کد pr-45736  
نام احمدرضا  
نام خانوادگی شاه‌حسینی  
وضعیت جسمی نابینا  
نوع فعالیت علمی-فرهنگی  
زبان فارسی  
تحصیلات کارشناسی راهنمایی و مشاوره و کارشناسی ارشد مشاوره گرایش توانبخشی  
مهارت دوازده سال است عضو تیم ملی فوتبال نابینایان است  
کشور ایران  
استان فارس  
شهر شیراز  
متن زندگی نامه رادیو سوینا، برنامه آوای تلاش 16 - 16 دی 1399
پیاده شده توسط محمدیاری به تاریخ 25 خرداد 1400

مجری: از اینکه دعوت ما را پذیرفتید خیلی خوشحالیم. لطفاً خودتان را معرفی کنید.
شاه‌حسینی: من هم عرض سلام و ادب دارم خدمت شما و همه شنوندگان عزیز.
احمدرضا شاه‌حسینی هستم از استان فارس شهر شیراز. دوازده سال است که در خدمت تیم ملی فوتبال نابینایان ایران هستم. فوق لیسانس مشاوره توانبخشی دارم، و شاغل هستم در شرکت سیمان فارس.

مجری: شما نابینا هستید یا کم‌بینا؟
شاه‌حسینی: بنده نابینای مطلق هستم.

مجری: علت نابینایی شما چه بوده؟
شاه‌حسینی: من در حدود چهار سالگی بر اثر یک تب و تشنج شدید عصب چشمم خشک شد و بیناییم را از دست دادم.

مجری: دوران تحصیلتان را به موقع شروع کردید یا نه، شما هم از کسانی هستید که بازمانده از تحصیل بودید؟
شاه‌حسینی: خب من از هفت سالگی وارد مدرسه نابینایان شوریده شیراز شدم و شاید فقط یک سال عقب افتادم. در سن هفت سالگی بایستی می‌رفتم کلاس اول، ولی خب رفتم پیش‌دبستانی یا همان آمادگی که دیگر نیاز بود که این اتفاق بیفتد، به خاطر حالا آموزش بریل و برنامه‌هایی که مدنظر مدرسه بود.

مجری: سایر دوره‌های تحصیلی‌تان را کجا طی کرده‌اید؟
شاه‌حسینی: دیگر تا سوم راهنمایی که کلاً همان شوریده بودیم، و دبیرستان را به‌صورت تلفیقی خواندم. یعنی خوابگاهمان همان شوریده بود، و کلاس‌هایمان دیگر در دبیرستان‌های عادی بود.

مجری: چه سالی وارد دانشگاه شدید؟
شاه‌حسینی: سال 1387 دیگر وارد دانشگاه شدم، هم‌زمان اردوی تیم ملی هم دیگر دعوت شدم.

مجری: دانشگاه چه رشته‌ای خواندید؟
شاه‌حسینی: در مقطع کارشناسی رشته راهنمایی و مشاوره خواندم، و در مقطع ارشد گرایش توانبخشی خواندم، یعنی همان مشاوره گرایش توانبخشی.

مجری: علاقه شما به فوتبال از چه زمانی شروع شد، و اصلاً از چه زمانی پا به توپ شدید؟
شاه‌حسینی: من از بچگی عشق فوتبال بودم. یعنی زمانی که اصلاً فوتبال نابینایان در ایران نبود، و کسی اصلاً این باور را نداشت که یک روزی چنین اتفاقی می‌افتد، و روزی اصلاً نابینا می‌تواند فوتبال بازی کند.

مجری: خودت همچین باوری داشتی؟
شاه‌حسینی: خودم بله. من فکر می‌کردم نابینا می‌تواند فوتبال بازی کند، و امیدوار بودم همیشه به اینکه یک روزی فوتبال نابینایان ایران می‌آید و من حتماً می‌روم تیم ملی. خب از شش هفت سالگی واقعاً من عشق توپ بودم، و آن موقع ما همین توپ‌های پلاستیکی را می‌خریدیم، از باغچه ریگ می‌ریختیم داخلش، برای اینکه از صدای آن متوجه بشویم توپ کجا می‌رود. بعضی وقت‌ها حالا این‌هایی که می‌دیدند مسخره‌مان هم می‌کردند که «توپ نو را گرفت و کم‌بادش کرد.» این‌قدر علاقه داشتم. اصلاً خیلی جالب است به شما بگویم، در مدرسه هر موقع می‌خواستند من را تنبیه کنند، می‌گفتند به مدت چهل‌و‌هشت ساعت یا بیست‌و‌چهار ساعت حق فوتبال بازی کردن نداری. چون می‌دانستند که من چقدر علاقه دارم به این قضیه.

