کد pr-9561  
نام ابراهیم  
نام خانوادگی بیگلری  
سال تولد 1362  
وضعیت جسمی فقدان حرکتی  
نوع فعالیت ورزشی ، اجتماعی  
زبان فارسی  
تحصیلات لیسانس زبان و ادبیات فارسی  
مهارت سفر با ویلچر  
اهم فعالیت ها سفرم را از تاریخ 18/2/93 شروع کردم و تا الان 3100 کیلومتر راه طی کردم و ان‌شاءالله قصد دارم این سفر را ظرف 130 روز از تاریخ حرکت تا زمان بازگشت به همدان انجام دهم. من در طول روز به مدت 15 ساعت و بین 50 تا 6 هزار بار رکاب میزنم که تا الان 11 شب نیز تا صبح رکاب زدم. به خاطر دو شعار پا در راه این سفر گذاشته‌ام یکی شعار «تعصب و غیرت ایرانی» و دیگری شعار «واژه‌ای به نام نمی‌شود و نمی‌توانم وجود ندارد». من با این حرکت می‌خواهم بگویم خواستن توانستن است.  
کشور ایران  
استان همدان  
متن زندگی نامه آوای رسا
ماهنامه فرهنگی اجتماعی / خردادماه 1393
گفتگو: عاطفه ابدی
تازه وارد اما آشنا
گفت‌وگو با بیگلری میهمان نگینی‌های عصرهای پنج‌شنبه
حیاط نگین عصرهای پنج‌شنبه بهاری، جان می‌دهد برای جمع‌های خودمانی. این حیاط دوست داشتنی، عصر پنج‌شنبه 29 خردادماه جمع تازه‌ای به خود می‌دید جوان معلولی لاغراندام با چهره‌ی آفتاب‌خورده و انگار خسته از راهی طولانی با چند جوان دیگر که معلول نبودند، روی بهار خواب حیاط با هم گفت‌وگو می‌کردند. شکل و شمایل ویلچرش هم برایم تازگی داشت. چیزی که در اولین با ربه چشم بیننده می‌آمد علم نارنجی "یا ابوالفضل العباس بود که یک طرف میله ویلچر نصب بود انگار ارادت صاحبش را به اهل بیت داد می‌زد. زیر تشکچه ویلچر یک سبد کوچک بود که در آن زیرانداز و مقداری آذوقه و یک تلمبه کوچک قرار داشت و چراغ‌های ریز و درشتی که به میله‌های آن نصب بود.
جوان از روی ویلچر بلند شد و با پای خودش که آن هم نشان از معلولیت داشت به اتفاق همراهانش وارد ساختمان شد. وقتی متوجه شدم مسافری است که در سفر گذرش به شهر یزد رسیده و امشب میهمان نگینی‌های شب پنج‌شنبه است با او به گفت‌وگو نشستیم تا از شرح حال سفرش بگوید.

لطفاً به طور کامل خودتان را معرفی کنید.
ابراهیم بیگلری متولد 1362 از شهرستان همدان هستم. در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تحصیل کردم و در حال حاضر شغل آزاد دارم.
آقای بیگلری انگیزه خودتان را از سفر با ویلچر آن هم تنها بیان کنید.
بنده به خاطر عشق و ارادتی که نسبت به اهل بیت و ائمه اطهار(ع) دارم تصمیم گرفتم سفری با عنوان «از حرم تا حرمین» داشته باشم که با ویلچر از استان همدان و پابوس حرم شاهزاده حسن(ع) در شهر همدان سفرم را آغاز و با طی مسیر از استان‌های مرکزی، تهران، قم، اصفهان و فارس گذشتم و اینک به استان یزد رسیدم که ان‌شاءالله از یزد عازم خراسان جنوبی و سپس به پابوس ولی نعمت کشور عزیزمان آقا علی ابن موسی الرضا(ع) در مشهد مقدس مشرف خواهم شد.
از آنجایی که سفر شما از حرم تا حرمین است، در طول مسیر چه مکان‌های مقدسی را زیارت کرده‌اید؟
همانطور که گفتم سفرم را با زیارت شاهزاده حسن در همدان شروع و در طول مسیر از مکان‌های مقدس حرم امام خمینی(ره)، زیارت شهداء، حضرت شاه عبدالعظیم حسنی در شهر ری، حضرت فاطمه معصومه(س) و مسجد مقدس جمکران در قم، آقا علی عباس، آقا شه رضا، حضرت شاهچراغ در شیراز و زیارت اماکن متبرکه و مقدس در یزد و ان‌شاءالله مکان‌های مقدس دیگر تا مقصد نهایی یعنی زیارت آقا امام رضا(ع) در مشهد.
