کد pr-3884  
نام حنانه  
نام خانوادگی درفشی جوان  
وضعیت جسمی نابینا  
نوع فعالیت علمی-فرهنگی  
زبان فارسی  
تحصیلات کارشناسی ارشد روانشناسی صنعتی سازمانی  
مهارت تألیفات: - پایان نامه دوره کارشناسی ارشد با موضوع: برسی رابطه تعهد سازمانی و رضایت شغلی با فرسودگی شغلی کارمندان اداره بهزیستی شهرستان کرج . - پایان نامه دوره کارشناسی با موضوع: مقایسه میزان عزت نفس دختران نابینا و بینا 11 تا 15 سال. 10- گواهینامه برنامه نویسی کسب و کار و کار آفرینی B.P business plan از وزارت تعاون کارو و رفاه اجتماعی کشور ایران. دیپلم رایانه کار درجه 2 از سازمان فنی حرفه ای کشور ایران. 11- گواهینامه هیئت موسس تشکیل تعاونی از وزارت تعاون کار و رفاح اجتماعی کشور ایران. افتخارات: - دریافت لوح تقدیر از سوی سازمان بهزیستی شهرستان کرج به علت حسن انجام - فعالیت هنگام همکاری به عنوان مشاور افتخاری بخش نابینایان اداره بهزیستی شهرستان کرج. - دریافت لوح تقدیر از سازمان بهزیستی جهت حسن انجام وظیفه در زمان مدیر - عاملیت سازمان مردم نهاد کانون روشندلان کرج وحومه به عنوان N.G.O فعال معلولین کرج. - حکم قهرمانی مقام سوم گلبال بانوان در المپیاد ورزشی نابینایان کشور در سال 1389. - دریافت لوح تقدیر به علت شرکت در فعالیتهای ورزشی از سوی سازمان بهزیستی شهرستان کرج. کسب مقام دومی در رشته ورزشی شودان استان البرز در سال 1392  
کشور ایران  
استان البرز  
شهر کرج  
متن زندگی نامه خیال چشمان خاموشش دنیایی از رنگ بودن را بر بوم خیال نقاشی می کرد !
عصای سفید چشمانش دنیارا به رقص باد در می آورد!
امان از این چشم ها ،چشم های دهن لقی که دو دو در میان حدقه ی چشم در سکوت ،بدنبال قاصدک یافتن است ....
حنانه اولین موهبت و هدیه خداوند در خانواده ای 4نفری است .خانواده ای که رنگ تو می توانی را در رگ و پی زندگی نقش کردند .چرا که پدر بزرگ وی "بنیانگذار تنیس ایران است و پدرش مربی تنیس و یکی از سازندگان استودیوم های ورزشی کشور "....
تنها نابینا د رجامعه معلول است که مدرک مدیریت شایستگی اتحادیه اروپا (Ebcl)رادریافت نمود. عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور ایران، همکاری با واحد صنعتی تولیدی گرد روی پارس به عنوان روانشناس صنعتی سازمانی،دارای تالیفاتی چون: پایان نامه دوره کارشناسی ارشد با موضوع: برسی رابطه تعهد سازمانی و رضایت شغلی با فرسودگی شغلی کارمندان اداره بهزیستی شهرستان کرج .
- پایان نامه دوره کارشناسی با موضوع: مقایسه میزان عزت نفس دختران نابینا
و بینا 11 تا 15 سال،و دارای مدارک و گواهینامه هایی چون :
1- Certificate of International Conference second Management Sales and Marketing from bazaar
pazhoohan Mobtaker 6nd July 2010
Certificate of International Conference On Sales & Marketing Management from bazaar 2-pazhoohan Mobtaker 6th July 2010.
3- Certificate of international Conference on Management Sales and Marketing from MAHAN business School 6 November 2012.
4-Certificate of Second World Management Summit from MAHAN Business School 11 July 2012
5- Certificate of International Conference on Change, Innovation & Creativity Management from Iran MBA SOCIETY 17 February 2013
6- Certificate of Introduction to E-Commerce from MSI Academy 12 September 2013.
7- Certificate of third world Management summit.July 3th 2013
8- Certificate of Third Management of Conference.
9-Certificate of European Business competrnce Licence

10- گواهینامه برنامه نویسی کسب و کار و کار آفرینی B.P business plan از وزارت تعاون کارو و رفاه اجتماعی کشور ایران.
دیپلم رایانه کار درجه 2 از سازمان فنی حرفه ای کشور ایران.
11- گواهینامه هیئت موسس تشکیل تعاونی از وزارت تعاون کار و رفاح اجتماعی کشور ایران.