مجری: خب این پا به توپ شدنتان به چه شکلی بود؟ بچه‌های بینا در محل یا مدرسه شما را بازی می‌دادند؟
شاه‌حسینی: وقت‌هایی که با بیناها یا برادرانم بازی می‌کردیم، معمولاً من را می‌گذاشتند در دروازه. در مدرسه شوریده هم بچه‌های نابینا را جمع می‌کردم فوتبال بازی می‌کردیم. همیشه هم یا سرم می‌شکست، یا انگشت پایم پر از خون بود. چون با دمپایی هم بیشتر بازی می‌کردم، خب همیشه این اتفاق‌ها برایم می‌افتاد. ولی خب به هر حال برای خودمان یک زمینی را ایجاد کرده بودیم، آن اوایل با سنگ دروازه درست می‌کردیم، بعدها دیگر از همین گل‌کوچک‌ها می‌آوردیم می‌گذاشتیم فوتبال بازی می‌کردیم. خیلی وقت‌ها می‌شد نیمه بیناها فوتبال بازی می‌کردند با من.

مجری: توپتان هم همان توپی بود که اشاره کردید؟ یعنی ریگ می‌انداختید داخلش که صدا بدهد؟
شاه‌حسینی: بله، توپ همیشه همین‌جور توپی بود. یعنی من بعضاً هرچقدر که پول گیرم می‌آمد، خب شرایط مالیمان هم خیلی خوب نبود آن موقع، ولی از چیزهای دیگر می‌زدم و فقط توپ می‌خریدم.

مجری: این رویای فوتبالی شما چه زمانی به تحقق پیوست، و چه زمانی توانستید که دیگر واقعاً پا به توپ بشوید و فوتبال شما را به رسمیت بشناسند؟
شاه‌حسینی: سال 1386 اعلام کردند که فوتبال نابینایان وارد ایران شده، و از فدراسیون آمده‌اند اعلام کرده‌اند به استان‌ها که اگر بازیکنی هست که استعداد دارد بفرستید که ما از او تست بگیریم. آن زمان هیئت ورزش نابینایان استان متأسفانه اسم من را ندادند برای اینکه بروم برای تست و این‌ها. خود مدیر مدرسه هم که خیلی اصرار داشت که حتماً این اتفاق بیفتد. تا اینکه سال 1387 یک آقایی بود، آقای نورایی که از بنیان‌گذاران فوتبال نابینایان بود، یعنی درواقع از عواملی بود که فوتبال نابینایان را راه انداخته بود در ایران. خودش هم شیرازی بود. ایشان آمد در شوریده، و گفت که ما می‌خواهیم اولین دوره مسابقات کشوری را در شیراز برگزار بکنیم، و می‌خواهیم یک تیم هم استان فارس داشته باشد. تا اینکه آقای نورایی آمد در سالن ورزشی یا همان مدرسه شوریده، یک تعدادی توپ فوتبال نابینایان هم (خب دیگر توپ مخصوص هم آمده بود) انداختند وسط سالن و گفتند که آقا هرکس هر حرکتی با توپ می‌تواند انجام بدهد انجام بدهد. ما هم یک ده پانزده نفر بودیم. من خیلی حرکات خوبی را با توپ انجام می‌دادم. آقای نورایی آمد پیشم و پرسید «شما بینایی دارید؟» گفتم نه. گفت «اگر شما بینایی ندارید و پا به توپت این است، حتماً می‌توانی جزء نفراتی باشی که در تیم ملی باشد.»
دیگر من با رئیس هیئت آن زمان هم یک مقدار بحثم شد و به ایشان گفتم که شما باید پارسال اسم من را می‌دادی برای تست، ندادی، و شما مطمئن باش که در همین اولین دوره مسابقات کشوری وقتی مربی تیم ملی من را ببیند بازی من را می‌پسندد.
در همان مسابقات یادم است که اولی بازی ما با تیم ارومیه بود. ما دو بر یک عقب افتاده بودیم، سی ثانیه مانده بود که بازی تمام بشود من یک گل زدم و دو بر دو شد، که رفتیم در ضربات پنالتی بازی را بردیم. آن موقع آقای غلامحسین پیروانی سرمربی تیم فجر شهید سپاسی بود، آقای عباسی مربی برق شیراز بود، که این‌ها به‌عنوان مهمانان ویژه آمده بودند آنجا، که وقتی من سی ثانیه مانده بود بازی تمام بشود گل مساوی را برای فارس زدم، ایشان گفته بود که «این آقا الکی می‌گوید که نمی‌بیند، این می‌بیند، بروید جلویش را بگیرید.» دیگر خلاصه آمدند به من گفتند، و من گفتم که بیایید هر کجا که لازم باشد تست بگیرید، من حتی نور را هم نمی‌بینم.
خب همان‌جا دیگر تیم ملی من را انتخاب کردند، ما رفتیم تهران یک اردوهای استعدادیابی دوباره مجدد برگزار کردند، و گفتند اینجا هرکس انتخاب بشود اضافه می‌شود به آن تیمی که سال 1386 (یعنی سال قبل‌ترش) رفته کره، و دوباره آنجا یک رقابت دیگر دارد. که دیگر من جزء نفراتی بودم که انتخاب شدم، و بعد با تیمم رفتم مسابقات ژاپن، و در همان اولین دوره هم توانستم به‌صورت مشترک با یکی از بازیکن‌های چینی آقای گل آسیا بشوم.