لطفاً بگویید سفرتان را از چه تاریخی شروع کردید و تا کی این سفر ادامه دارد؟
بنده سفرم را از تاریخ 18/2/93 شروع کردم و تا الان 3100 کیلومتر راه طی کردم و ان‌شاءالله قصد دارم این سفر را ظرف 130 روز از تاریخ حرکت تا زمان بازگشت به همدان انجام دهم. من در طول روز به مدت 15 ساعت و بین 50 تا 6 هزار بار رکاب میزنم که تا الان 11 شب نیز تا صبح رکاب زدم.
اولین بار است که این طور مسافر راه می‌شوید؟
خیر. این پنجمین سفر من است. طولانی‌ترین مسافتی که طی کردم از همدان به مشهد مقدس و از آنجا به کربلای معلی و بالعکس بوده است. و ان‌شاءالله می‌خواهم این حرکت را جهانی کنم و نامم را در کتاب گینس به ثبت برسانم. من می‌خواهم سفیر و نماینده‌ای شایسته از طرف معلولین و همچنین ملت بزرگ ایران باشم.
آقای بیگلری قدم گذاشتن در این راه آن هم تنها، همتی والا را می‌طلبد. شما چطور توانستید قدم در این راه بگذارید؟
من هم مانند بعضی آدم‌های دیگر روزی به خاطر معلولیتم ناامیدی به سراغم آمد و یقه خدا را گرفتم و گله می‌کردم که خدایا من کجای این دنیا هستم. تا اینکه با دیدن یکی از قسمت‌های برنامه «ماه عسل» دیدگاهم نسبت به خودم و شرایط و جهانم عوض شد و تصمیم گرفتم کاری کنم که نظر خودم و دیگران را نسبت به معلولین تغییر دهم. من به خاطر دو شعار پا در راه این سفر گذاشته‌ام یکی شعار «تعصب و غیرت ایرانی» و دیگری شعار «واژه‌ای به نام نمی‌شود و نمی‌توانم وجود ندارد». من با این حرکت می‌خواهم بگویم خواستن توانستن است.
آیا شما در این سفر هیچ حامی و اسپانسری داشته‌اید؟
خیر. من هیچ گونه اسپانسری نه شخص حقیقی نه حقوقی ندارم. متأسفانه هیچ نهاد و ارگانی از من حمایت نکرد. ولی خوشحالم که در این راه تنها خدا و ائمه اطهار(ع) پشتیبان من بودند و بعد از اهل بیت خواهرم حامی و مشوق من بوده است. من با یک ویلچر معمولی و زاد و توشه‌ای کم این حرکت را آغاز کردم و تنها به خدا توکل کردم و به ائمه معصومین(ع) توسل کردم.
اگر خاطره جالبی از این سفرتان دارید برایمان بگویید.
تمام مسیر برای من خاطره است. تمام مسیر نشان از اهل بیت(ع) است، نشان از تقدس خداست. همه مسیر برای من معجزه است. چیزهایی که مردم به من می‌گویند همه پر از خاطره است. در یکی از جاده‌ها خانواده‌ای بودند که با اینکه ذخیره آب آشامیدنی‌شان زیاد نبود با این حال نیمی از ذخیره‌شان را با اصرار فراوان به من دادند. مردم همه به من لطف داشتند. تنها چیزی که مرا در این سفرها آزار می‌دهد تنهایی است. که امیدوارم به زودی یار و همسفری در این راه داوطلب شود.
و مردم یزد را چگونه مردمی دیدید؟
مردم یزد را در حد واژه «ایمان» می‌شناسم چرا که ارادت خاصی نسبت به اهل بیت(ع) دارند. در بدو ورودم به شهر یزد خانواده محترم آقای سیاح به گرمی از من پذیرایی کردند و خوشحالم که مرا با دوستان معلول خودم در این شهر آشنا کردند.
 
تاریخ ثبت در بانک 27 تیر 1395