کد pr-5500  
نام محمود  
نام خانوادگی پاکزاد  
مرتبط با معلولان عمومی  
نوع فعالیت علمی-فرهنگی  
زبان فارسی  
تحصیلات فوق لیسانس علوم اجتماعی موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی  
مهارت آموزگار ناشنوایان و بنیانگزار مجتمع آموزشی ناشنوایان نیمروز  
کشور ایران  
استان تهران  
متن زندگی نامه محمود پاکزاد در سال 1316 در تهران به دنیا آمد و دیپلم ریاضی را از دبیرستان هدف گرفت. او چون قصد رفتن به کشور آلمان و تحصیل در رشته معماری داشت ، بخاطر نرفتن به نظام وظیفه و جلو گیری از فاصله افتادن در ادامه به تحصیل ، در دبیرستان بامداد به تحصیل پرداخت و بعد از اخذ دیپلم ادبی به دانشگاه در قای محمود پاکزادرشته زبان و ادبیات فارسی راه یافت و همچنین در آموزش و پرورش به طور موقت مشغول به کار شد. چون منزل پاکزاد خیلی نزدیک دبستان کرولالهای باغچه بان واقع در خیابان رامسر بود ، با توصیه رئیس ناحیه آموزش و پرورش به این دبستان اعزام شد.
پاکزاد با دیدن کودکان معصوم ناشنوا و تشویق های جبار باغچه بان که خود صادقانه به ناشنوایان خدمت می کرد ، به تدریس به این کودکان آنچنان علاقمند شد که فکر رفتن به آلمان در ذهنش کمرنگ و سپس برای همیشه محو گردید. او بعداز مدتی کار ، به پیشنهاد باغچه بان و موافقت وزارت فرهنگ در جهت استفاده از بورس یکساله تربیت معلم کرولال مدرسه ناشنوایان کلارک که در اختیار دبستان کرولالهای باغچه بان گذاشته شده بود، به آمریکا اعزام شد و در اثر حمایتهای بی دریغ باغچه بان به مدت دو سال و نیم به فراگیری دانش مربوط به تعلیم و تربیت و روانشناسی کودکان ناشنوا پرداخت.
جبار باغچه بان در مقدمه کتاب “حساب” (1344) که آن را به ثمینه باغچه بان تقدیم کرده بود، چنین می نویسد: او ] محمود پاکزاد[ را به آمریکا فرستادم تا از بورس یک ساله تربیت معلم کرولال که در اختیار این آموزشگاه گذاشته شده بود، استفاده کند ولی متاسفانه در سال اوّل به علت بی کفایتی در زبان انگلیسی با گریه نوشت که من از آمدن ] به آمریکا[ پشیمانم زبان انگلیسی را نمی دانم و حاضرم با خرج خود به ایران برگردم…. من یک سال با نوشتن نامه های شش هفته صفحه ای و فلسه بافی ها به او امید دادم و او را در آمریکا نگه داشتم و از آموزشگاه کلارک تقاضا کردیم که بورس یک ساله ایشان را یک سال دیگر تمدید کنند….”
پاکزاد در بازگشت به ایران ، ‌به همراه دوست دیرینه اش ” پرویز حقیقت ” که توسط باغچه بان برای استفاده از بورس دولت فرانسه به آن کشور فرستاده شد، با عنوان دبیر در دبستان کرولالهای باغچه بان مشغول به کار شد و گاه با هم به عنوان معلمان سرخانه کودکان کرولال ،‌آموزش قبل از دبستان را می دادند.
قبول مسئولیت دبیر کلی کانون کرولالهای ایران در سال 1342 توسط محمود پاکزاد که با تشویق جبار باغچه بان و موافقت علی سر تیپی به عنوان رئیس هیئت مدیره کانون همراه بود، موجب تقویت موقعیت او در میان ناشنوایان و اولیای آنان گردید.
در این دوره پاکزاد به ادامه تحصیل در سطح فوق لیسانس علوم اجتماعی موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی پرداخت و در کنار آن ،‌به تحقیقات خویش درباره الفبای زبان فارسی در راستای تدریس به شاگردان ناشنوا توسعه بخشید.