مجری: یعنی شما سال 1387 دعوت شدید، و سال 1388 در اولین دوره بازی‌های تیم ملی که لیگ ملت‌های آسیا هم بوده آقای گل شدید، درست است؟
شاه‌حسینی: بله.

مجری: شما دوازده سال است که بازیکن تیم ملی هستید. چند تا گل ملی دارید؟
شاه‌حسینی: من حدود بیست‌و‌هفت تا گل ملی دارم.

مجری: اولین بازی رسمیتان در داخل کشور همان بازی استان فارس و آذربایجان غربی بود؟
شاه‌حسینی: بله.

مجری: آن گلتان مگر چطوری بود که آقای پیروانی می‌گفت این فرد می‌بیند؟
شاه‌حسینی: آن گل را اتفاقی من با سر زدم. اصلاً یک چیز بی‌سابقه‌ای بوده و هنوز هم است. اصلاً نبوده جایی نابینایی با هد گل بزند.

مجری: توپ به سرتان خورد یا شما با سر رفتید سمت توپ؟
شاه‌حسینی: ما در فاز بچگی خودمان بودیم، یکی از بچه‌ها گفت «من کرنر توپ را سانت می‌کنم، شما جلو بکشید، هرچه شد شد.» این سانتر کرد، من اتفاقی یک گام برداشتم، توپ خورد به سرم رفت توی گل.

مجری: این کار شما، هرچند اتفاقی، ولی واقعاً هیجان‌انگیز بوده. آقای غلامحسین پیروانی حق داشتند که بگویند این فرد می‌بیند، و هر کس دیگر هم می‌بود این تصور را می‌کرد.
خب راجع به فوتبال نابینایان، استانداردها و قوانین و مقرراتش بیشتر برای ما توضیح بدهید.
شاه‌حسینی: ببینید، فوتبال نابینایان در زمینی به ابعاد چهل در بیست، یعنی چهل متر طول و بیست متر عرض برگزار می‌شود. حالا این زمین هم می‌تواند چمن مصنوعی در فضای باز باشد، و هم می‌تواند سالن باشد. نکته جالب این رشته این است که دروازه‌بان بینا است، و اصلاً دروازه‌بان باید از سلامت کامل جسمی برخوردار باشد، و خیلی این رشته را جذابش کرده که نابینا به بینا باید گل بزند. با دروازه‌بان پنج نفر در زمین بازی می‌کنند، و پنج نفر هم روی نیمکت می‌نشینند. یک سری قوانین مخصوص به خودش را دارد که از جمله آنها می‌توانیم به این اشاره کنیم که ما اوت کنار زمین نداریم. یعنی این متفاوتش می‌کند با فوتسال. کنار زمین از هر دو بر یک دیواره‌هایی به ارتفاع 120 سانتیمتر به طول چهل متر زمین قرار می‌گیرد که این توپ وقتی به دیواره‌ها برخورد می‌کند شما می‌توانی بازی را ادامه بدهی. کرنر داریم به همان شکلی که در فوتسال است، اما اوت کنار زمین نداریم، با این دیواره‌ها پوشیده می‌شود، دیواره‌هایی که اغلب از جنس پی‌وی‌سی هم هستند.