خانم درفشی جوان ضمن معرفی خود ، بگویید که چه اتفاقی افتاد که شما بینایی خود را از دست دادید؟ حنانه درفشی جوان ،متولد 17 مرداد 62فرزند اول خانواده هستم .من کم بینا متولد شدم .و کم بینایی من در حد کشیدن نقاشی بود تا این که در مدرسه حین طناب زدن پرده ی شبکیه چشمم پاره شد که با عمل جراحی مجدد همان میزان کم بینایی من برگشت .اما مجدد سال بعد بر اثر پرش از پله ها ، بطورکامل بینایی خود را از دست دادم .و می شود گفت حدودا تا سن یازده سالگی کم بینا بودم .(با خنده می گوید از بس شیطنت داشتم و دنبال تجربه کردن نا ممکن ها بودم همان کم بینایی خودم را از خودم گرفتم ).

با توجه به روحیه جسورو کنجکاو شما ،بهرحال یک سکوتی دردناک را در همان اوان کودکی تجربه کردید .ازهمان لحظه بطور مختصر بگویید که چقدر زمان برد تا شما و خانواده با این مسئله کنار بیایید ؟خوب من که تا حدودی کم بینا بودم و آنقدر ها بینایی نداشتم .اما خوب یک تلنگر بدی برای من در همان بچگی رقم خورد .اما خانواده ام با درایتی که داشتند سعی کردند با آرامش درون خود قوت قلبی برای من باشند و این مسئله را با تمام سختی ها و مشکلاتش خیلی زود پذیرفتند و این حس توانمند بودن را تحت هر شرایطی بمن القا کنند . همه بنحوی این قضیه را با بردباری بدوش می کشیدند .درون پر هیاهوی من که همیشه دنبال ناشناخته ها و کشف تجارب غیرممکن ها بود خوب کمی دچار رخوت شد .اما خیلی زود در همان بچگی خود را با شرایط سخت وفق د ادم سخت بود اما بهرحال بگونه ای باید درک می کردیم و می پذیرفتیم .

از چگونگی تحصیل خود بگویید .چون بنظر می رسد شما می بایست بغیر از تحصیل درمدارس استثنایی فرم دیگری ازادامه تحصیل را تجربه می کردید؟بله من تا سوم راهنمایی در مدرسه استثنایی درس خواندم و پس از آن در مدارس عادی کناردیگر دانش آموزان اما بصورت تلفیقی شروع به درس خواندن کردم .تلفیقی درس خواندن بدین صورت بود که بچه های معلول در کنار دانش آموزانی که از حیث سلامتی معمولی بودند در یک شرایط کاملا یکسان و برابر از نظر تحصیل درس می خوانند اما با این تفاوت که تنها یک معلم رابط بین فرد معلول و معلم مربوطه وجود دارد که شرایط و نیازهای ویژه را توضیح و توجیه می کند بخصوص در هنگام آزمون و امتحان .

هیچ وقت به موضوع نابینایی و نوع معلولیت خود فکر کردید که ممکن است مانعی برای پرواز روحیه کنجکاوانه شما باشد؟ابتدا بشما بگویم که سال 81با بچه های عادی دانشگاه علامه طباطبایی رشته روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی تحصیل خود دانشگاهی خود را شروع کردم و سال 85کارشناسی ارشد ،روانشناسی صنعتی سازمان ،دانشگاه ازاد قبول شدم ..این ها را ابتدا گفتم که جواب شما را توضیح دهم .این نشان می دهد که معلولیت خودم را هیچ وقت بعنوان سدی برای رسیدن به اهدافم ندیدم .بلکه به این فکر می کردم که اگر بینا بودم به این جایگاه ها و توانمندی های فعلی دست نمی یافتم .چرا که جزو دانشجویان ممتاز دانشگاه نیز بودم .پس در این مورد بحثی نمی ماند . من همیشه پیش خودم این موضوع را مطرح می کنم که اگر معلولی نتواند توانمندی خود را به جامعه اثبات نماید ایراد تمام بخش جامعه نیست بلکه ایراد اصلی خود معلول است که نتوانسته ابتدا خود را کشف نماید تا به جامعه بقبولاند که من نیز هستم و می توانم .