خلاصه جبار باغچه بان به شاگردان خویش – محمود پاکزاد و پرویز حقیقت- سخت دل بست و امیدوار بود که آنان در کنار دخترش ثمینه باغچه بان راه او را ادامه بدهند. امّا آرزوی او در شهریور 1344 (یک سال قبل از در گذشتش) با ناکامی مواجه شد، زیرا اعلان پاکزاد و حقیقت را در روزنامه های آن روزگار خواند که از اولیای کودکان برای ثبت نام در دبستان جدید التاسیس دعوت به عمل آورده بودند. باغچه بان در این زمینه می نویسد: “همین دو جوان که آنها را دوست می داشتم و در حق شان اینگونه کمک ها را کردم و امیدوار بودم که آنها با کار کردن در این آموزشگاه ، از معلمان بر جسته این آموزشگاه و مربیان معلم کرولالها خواهند بود، به طور سری کار کردند و چند نفر از معلمان این آموزشگاه را نیز برداشته برای خود دبستانی باز کردند آنهم نه مستقیماً برای کرو لالها.
]هردو[ در عالم معلمی این خیانت را که سزاوار یک معلم نیست و از ایشان انتظار نداشتم، کردند. حتی در روزنامه ها چنین اعلانی منتشر نمودند که ما با ده سال سابقه خدمت در آمریکا ،‌اروپا و ایران و ]اخذ[ تخصص وارد کار تعلیم و تربیت شده ایم و در تابلو دیواری نوشتند ” متخصصین تعلیم و تربیت از آمریکا و اروپا”. این امر یک گناه غیر قابل عفو از زبان و قلم یک معلم و خیانت بزرگی بر وطن است. زیرا اینها تحصیلات خود را در ایران پایان داده و تخصص خود را در آموزشگاه کرولالهای باغچه بان به دست آورده اند و در امریکا و اروپا نه فقط وارد خدمتی نشده اند بلکه دو سال و یک سال طرز تحصیل آنها در آمریکا و فرانسه بوده که عرض شد… وزارت آموزش و پرورش از آنها نپرسید که کدام ده سال در آمریکا و اروپا سابقه خدمت بدست آورده اید؟ و با چه نیت و حق زحمات استادان و آموزگاران خود را انکار کرده اید؟ آیا این امر شرم آور نیست؟”
به نظر می آید که پاکزاد به خاطر آشنایی کامل با روش آموزشی شفاهی که در مدرسه ناشنوایان کلارک (واقع در ایالت ماساچوست) و نیز مدرسه ناشنوایان لکزینگتون (واقع در ایالت نیویورک) رواج داشت، آنچنان که بایست نمی توانست با به کار بردن روش آموزشی آمیخته باغچه بان در ایران موافق باشد. در نتیجه پاکزاد از تدریس در دبستان کرولالهای باغچه بان چشم پوشی کرد و به همراه دوست دیرینه خویش پرویز حقیقت تصمیم به بازگشایی مدرسه نیمروز بعد از اخذ مجوز وزارت آموزش و پرورش را گرفت و اعلان مربوطه را به روزنامه ها داد.
پاکزاد در این زمینه چنین ی گوید: ” در یکی از روزهای سرد زمستان سال 1343 جملاتی که حکایت از خود بزرگ بینی و اعضاء آموزش ناشنوایان می کرد ، سبب شد که در آن شب با تعمق در سخنان او ]جبار باغچه بان[ که این انحصار طلبی را در حد جاه طلبی و ناتوانی دیگران بیان می داشت، تصمیم به تاسیس موسسه ای آموزشی در حد بالا برای کودکان ناشنوا بگیرم و در شهریور 1344 با تلاشی شبانه روزی امتیاز نیمروز صادر گردید و با همیاری یاران دیگری از جمله پرویز حقیقت ،‌ادژامیر جلالی ، تورج حکیمی ،‌عبدالباقی یزدانی و فرنگیس فرید ، مدرسه نیمروز بنیان یافت که ضمن شکست انحصار آموزشی ، موجب ایجاد میدان رقابت بین دو مدرسه ] نیمروز و باغچه بان[ در جهت اصلاح شیوه های تدریس و بکار گیری تکنیک های متنوع آموزشی گردیده است….”
به گفته ثمینه باغچه بان : “پدرم از چنین رقابت آموزشی نه تنها گریزان نبود بلکه استقبال کرد امّا ناراحتی او از موضوع دیگری بود و آن را در مقدمه کتاب حساب مطرح نمود”.
جبار باغچه بان در آن کتاب می نویسد: ” وزارت آموزش و پرورش بدون اطلاع من به آنها ] پاکزاد و حقیقت[ اجازه کار خصوصی و تاسیس دبستان داده است. در صورتی که بر طبق آیین نامه وزارت آموزش و پرورش ، نباید بدون اطلاع و رضایت کتبی از رئیس دبستان ، آموزگاران آن دبستان را به محل دیگر منتقل کنند. بخصوص این آموزگاران ، با زحماتمان در این دبستان پرورش یافته اند. این همان بار سنگینی بود که 32 سال است رنج آن جز من برای کسی محسوس نبود. اگر من در این عالم فرسوده پیری ، این دختر ] ثمینه [ را نداشتم، حال من از چه قرار بود؟”
مدرسه ناشنوایان نیمروز در شهریور 1344 توسط پاکزاد در ساختمانی مسکونی واقع در منطقه عباس آباد تهران تاسیس شد و پس از مدتی به خیابان کارگر شمالی (30 متری) ، کوچه خوشنویسان انتقال یافت.