مجری: آن‌وقت توپ کرنر را بازیکن چطوری ارسال می‌کند وقتی پشتش دیوار است و مسافتی پشتش نیست که دورخیز بکند و توپ را بفرستد؟
شاه‌حسینی: در فوتبال نابینایان به شکل دورخیز معمولاً کسی توپی را نمی‌فرستد، و توپ باید درواقع لمس بشود. حالا این نیست که بگویم نقطه کرنر چسبیده به دیواره هم باشد، معمولاً نقطه کرنر قدری جلوتر از دیواره است، و اینکه ما حالت دورخیزی هم نداریم.
یک قانون دیگر که مخصوص خود این رشته است این است که هر کسی که به‌عنوان مدافع می‌خواهد بیاید روی پای بازیکن صاحب توپ، باید کلمه «وُی» را بگوید، که این کلمه یک ریشه اسپانیایی دارد، و درواقع به معنی «منم» است. این کلمه «وُی» را باید حتماً بازیکنی که می‌خواهد بیاید روی پای بازیکن صاحب توپ بگوید. اگر نگوید جزء خطاهای تیمی حساب می‌شود، و هر چهار خطای تیمی پنالتی نقطه دو زده می‌شود. ما یک پنالتی نقطه دو داریم، یک پنالتی نقطه یک، مثل فوتسال، که وقتی تعداد خطاها از چهار خطا بیشتر می‌شود پنالتی نقطه دو زده می‌شود. وقتی که خطا در محوطه شش متر انجام بشود هم پنالتی نقطه یک زده می‌شود.

مجری: پنالتی نقطه دو چند متر با دروازه فاصله دارد، پنالتی نقطه یک متر چطور؟
شاه‌حسینی: پنالتی نقطه دو روی خط هشت متر زده می‌شود، پنالتی نقطه یک هم روی خط شش متر زده می‌شود.

مجری: بعد دروازه‌ها چند در چند هستند؟
شاه‌حسینی: الآن دو متر و چهارده سانتیمتر ارتفاع دروازه‌ها شده، و سه متر و شصت و شش سانتیمتر هم عرض دروازه‌ها است.

مجری: وزن توپتان چقدر است؟ و اینکه این توپ چه ویژگی‌ای دارد اصلاً؟
شاه‌حسینی: توپ فوتبال نابینایان تقریباً حدود صد تا صد ‌و پنجاه گرم سنگین‌تر از توپ‌های عادی است. یک ساچمه‌هایی داخلش قرار گرفته که وقتی که توپ تکان می‌خورد این ساچمه‌ها هم تکان می‌خورد و توپ صدا می‌دهد.

مجری: این «وُی» را فقط آن بازیکنی که می‌رود سمت توپ باید بگوید، یا بازیکنی هم که صاحب توپ است باید بگوید، یا اگر هم‌زمان دو سه تا بازیکن به توپ نزدیک بشوند باید همه‌شان بگویند؟
شاه‌حسینی: فقط بازیکن‌هایی که می‌خواهند بروند روی پای صاحب توپ. چون کسی که صاحب توپ است که کلاً آن توپ صدا می‌دهد، آن یک‌پا دوپایی که زده می‌شود حرکتی که انجام می‌شود خود توپ صدا می‌دهد. اما آن بازیکن‌هایی که می‌روند سمت توپ، چه یک نفر باشد چه دو نفر چه سه نفر، همه باید حتماً کلمه «وُی» را بگویند.
من این نکته را هم خدمتتان عرض کنم که کلاً زمین سه قسمت می‌شود. در نیمه زمین خودمان دروازه‌بان باید راهنمایی بکند مدافعین را. در میانه زمین سرمربی‌ای که آن کنار ایستاده باید راهنمایی کند، و یک راهنمای پشت دروازه حریف ما داریم که او هم کمک می‌کند به چارچوب شناسی ما، یعنی راهنمایی بازیکن‌های مهاجم را انجام می‌دهد. و آن کلمه «وُی» به هر حال باید به شکلی گفته بشود که داور مسابقه این را بشنود.

مجری: آن «وُی» برای بازیکن حریفی است که به شما نزدیک می‌شود. خب حالا شما اگر بخواهید بازیکن هم‌تیمی خود را پیدا کنید و با او پاس‌کاری بکنید چکار می‌کنید؟
شاه‌حسینی: با او ارتباط برقرار می‌کنیم دیگر. یا مثلاً مربی به ما می‌گوید که «فلانی در قطر ایستاده، یک پاس قطری به او بده.» یا مثلاً «فلان بازیکن الآن در عمق است، یک پاس عمقی به او بده.» یا «فلان بازیکن در همین دیواره خودمان یک پاس به او بده.»

مجری: خود بازیکن هم می‌تواند صدا بکند که به او پاس بدهی؟
شاه‌حسینی: بله، آنها هم باهم ارتباط برقرار می‌کنند.

مجری: بعد تعویض‌هایتان هم مثل فوتسال نامحدود است، یا محدودیت دارید؟
شاه‌حسینی: تعویض‌ها قبلاً نامحدود بود، الآن آمده‌اند محدودیت گذاشته‌اند، در هر نیمه شش تعویض می‌تواند انجام بشود.

