کد pr-9563  
نام ابراهیم  
نام خانوادگی بلور  
سال تولد 1362  
وضعیت جسمی نابینا  
نوع فعالیت علمی-فرهنگی ، خدماتی  
زبان فارسی  
تحصیلات لیسانس برق و الکترونیک  
کشور ایران  
استان یزد  
متن زندگی نامه آوای رسا
ماهنامه فرهنگی اجتماعی / آبان‌ماه 1393
گروه گفتگو _ مهتاب دره شیری
می‌توانستم رتبه بهتری بگیرم
گفتگو با یک نابینای موفق در تحصیل
اینکه در مقطع دکترا با رتبه 23 در رشته حقوق جزا و جرم شناسی قبول شوی، یعنی آدم پرتلاشی بوده‌ای حالا اگر نابینا بودن را هم به آن اضافه کنی دیگر به این سادگی نمی‌توان اسمی روی آن گذاشت.
منصور ضیاییان متولد سال 64 است که دلیل نابیناییش را تصادفی که در دو سالگی داشته و ریخته شدن شیشه ماشین در چشمانش بیان می‌کند و با سکوتی که در جواب سوال‌هایم راجع به این تصادف می‌کند، نشان از بی‌رغبتی او به این موضوع است.
ضیاییان تحصیل خود را در مدرسه استثنایی موسوی شروع کرده و بعد از آن به راهنمایی رسولیان می‌رود و با توجه به اینکه دبیرستان استثنایی در یزد وجود ندراد، مجبور می‌شود بعد از آن به مدارش عادی برود. البته فعالیت در رشته شطرنج و کسب رتبه در چند سال متوالی در این رشته از دیگر موفقیت‌های او محسوب می‌شود.
تفاوتی که مدارس عادی با مدارس استثنایی برای شما داشت؟ کدام بهتر بود؟
خب در مدارس استثنایی بیشتر همکلاسی‌های من نابینا بودند و حتی اکثر معلم‌ها یا نابینا بودند یا کم‌بینا ولی در دبیرستان برای من محیط جدیدی بود که قبلاً با آن آشنا نبودم ولی راستش هم برایم جالب بود و هم می‌ترسیدم. به نظر من تحصیل نابینایان در مدارس عادی خوب است شاید از نظر کتاب‌های درسی محدودیت‌هایی هم داشته باشیم ولی من با روابط اجتماعی بالایی که داشتم با بچه‌ها زود دوست می‌شدم و از آنها برای درس‌هایم کمک می‌گرفتم و البته کتاب‌های کمک درسی هم استفاده می‌کردم و تا سوم دبیرستان شاگرد اول بودم و اصولاً معلم‌ها هم به شاگردها درس خوان دید خوبی دارند.
چه محدودیت‌هایی برای تحصیل داشتید؟
در دبیرستان سی‌دی و کتاب‌های بریل داشتیم ولی در پیش دانشگاهی به دلیل تعدد رشته‌ها کمتر کتاب و سی‌دی داشتیم و یا بعضاً شب امتحان کتاب به دستمان می‌رسید و یا اصلاً نمی‌رسید. اوضاع برای کنکور و دانشگاه هم به همین شکل بود مثلاً منمجبور شدم تمامی منابع ارشد در رشته خودم را با کتابخانه رودکی (کتابخانه مخصوص نابینایان) و کتابخانه امام علی در یزد، تهیه کنم ولی در مقطع دکترا اینطور نیست. واحدها کمتر هستند ولی حجم بیشتری دارند یا باید مقاله بنویسید و نیاز به منابع دارید که متأسفانه در دانشگاه‌های ما چه در مقطع لیسانس و ارشد و چه در دکترا هیچ منبعی وجود ندارد، کتاب بریل نداریم مگر کتاب‌های قانون. که باید فایل کتاب را بگیری و هزینه پرینت را هم بدهی تا برایت کتاب‌ها بریل و سی‌دی شود ولی معمولاً هم حق التألیف ورد نمی‌گذارد.
