگاهی واج‌شناختی و مهارت خواندن در کودکان دارای اختلال پردازش شنوایی و کودکان طبیعی  
نویسنده نگار شیرزادعراقی  
استاد راهنما عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا  
اسناد مشاور حیات عامری  
اسناد مشاور فردوس آقاگل‌زاده سیلاخور  
نوع کاغذی  
دانشگاه دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی  
مقطع دکتری  
سال دفاع 1398شمسی  
زبان فارسی  
چکیده در دنیای کنونی خواندن به عنوان یکی از اصلی‌ترین ابزارهای یادگیری، از اهمیت بسزایی برخوردار است. خواندن یکی از سطوح عالی زبان است که در طی آن فرد نماد زبان گفتاری که در قالب زبان نوشتاری آمده است را رمز گشایی می‌کند. در دهه‌های اخیر، آگاهی واج‌شناختی به دلیل دارا بودن ارتباطی تنگاتنگ با خواندن، پژوهش‌های بسیاری را به خود اختصاص داده است. آگاهی واج‌شناختی که به دانش فرد از واحدهای سازنده زبان اطلاق می‌گردد و در اکتساب خواندن بویژه در زبان‌های الفبایی بسیار حائز اهمیت است، به بررسی یکپارچگی در نظام زیربنایی پردازش گفتاری می‌پردازد و بخشی ضروری در ارزیابی‌های روان‌شناسی زبان از کودکان محسوب می‌گردد. با توجه به شیوع رو به گسترش اختلال پردازش شنیداری در کودکان و وجود مشکلات آموزشی و ضعف تحصیلی در آنان، پژوهش حاضر بر آن است تا همبستگی میان آگاهی واج‌شناختی و زیر آزمون‌های آن را با مهارت‌های خواندن (سرعت، دقت و درک مطلب) در دختران و پسران طبیعی و دچار اختلال پردازش شنیداری مورد بررسی قرار ‌دهد تا بتواند گامی در جهت افزایش دانش زبان‌شناختی کودکان دچار اختلال پردازش شنیداری برداشته، زمینه آگاهی بخشی، پیشگیری و انجام راهبردهای آموزشی و توانبخشی را بمنظور رفع نیازها و مشکلات آنان فراهم آورد. پژوهش حاضر، به لحاظ نوع، توصیفی تحلیلی (همبستگی) و به لحاظ رویکرد، پژوهشی میان رشته‌ای است که در چارچوب روان‌شناسی زبان انجام می‌پذیرد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل 30 دانش‌آموز پایه دوم تا چهارم ابتدایی شامل 15 کودک طبیعی و 15 کودک دچار اختلال پردازش شنیداری (16 پسر و14 دختر) می‌باشد که همگی تک زبانه و مسلط به زبان فارسی بوده، آستانه‌های شنیداری آنان در محدوده طبیعی 15- 0 دسی‌بل و به لحاظ وضعیت بینایی، گفتاری و بهره هوشی در محدوده طبیعی قرار داشتند. به‌منظور جمع‌آوری داده‌های پژوهش از دو آزمون آگاهی واج‌شناختی (سلیمانی و دستجردی، 1389) و آزمون خواندن (شیرازی و نیلی‌پور،1391)، بهره جستیم. آزمون اگاهی واج‌شناختی شامل 180 تصویر و در سه سطح کلی آگاهی هجایی، آگاهی درون هجایی و آگاهی واجی به همراه زیرآزمون‌های هر بخش انجام پذیرفت و آزمون خواندن نیز شامل سه متن استاندارد شده داستانی همتا بود که سرعت خواندن (تعداد واژه در دقیقه)، دقت خواندن (خطاهای خواندن متون) و درک خواندن (پرسش‌های درک مطلب) دانش‌آموزان دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفت. به‌منظور توصیف و تحلیل داده‌های پژوهش نیز از آزمون‌های کولموگراف-اسمیرنوف، ران، لون، تی مستقل و نیز آزمون‌های فریدمن و همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS استفاده گردید. یافته‌های پژوهش حاکی از آن بود که کودکان دچار اختلال پردازش شنیداری در آزمون‌های آگاهی واج‌شناختی و زیرآزمون‌های آن و نیز درمهارت‌های خواندن، دارای عملکرد ضعیف‌تری در مقایسه با کودکان طبیعی هستند. میان آزمون کلی آگاهی واج‌شناختی با مهارت‌های سرعت، دقت و درک خواندن در کودکان دچار اختلال پردازش شنیداری همبستگی آشکاری مشاهده گردید؛ این بدان معناست که می‌توان مهارت‌های خواندن مذکور را بر اساس امتیاز آگاهی واج‌شناختی پیش‌بینی نمود. علاوه بر آن، از میان زیرآزمون‌های آگاهی واج‌شناختی شامل آگاهی هجایی، درون هجایی و واجی، تنها وجود همبستگی میان زیرآزمون آگاهی واجی با متغیرهای سرعت، دقت و درک خواندن به اثبات رسید. همچنین، علی‌رغم بالاتر بودن امتیازات دختران در آزمون‌های پژوهش در مقایسه با پسران، تفاوت معناداری به لحاظ آماری میان دو گروه مشاهده نگردید. در عین حال، با ارتقاء پایه تحصیلی دانش‌آموزان دچار اختلال، عملکرد آنان نیز در آزمون‌های پژوهش با پیشرفت همراه بود. بصورت خلاصه می‌توان عنوان نمود که در کودکان دچار اختلال پردازش شنیداری به دلیل وجود تأخیر و اختلال در کسب مهارت‌های پردازش واجی، درک صحیح آواهای گفتاری و مشخصه‌های تمایز دهنده آن‌ها نیز با مشکل مواجه می‌گردد که می‌تواند در کسب آگاهی واج‌شناختی آنان تأثیر گذار بوده به تبعیت از آن مهارت‌های وابسته همانند خواندن نیز دچار ضعف می‌گردد. لذا در کنار تقویت مهارت‌های پردازش شنیداری، توجه به مهارت‌های واج‌شناختی این کودکان نیز حائز اهمیت است تا به تبع آن مهارت خواندن آنان نیز تقویت و بهبود یابد.  
تاریخ ثبت در بانک 3 شهریور 1398