مجری: حالا به‌جز دروازه‌بان که بیناست، افراد دیگری که بازی می‌کنند حتماً باید نابینای مطلق باشند؟ یا اینکه بازیکنی باشد که در حد نور و سایه ببیند چطوری او را کنترل می‌کنند؟ و برای کنترل این موضوع چکار می‌کنند و چه اصول و قوانینی دارد که کلاً همه را برابر کنند؟ یعنی مطمئن بشوند دیگر هیچ کس در داخل زمین قطعاً نمی‌بیند.
شاه‌حسینی: ببینید، کلاً فوتبال نابینایان ویژه نابیناهای مطلق یا نابیناهای ب1 است. اما همه باید از چشم‌بند استفاده کنند، زیر چشم‌بندها هم یک پدهایی زده می‌شود.

مجری: کارهای ریسکی و نمایشی را ما در فوتبال عادی زیاد می‌بینیم. کارهای ریسکی و نمایشی فوتبال نابینایان معمولاً چه چیزهایی است که حالا بازیکن می‌خواهد انجام بدهد؟
شاه‌حسینی: ببینید، عمده حرکات فوتبال نابینایان حرکت یک‌پا دو‌پا است که یک تکنیک خیلی خوب حساب می‌شود. حالا توی سر توپ زدن، حرکات شویی انجام دادن، این‌ها عمده حرکاتی است که بازیکن نابینا باید انجام بدهد. با این حال هست حرکات دیگری که بعضی بازیکن‌ها انجام می‌دهند.
یا مثلاً یک وقتی در سالن دوازده هزار نفری آزادی یک کار همایش فوتبال داشتیم با آقای مهدوی کیا آقای کریم باقری این‌ها، یک سری کارهای این‌جوری انجام می‌دادیم. مثلاً یک حرکتی است مال کریستینو رونالدو که توپ را با پشت پا جوری بلند می‌کند که از روی سر خودش رد می‌شود می‌آید جلو و از روی سر مدافع هم رد می‌شود. یک دریبل این شکلی که ویژه کریستینو رونالدو است، من این کار را انجام می‌دهم، منتها در حد نمایش فوتبال یا در حد تمرین. مسابقات رسمی انجامش نمی‌دهم، چون

مجری: دیگر چه؟
شاه‌حسینی: دیگر مثلاً حرکات زیدانی است، دریبل زیدانی است، دریبل وحید شمسایی است که مثلاً توپ را با کف پای مثلاً چپ می‌آوری از پشت پای راست رد می‌کنی می‌اندازی آن ور، یک دریبل این‌جوری می‌زنی.

مجری: موقعی که تیم در فاز حمله است، دروازه‌بان تیم شما که بیناست می‌تواند جلو بیاید و در محوطه جریمه حریف شما کمک کند، یا نه، اصلاً حق خروج از محوطه خودتان را ندارید؟
شاه‌حسینی: دروازه‌بان کاملاً این محدودیت جلو آمدن را دارد، و یک خط دو متر برای دروازه‌بان پیش‌بینی شده که بیشتر از آن خط دیگر نمی‌تواند بیاید جلو، و اگر بیشتر از آن بیاید جلو و توپ به او بخورد پنالتی نقطه یک زده می‌شود.

مجری: شما گفتید که واژه «وُی» یک واژه اسپانیایی است. خاستگاه فوتبال نابینایان کدام کشور است و از کجا شروع شده؟
شاه‌حسینی: ریشه فوتبال نابینایان از خود کشور اسپانیا است، و تاریخچه این رشته فوتبال هم درواقع برمی‌گردد به بالای سی سال. در ایران خیلی دیر وارد شد. یعنی در ایران از سال 1386 آمد، اما با این قدمت کمی که دارد فوتبال نابینایان ایران، خوشبختانه موفقیت‌های خیلی خوبی را توانسته به دست بیاورد.

مجری: شما که سال 1387 به تیم ملی دعوت شدید، و تا به امروز هم که همچنان حدود دوازده سال است که پیراهن تیم ملی را می‌پوشید، به ترتیب از همان سال‌های اولیه تا امروز عناوین و افتخارات بین‌المللی‌تان چه بوده و کجاها توانسته‌اید قهرمان بشوید نائب قهرمان بشوید آقای گل بشوید، و در چه دوره‌هایی شرکت کرده‌اید؟
شاه‌حسینی: من از سال 1388 تا این‌ور در تمام عرصه‌های بین‌المللی تیم بوده‌ام، به غیر از یک دوره مسابقات آنتالیا که آن هم خودم نرفتم، دیگر بقیه‌اش را بودم. سال 1389 در گوانگجو نائب قهرمان شدیم. سال 1390 در توکیو باز نائب قهرمان شدیم. سال 1391 در مسابقات پارالمپیک لندن متأسفانه ششم شدیم. سال 1392 در بانکوک تایلند قهرمان شدیم. سال 1393 در مسابقات پارا آسیایی اینچه‌اون کره قهرمان شدیم. سال 1394 هم در توکیو ژاپن ما قهرمان شدیم و من توانستم با نُه گل کاپ آقای گلی آسیا را بگیرم و هم فنی‌ترین بازیکنی را.