با این محدودیت‌ها چه انگیزه‌ای باعث شد ادامه دهید؟
ببینید به هر حال برای نابینایان محدودیت‌هایی وجود دارد که باید از جایی دیگر جبران شود و چون ما نابینایان از نظر مالی مستقل نیستیم تنها راه درس خواندن است و من هم سعی کردم از راه درس خواندن، محدودیت‌هایم را جبران کنم که البته خدا هم کمک کرد و دنبال درس و دانشگاه رفتم هر چند اساتید هم بی‌تأثیر نبودند ولی مهم این است که خودت بخواهی و من خواستم.
از دانشگاه بگویید؟
در کنکور کارشناسی در رشته فقه و حقوق اسلامی با رتبه 451 در دانشگاه تربیت معلم تهران قبول شدم. بعد از آن در کنکور ارشد در رشته حقوق جزا و جرم شناسی با رتبه 23 در دانشگاه علامه مشغول به تحصیل شدم و در سال گذشته با همین رتبه و رشته در آزمون دکترای دانشگاه قم قبول شدم.
امتحان دکترا چطور بود؟
همانطور که می‌دانید در آزمون‌ها سوالات به خط بریل نیست و یک منشی داریم که سوال‌ها را می‌خواند تا ما بتوانیم جواب بدهیم سال‌های گذشته در کنکور از آبدارچی دانشگاه می‌خواستند که منشی ما شود و متأسفانه ما با خود منشی خیلی مشکل داشتیم ولی امسال با رایزنی‌هایی که جامعه نابینایان با مسئولین داشتند، منشی کنکور خوب بود ولی کنکور دکترا به غیر از آزمون کتبی، یک تست هوش هم دارد که این آزمون سوالات شکل‌دار داشت که منشی آزمون نمی‌توانست شکل‌ها را به من بفهماند و من حس کردم شرایط نابرابری با بقیه دارم و حقم ضایع شده است و اگر سوالات مناسب سازی شده بود، من می‌توانستم رتبه بالاتری بیاورم.
شاغل هستید؟
نه هنوز، البته امتحان وکالت داده‌ام و قبول شدم و در حال گذراندن کارآموزی هستم که البته درکنارش هم خیلی کم وکالت می‌کنم. ولی به نظ من شرایط اشتغال وجود ندارد و خیلی از هم دوره‌های من با اینکه نابینا نیستند بیکارند. من با مدرک دکترا از نظر اشتغال تأمین نیستم. شرایط عمومی جامعه باید طوری باشد که شغلی فراهم کنند تا من فکر نکنم چه فرقی بین من و کسی که درس نخوانده است، وجود دارد.
ازدواج چی؟
(می‌خندد) خوشبختانه ازدواج نکردم البته مهم‌ترین دلیلش هم مالی است.
در پایان از مسئولان چه انتظاری دارید؟
همانطور که در کشورهای دیگر سیستم منظمی وجود دارد، در کشور ما هم باید یک سیستم نظام‌مند داشته باشیم. چه اشکالی دارد فایل‌های همه کتاب‌ها وجود داشته بشد یا برای نابینایان کتاب‌هایی به خط بریل تهیه کنند و در اختیار آنان بگذارند. چرا نباید این چیزها تبدیل به قانون شود؟ چرا نباید یک بانک اطلاعاتی جامع داشته باشیم تا اگر در استانی کتاب‌هایی قبلاً ضبط شده را دوباره ضبط نکنیم. کتابخانه رودکی هم به یک موسسه خیریه داده شده که خدمت دهی آن نسبت به گذشته کم شده است و وقتی ما درخواست کتاب می‌دهیم می‌گوید یک ماه قبل از ترم بگویید و ما نمی‌دانیم که چه کتابی در ترم بعد می‌خواهیم و این موضوع استرس زیادی به ما وارد می‌کند که آیا کتاب به موقع ضبط می‌شود یا نه، و البته که همه اینها، دید استاد را به ما عوض می‌کند چرا که فکر می‌کند بهانه جویی می‌کنیم و اینها از مشکلات اصلی من و همنوعانم هست که انتظار داریم به خواسته‌های ما رسیدگی شود.
 
تاریخ ثبت در بانک 27 تیر 1395