چکیده |
جوامع بشری همواره با وضع قوانین، برای نیل به ثبات جامعه و زندگی اجتماعی مسالمتآمیز کوشیدهاند. امروزه این قوانین وضع شده توسط بشر، با نام حقوق موضوعه شناخته شدهاند و اصولی که این قوانین را توجیه میکنند و نیروی الزامآور آن میباشند، با نام مبانی حقوق معرفی میگردند. در این راستا، حقوقی نیز میباشند که به دلیل حضور فرد در اجتماع به آن تعلق میگیرد و این حقوق با نام حقوق اجتماعی بیان میشود که در نسل دوم حقوق بشر جای میگیرند. حقوق مزبور به اقشار خاص مانند معلولان توجه ویژه دارد. در توجیه حقوق اجتماعی معلولان از اصل عدالت و شاخههای آن مانند عدالت استحقاقی، توزیعی، رویهای و سازمانی و اصل برابری میتوان استفاده نمود. راجع به نحوه نگاه اسلام و حقوق موضوعه به مبانی حقوق اجتماعی معلولان ابهام وجود دارد. به عبارت دیگر، مسئله اصلی جواب به این پرسش است که آیا نگاه اسلام به مبانی حقوق اجتماعی معلولان با حقوق موضوعه مطابقت دارد. در نگاه اول با توجه به مأخوذ بودن قوانین از شریعت اسلام در نظام حقوقی ایران به نظر میرسد که این مبانی در آموزههای اسلام و حقوق موضوعه انطباق داشته باشند. در این نوشتار با اتخاذ روش تحقیقِ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، نشان داده شده است که دیدگاه حقوق موضوعه و اسلام به این دو مبنا باعث در نظر گرفتن حقوق خاص برای معلولان میشود. همچنین بیان خواهد شد که با توجه به سیر تاریخی میتوان به تغییر دیدگاه جوامع بشری نسبت به حقوق اجتماعی معلولان پی برد و با بررسی موانع و فرصتها در زمینه برخی از حقوق اجتماعی این افراد مانند اشتغال، آموزش، مناسب سازی محیط و مشارکت سیاسی که امروزه حق طبیعی این افراد شناخته میشود و همگی بر دو اصل عدالت و برابری استوار میباشند، سعی در ارائه پیشنهادها و راهکارهایی نمود. تا نهایتاً با توجه به بحث فرهنگسازی برای تغییر نگرش این افراد نسبت به تواناییهای خود و تغییر نگاه جامعه نسبت به این قشر از اجتماع و هم چنین وضع قوانین الزامآور برای آسایش و رفاه بیشتر این افراد کوشید.
|