مجری: اولین بارتان بود که در سطح جهانی آقای گل می‌شدید؟
شاه‌حسینی: نه، این بار دوم بود که آقای گل می‌شدم. یک‌بار هم همان سال 1388 در اولین حضورم در تیم ملی آقای گل شدم، اما به‌صورت مشترک با یکی از بازیکن‌های چینی. اما سال 1394 دیگر به تنهایی آقای گل شدم. و البته باید خدمتتان عرض کنم که من سال 1394 که آقای گل شدم در پست دفاع هم بازی می‌کردم.
بعد از آن هم سال 1395 پارالمپیک ریو بود که نائب قهرمان شدیم، که آن اتفاق تاریخی و بسیار خوب رقم خورد. و اینکه دیگر بعد از آن هم حالا سال‌های 1396 و همین سال گذشته یعنی سال 1398 باز دوتا نائب قهرمانی دیگر در آسیا در مسابقات مالزی و تایلند به دست آوردیم. سال گذشته سهمیه پارالمپیک را هم گرفتیم، که متأسفانه با بی‌تدبیری و یک تصمیم غیرمنطقی و غیر کارشناسی کمیته پارالمپیکِ خودمان مواجه شدیم. خب این‌ها آمدند بنا به تصمیمی که خودشان گرفتند گفتند که ما این تیم را نمی‌فرستیم برای پارالمپیک، کارشناسی کرده‌ایم و به این نتیجه رسیده‌ایم که این تیم نمی‌تواند مقام بیاورد.

مجری: یعنی شمایی که این‌همه زحمت کشیده‌اید، این‌همه عناوین و افتخارات قاره‌ای و جهانی دارید، و حتی در توکیو ژاپن هم آن سال قهرمان شدید، به همین سادگی شما را کنار گذاشتند از مسابقات پارالمپیک؟ این‌همه توانمندی، این‌همه پتانسیل، و حالا مهم‌تر از همه شما در پارالمپیک 2016 نائب قهرمان جهان شدید. و حالا اینکه با چه سختی‌ای توانستید این سهمیه را بگیرید یک طرف، حالا هم که سهمیه را گرفتید چقدر راحت شما را محروم کردند از رفتن به این آوردگاه بزرگ جهانی که بزرگ‌ترین رویداد جهانی است در زمینه ورزش. شما تایمی که در ریو بودید در سال 2016 نمی‌دانید که مردم با چه هیجانی پای تلویزیون می‌نشستند، و مسابقات فوتبال شما را نگاه می‌کردند، و آن بازی معروف با آرژانتین که در ضربات پنالتی شما برنده شدید، و خود شما هم یکی از زنندگان ضربات پنالتی بودید، چه هیجانی داشتند مردم. حالا بعضی وقت‌ها است که مجامع و تصمیمات بین‌المللی ما را محروم می‌کند، آن موقع ما ایراد می‌گیریم و می‌گوییم که این‌ها با ما بد هستند. حالا اینجا از بیرون کسی برای ما تصمیم نگرفته، و ما از داخل خودمان شروع کرده‌ایم به خودزنی، و این واقعاً تلخ است، و من شما را درک می‌کنم که به نظر من چه ظلمی در حق فوتبالیست‌های نابینا برای پارالمپیک شده. فوتبال نابینایان قطعاً یک بخش کوچکی از فوتبال کشور ماست، و فکر نکنم این‌قدر هزینه بخواهد یا این‌قدر برنامه‌ریزی سختی داشته باشد که تبدیل بشود به چالشی که از پسش برنیاییم، و سرانجام به این نتیجه برسند که از حضور در یک آوردگاه بزرگ جهانی محرومش کنند. امیدوارم که دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.
راجع به افتخارات و عناوین جهانیتان صحبت کردید. در داخل کشور معمولاً با چه تیم‌هایی هستید، در قالب تیم‌های باشگاهی یا استانی، و به چه افتخاراتی دست پیدا کرده‌اید در داخل کشور؟
شاه‌حسینی: من با تیم استان فارس اغلب بوده‌ام و هستم، دو دوره هم در مسابقات لیگ رفتم برای تیم فولاد اهواز بازی کردم که هر دو دوره‌اش هم در آن تیم فولاد اهواز هم قهرمان شدیم. با تیم فارس من فکر می‌کنم پنج یا شش بار آقای گل شدم. در دو دوره‌ای هم که با تیم فولاد خوزستان بازی کردم، یک دوره‌اش آقای گل شدیم به‌صورت مشترک با {آقای زادعلی اصغر}.