اوّلین کودک ناشنوایی که در نیمروز ثبت نام کرد، نو آوری به نام عباس کاشانی بود و سپس کیومرث گیتی و لیلا فرازیان تنها شاگردانی بودند که تا اول مهر 1344 در این مدرسه ثبت نام کرده بودند در حالیکه هفت تن از همکاران پاکزاد آماده آموزش به کودکان ناشنوا بودند. در واقع ، تبلیغات و پشتکار زیاد پاکزاد و دوست دیرینه اش پرویز حقیقت در مقابل در گیری و مشغولیات فکری جبار باغچه بان و نیز مریضی شان ،‌موجب شد مدرسه نیمروز روز به روز بیشتر بتواند خود را به عنوان رقیب درجه یک در مقابل مجموعه منسجم باغچه بان مطرح نماید در حالیکه مدرسه ناشنوایان افتا (منصوره میرزایی) که در سال 1344 (همزمان با تاسیس مدرسه نیمروز) تاسیس شده بود، چنین جو رقابتی را بوجود نیاورد.
پاکزاد در کنار امور آموزشی ،‌سمت های غیر رسمی و افتخاری متفاوتی همچون مشاور فدراسیون ورزشهای ناشنوایان ایران ،‌عضو هیات امنای سازمان رفاه ناشنوایان و در نهایت عضویت هیئت مدیره جمعیت حمایت کودکان کرو لال را داشت. او بعداز کناره گیری دکتر هما آهی در اسفند 1355 ، به عنوان دوّمین مقام رسمی در تاریخ آموزش و پرورش ناشنوایان ،‌مسئولیت ریاست دفتر آموزش کودکان استثنایی را به عهده گرفت و برای این کار از مدیریت مدرسه نیمروز بعداز حدود ده سال استعفا داد. در این دوره ،‌کتاب مشهور “هیاهو در دنیای سکوت” توسط پاکزاد نوشته شد که تاکنون بارها تجدید چاپ شده است. البته ناگفته نماند این کتاب به خاطر داشتن مطالب انعطاف پذیر همچون محکوم کردن تمام روشهای موجود آموزشی ناشنوایان بجز روش آموزش شفاهی که در مدرسه آمریکایی ناشنوایان کلارک مروج آن می باشد،‌نیز بی اعتنایی به ارزش فرهنگ زبان اشاره ناشنوایان ،‌زیاد مورد استقبال خود ناشنوایان تحصیل کرده قرار نگرفت. بدین ترتیب، کانون ناشنوایان (کرولالهای سابق) ایران در پائیز 1374 آن را از سری انتشارات خویش حذف کرده است.
البته پاکزاد به منظور کاهش حساسیت های ناشنوایان تحصیل کرده ،‌توضیحاتی به آن کتاب در چاپ پنجم افزوده است امّا مطلب اصلی به همان شکل باقی ماند.
دوره مدیریت پاکزاد در دفتر آموزش کودکان استثنایی که الحق در ترویج روش آموزش شفاهی در تمام مدارس ناشنوایان کشور و تضعیف روش آموزشی آمیخته باغچه بان نقش تاثیر گذاری داشت، در اول سال 1358 به پایان رسید و بعد از آن ،‌پاکزاد خود را بازنشسته کرد.
بدون شک بایستی گفت پاکزاد در میان پیشگامان آموزش و پرورش ناشنوایان در ایران ، به عنوان بزرگترین حامی سازمان غیر دولتی و یژه ناشنوایان یعنی کانون ناشنوایان ایران شناخته می شود زیرا علیرغم گرفتاریها و مسئولیتهای گوناگون ، مقام دبیرکل این کانون را از سال 1342 تا 1378 به مدت 36 سال حفظ کرد و در سال 1373 قطعه زمینی از اراضی فرحزاد یعنی فاز هفت شهرک غرب (قدس) را به طور رایگان برای کانون ناشنوایان ایران در سایه دوندگی های زیاد گرفت تا کانون برای همیشه از معضل “خانه به دوشی” خلاص بشود.
