چکیده |
معماری، با مجموعه احساسات و ایدهصهایی برای بهتر زیستن، فرآیندی است فیزیکی که در قالب ساخت و خلق بناهایی برای عملکردهای مختلف و رفع نیازهایی همچون زیست، امنیت، آسایش و نیازهای بیصشمار دیگر بشری نمود میصیابد.حواس پنجگانه در برقراری ارتباط انسان با محیط پیرامون نقش بسیار مهمی داشته و درک نسبتا کاملی را برای او به وجود میصآورند .اهمیت این حواس زمانی آشکار میصشود که انسان به دلایلی از داشتن یکی از این حواس همچون بینایی محروم باشد .از طرفی شناخت کودکان نابینا و برقراری ارتباط متقابل بین ما و دنیای آنصها، نه تنها مبحث درک فضا را از زاوی جدیدی بررسی میصکند بلکه برای آموزش و دقت در امر درک فضا و همچنین تکیه بر حواس، هنگام خلق فضای معماری موثر میصباشد.این تحقیق دریچه و دیدگاهی تازه را در امر معماری گشوده و نتیجه چنین مطالعاتی باعث میصشود که طراحان فضا به تمام جنبهصهای احساسی و ادراکی فضا و ارتباط یک کودک نابینا با آن توجه داشته باشند .طراحی محیطی که بتواند جوابگوی نیازهای تفریحی و در عین حال ماجراجویانه و پژوهشی کودکان نابینا باشد .آنصچه در این تحقیق پیش روست، تلاشی است برای تشخیص درک کودک نابینا از معماری و ارائ الگوی صحیحی از فضای مناسب با ادراک او .هدف پژوهش حاضر ارائه راهکارهایی برای کودک نابینا و کمصبینا در درک فضا، با رعایت استانداردهای لازم در جهت مناسبصسازی محیطصهای آموزشی و جامعه به منظور توانمندسازی آنصها میصباشد .روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش از نوع کیفی میصباشد که در نهایت با تجزیه و تحلیل نمونهصصهای موردی انتخاب شده، نتایج حاصل از این پژوهش در قالب جداول و تصاویری ارائه شده است .در نهایت بر مبنای نتایج بهصدست آمده میصتوان زمینهصای را برای ارائه راهکارهای طراحی، متناسب با نیازهای این قشر و بر اساس استانداردهای لازم فراهم کرد .کلید واژهصها : ادراک، ادراک بینایی، کودک نابینا و کمصبینا، فضا، شناخت فضایی
|