مجری: یعنی شما جمعاً هفت دوره آقای گل شدید در مسابقات داخلی؟
شاه‌حسینی: جمعاً شش دوره یا هفت دوره آقای گل شدم.

مجری: با توجه به موفقیت‌هایی که فوتبال نابینایان در عرصه ملی و بین‌المللی کسب کرده، الآن ما فوتبال مدرسه‌ای یا همان آکادمی فوتبال نابینایان را داریم؟ اصلاً راه‌اندازی شده یا به فکر تأسیسش هستند؟ یا نه، افراد نابینا همین‌جوری در قالب تیم‌های استانی شرکت می‌کنند و بعداً حالا اگر موردپسند واقع بشوند برای تیم ملی انتخاب می‌شوند؟ ما درواقع مدرسه فوتبال نابینایان داریم که به‌صورت پایه و ریشه‌ای پرورش پیدا کنند بازیکنان فوتبال نابینا؟
شاه‌حسینی: ببینید، متأسفانه نداریم، یک چنین چیزی را به‌صورت رسمی نداریم. اما مسأله‌ای که وجود دارد این است که هم فدراسیون، هم سرمربی تیم ملی بارها تأکید به این مسأله داشته‌اند که حالا از مدارس شروع بشود از استان‌ها یک سری آکادمی‌ها تشکیل بشود. منتها واقعاً این اتفاق نیفتاده متأسفانه. در خیلی از استان‌ها هیئت‌ها همکاری نمی‌کنند، مدیران مدارس همکاری نمی‌کنند، بعضاً خانواده‌ها اعتماد نمی‌کنند، ترس از آسیب‌ها و برخوردها دارند، که این مسأله یک قدری باعث شده این فوتبال آن‌جوری که ما دوست داشتیم و دوست داریم نتواند رونق پیدا بکند.

مجری: ما الآن در کشور سالن یا حالا یک مجتمع کوچک یک ورزشگاه کوچک ویژه فوتبال نابینایان داریم؟ ایجاد شده یا نه؟
شاه‌حسینی: اتفاق خوبی که افتاد سال گذشته وزیر ورزش دستور دادند به تمام استان‌ها که باید یک زمین ویژه فوتبال نابینایان با دیواره و با شرایط و امکانات کامل در اختیار هیئت نابینایان قرار بگیرد برای فوتبال نابینایان. این اتفاق الآن در چند تا استان افتاده. مثلاً الآن ما در شیراز داریم، در گیلان شنیده‌ام که این اتفاق افتاده همین تازگی‌ها، در استان البرز کرج این اتفاق افتاده، در کرمان چند سالی است که این اتفاق افتاده، تهران هم که ورزشگاه هرندی شرایط فوتبال را دارد برای بچه‌های نابینا.

مجری: زیباترین گلی که در تیم ملی به ثمر رساندید، خاطره انگیزترین نه، زیباترینش که خیلی گل قشنگی بوده، و به هر حال مورد توجه واقع شده چه گلی بوده و در چه بازی‌ای بوده؟
شاه‌حسینی: گلی که خیلی هم خودم لذت بردم از آن، و هم هرکس که کلیپش را می‌بیند خیلی تعریف می‌کند، گلی بود که به آرژانتین زدم در تورنمنت ریو. یعنی یک تورنمنت قبل از پارالمپیک ریو در ریو برگزار شد، و من این گل را به آرژانتین زدم. این گل یک ضربه ایستگاهی بود با فاصله حدود پانزده متر، تمام مدافعین و بازیکنان آرژانتین هم جلویم بودند، و من آن ضربه ایستگاهی را زدم سه‌کنج دروازه، گل خیلی خیلی قشنگی شد.

مجری: این زیباترین گلتان بود. حالا خاطره‌انگیزترین گلتان چه گلی بوده؟
شاه‌حسینی: خاطره‌انگیزترین گلم هم باز هم می‌گویم چند تا بوده. منتها حالا یکی‌اش را خدمتتان عرض می‌کنم. در پارالمپیک لندن با تیم انگلیس بازی داشتیم، ما دیگر یک جورهایی حذف شده بودیم. یعنی در گروه دو تا بازی قبلمان را باخته بودیم و دیگر حذف شده بودیم. تیم انگلیس فقط احتیاج به یک تساوی در مقابل ما داشت تا به مرحله بعدی صعود کند. آن بازی را یک بر هیچ بردیم و من گلش را زدم. آن روز هم ورزشگاه پر از تماشاگر انگلیسی بود، و بعداً یکی از دوستان که روی سکوها بود آمد به من گفت که تماشاگرهای انگلیسی خیلی به تو بد و بیراه می‌گفتند.