اکنون ساختن بنای نیمه کاره کانون ناشنوایان ایران با همت جناب آقای مهندس میرحیدر و افراد نیکوکار و تلاش ناشنوایان فعال بالاخره به مرحله پایانی رسیده و اکنون مورد استفاده ناشنوایان قرار گرفته است.
در سایه کوشش و تلاشهای زیاد پاکزاد ،‌مدرسه نیمروز در ساختمان جدیدی با چهار طبقه و مجهز به امکانات لازم در کوی نصر (گیشای سابق) ،‌خیابان هفدهم به سال 1362 ساخته شد. در حالیکه در سال 1344 هیچکس چنین تصوری را نمی کرد. در واقع ،‌مدیریت پاکزاد در دفتر آموزش کودکان استثنایی ، مدرسه نیمروز و کانون ناشنوایان ایران قابل تقدیر است و همانند آن در سایر خدمتگزاران آموزش و پرورش ناشنوایان بندرت دیده می شود هر چند آثار او باب اعتراض گروهی از ناشنوایان را می گشاید. از این رو ،‌او از حضور در سمینار بین المللی ” بررسی روشهای موثر آموزش کودکان و بزرگسالان ناشنوا” که در روزهای هشتم و نهم اردیبهشت 1375 در تهران بر پا شده ،‌خودداری ورزیده است در حالیکه مقاله اش تحت عنوان “روشهای ارتباطی ناشنوایان” در آن سمینار برای سخنرانی پذیرفته شده بود. همفکرانش همچون روزیک شهبازیان و سید حسین ماهباز به منظور دفاع از تفکرات آموزشی پاکزاد دست به چاپ مقالات به شرح زیر برای پاسخ به انتقادات ناشنوایان تحصیل کرده ،‌زدند:
1- تکلم ، حق مسلم کودکان ناشنوا ،‌نوشته روزیکه شهبازیان – روزنامه اطلاعات 19/9/1375
2- شکوه ، صدای تو – نوشته سید حسین ماهباز – روزنامه اطلاعات 4/6/1375
مهمترین تالیفات محمود پاکزاد عبارتند از:
1- پشت دیوار سکوت 1344
2- دنیایی که سکوت خوانده می شود 1345 (چاپ دوم 1355 )
3- هیاهو در دنیای سکوت 1355 (چاپ پنجم 1374)
4- مجموعه راهنمای اولیای کودکان ناشنوا 1346
5- آموزش در منزل 1347
6- مجموعه کلید زبان 1347
7- کودکان استثنایی 1361
مهمترین مقالات چاپ شده پاکزاد عبارتند از:
1- در جستجوی بهترین شیوه آموزش کودکان ناشنوا – روزنامه اطلاعات 8/1/1372
2- تکلم یا اشاره؟ – روزنامه اطلاعات 26/1/1372
3- لزوم تدوین قوانین حمایتی و رفاهی برای معلولین ناشنوا – روزنامه اطلاعات 2/8/1372
4- سابقه تاریخی تعلیم و تربیت ناشنوایان – روزنامه اطلاعات 16/2/1375
5- ازدواج های خطر آفرین و ضرورت منع قانونی – روزنامه اطلاعات 13/8/1375
برگزیده مقالات چاپ شده ناشنوایان درباره نظریات محمود پاکزاد عبارتند از:
1- نگاهی گذرا به مشکلات اجتماعی ناشنوایان نوشته احمد سهراب پور – روزنامه اطلاعات 12/12/1375
2- زیان اشاره ، مکمل گفتار نوشته روزبه قهرمان – روزنامه اطلاعات 29/11/1374
3- زیان و گفتار نوشته روزبه قهرمان – روزنامه اطلاعات 18/6/1375
4- زیان اشاره را دریابیم نوشته روزبه قهرمان – روزنامه اطلاعات 5/5/1376
5- تفاوت میان زیان و گفتار نوشته روزبه قهرمان – مجله سکوت – شماره بهار 1381
6- …. و امّا نظر من نوشته محسن لوح موسوی – روزنامه اطلاعات 22/1/1372
7- درددلهای یک ناشنوا نوشته میترا محمودی – روزنامه قدس 9/7/1376
8- مشوق ناشنوایان باشید نه صاحب اختیار آنان نوشته حبیب مهدوی نوشهر – روزنامه همشهری 7/8/1374
9- آموزش ناشنوایان : هست ها و باید ها: نوشته اسلام یزدانی – روزنامه اطلاعات 25/3/1376
منبع: روزبه قهرمان، وب سایت بنیاد پژوهش های ناشنوایان ایران، فروردین 1386
 
تاریخ ثبت در بانک 16 خرداد 1395  
فایل پیوست
تصویر