مجری: البته خب انگلیس برایشان خیلی سخت بوده دیگر، چون میزبان مسابقات بودند، مسابقات پارالمپیک هم بوده. سوالی که برای من پیش آمد این است که به ورزشگاه تماشاگر می‌آید و به قول خودتان هم بعضی وقت‌ها ورزشگاه پر می‌شود، سکوت را رعایت می‌کنند که شما بتوانید آن «وُی» یا صدای همدیگر را بشنوید؟
شاه‌حسینی: بله. ببینید، هم مسابقات ریو، هم پارالمپیک لندن، هم مسابقاتی که در آسیا در توکیو ژاپن بودیم، معمولاً ورزشگاه پر از تماشاگر می‌شود و تماشاگرها خیلی این فرهنگ برایشان جا افتاده، و معمولاً زمان‌هایی که توپ جریان بازی است معمولاً تشویق نمی‌کنند. وقتی که یک اتفاق یک حمله یا توپ می‌رود بیرون از زمین آن موقع شروع می‌کنند به تشویق کردن.

مجری: شما اولین نسل فوتبالی‌های کشور ما هستید در حوزه فوتبال نابینایان، و طبیعتاً کسانی قبل از شما نبوده‌اند که ما از «الگوپذیری‌تان از آنها» بپرسیم. ولی در مورد فوتبال عادی و تیم ملی و باشگاهی الگو فوتبالی‌تان در کشور چه کسی است و معمولاً از چه بازیکن‌هایی خوشتان می‌آید؟
شاه‌حسینی: من همیشه علاقه بسیار خاصی به خداداد عزیزی داشتم، و وقتی هم که آمدم تیم ملی فوتبال نابینایان روی همین حساب پیراهن شماره یازده را پوشیدم. غیر از ایشان مهدی مهدوی کیا را دوست دارم، علی کریمی را خیلی دوست داشتم.

مجری: از بازیکن‌های فعلی چه؟
شاه‌حسینی: اشکان دژاگه خوب است. علیرضا جهانبخش جزء بازیکن‌هایی بود که به نظر من می‌توانست خیلی موفق باشد.

مجری: بازیکنان در سطح جهانی، از بازیکن خاصی خوشتان می‌آید به‌عنوان الگو؟
شاه‌حسینی: من کریستینو رونالدو را خیلی دوست دارم.

مجری: وقت پایانی برنامه است. به نظر من خیلی از مخاطبان ما ممکن است که دوست داشته باشند راجع به فوتبال نابینایان، اصول و قوانین و قواعدش، و اینکه چطور می‌توانند فوتبال نابینایان را شروع کنند برایشان سوال باشد، و شاید راهنمایی بیشتری بخواهند، شاید اصلاً نیاز به کمک و استعدادیابی بازیکنان شاخص و ممتازی مثل شما داشته باشند. اگر که موافقید آدرس ایمیلتان را اعلام بفرمایید، هرکدام از دوستان و شنوندگان ما مایل بودند می‌توانند با شما ارتباط بگیرند و از این طریق شاید اصلاً کشف استعدادی هم اتفاق بیفتد.
شاه‌حسینی: ایمیلم را اعلام می‌کنم، نابینایان مطلق، تأکید می‌کنم نابینایان مطلق ب1، در هر نقطه از کشور که علاقه‌مند باشند در رشته فوتبال نابینایان فعالیت کنند، بنده همه جوره در خدمتشان هستم، حالا چه بحث راهنمایی باشد، چه حمایت باشد، چه معرفی به فدراسیون و سرمربی تیم ملی باشد، در خدمت دوستان هستم.
Shahhoseini5520@gmail.com

مجری: «آقای شاه حسینی» امیدوارم که در سال‌های آتی ما شما را در کسوت مدرس فوتبال نابینایان ببینیم. حالا اینکه نمی‌گویم «مربی»، طبق آن چیزی که خودتان قبلاً به ما گفته‌اید، ظاهراً افراد نابینا نمی‌توانند به‌عنوان مربی یا حتی آنالیزور کنار تیم باشند. ولی خب طبیعتاً آموزش و تدریسی که شما به فوتبالیست‌های نابینا می‌توانید ارائه بدهید و در تربیت و پرورششان وقت بگذارید، خیلی مفیدتر و کاربردی‌تر از شاید آموزش و تدریس سایر مربیان باشد. به هر حال برایتان آرزوی موفقیت می‌کنم.
 
تاریخ ثبت در بانک 31 خرداد 1400