شما پس از تحصیل براحتی وارد بازار کار شدید ؟چون یکی از مشکلات افراد معلول جذب آنان برای بازار کار است ؟خیر باید بگویم یکی از مشکلات ما بی اعتمادی و برخوردها و بی اعتنایی هایی بود که از سوی افراد بما می شود .من خیلی دوندگی کردم اما همین برخوردهایی از این دست گاهی دلسردم می کرد .چرا که بیشتر به ظاهر امر می پرداختند تا به تونمندی های فرد مقابل و بدتر این گاهی حس ترحم آمیز آنان بیشتر آدم را می شکست .و خیلی دلسوزانه می گفتند سازمان بهزیستی متولی کاریابی و امور معلولین و اشتغالزایی آنان است .و با این کار هدف شان این بود که مانع ورود معلولین به مراکز دیگر شوند .
صرف همین تصمیم گرفتم با فعالیت های اجتماعی ، خودم را به باور و توانمند تر سازی برسانم و هم این که جامعه را به توانمندی های نابینایان معطوف دارم . چون همیشه بدنبال کشف برداشتن موانع هستم و برای خودم در هر پیش آمدی راهی جدید می یابم و خودم را به ماندن پشت در محدود نمی کنم .بلکه راهیابی می کنم .

از شروع فعالیت های اجتماعی خود بگویید ؟
بله پس از برخوردهای غیرمنصفانه افراد تصمیم گرفتم بعنوان یک رابط بین نابینایان و افرد سالم جامعه باشم . و در این راستا توانستم یک "سمنی "را با کمک دیگر دوستان به ثبت برسانم بنام "کانون روشندلان کرج و حومه"که در آن فعالیت های عام المنفعه مرکز را انجام می دادیم و من بعنوان مدیرآموزشی و فرهنگی و همین طور بعنوان هیات مدیره و مدیر عامل در همان مرکز شروع به فعالیت کردم .همین توانمندی باعث شد بعنوان روانشناس صنعتی واردیکی از مراکز کارخانه ای شهرک صنعتی اشتهارد شوم .همزمان نیز کار مشاوره بچه های واحد نابینایان بهزیستی را بصورت افتخاری برعهده گرفتم .در حال حاضر نیز عضو هیات امنای جامعه نابینایان استان البرز نیز هستم .

با این حال بنظر می رسد تحصیل به تنهایی نتوانست روح جستجوگرانه شما را راضی کند و شما را به سمت و سویی دیگر نیز کشاند درست است ؟بله شما درست حدس زدید علی رغم تمام مشکلات اگر پیش بیاید و در ایران امکان ادامه تحصیل در رشته ای که تحصیل می کردم ،برای گرفتن مدرک دکترا نیز اقدام می کردم .که متاسفانه فعلا متوقف شدم .باید بگویم در مقطع کارشناسی ارشد خیلی سختی کشیدم و خسته شدم .به جهت این که ما اولین گروهی بودیم در کشور که در رشته روانشناسی صنعتی سازمانی دانشجو می پذیرفت . و من نیز تنها دانشجوی نابینا در ایران بودم که در این رشته قرار بود تحصیل کنم .از یک سو استاتید ناآشنابه برخورد با من برای تحصیل بودند .و از سویی دیگر نبود منابع مطالعاتی مناسب نابینایان بسیار کار را سخت نمود .تا حدی که مادرم در طول تحصیل ،مجبور به خوانش کتاب های درسی و ضبط آن ها بود و در هر فرصتی که از شیراز به کرج می آمدم دروس رکوردشده را همراه خود می بردم ....

همین موضوع بود که تصمیم گرفتم پشت درهای بسته بیشتر از این نمانم و راه پیدا کنم .و رشته ی دیگری را برای تحصیل انتخاب کنم که همین موجب شد که تنها معلول ایران باشم که مدرک (( Ebcl 0EUROPEAN BUSINECS COMPETENCSEE LICEN)) که بمعنای" مدیریت شایستگی اتحادیه اروپا"را دریافت کردم .اما تا اینجا تمام نشد .در زمینه ورزش توانستم مقام سوم کشوری گلبال تیمی در المپیاد بینایان کسب نمایم . در زمینه هنری حرف برای گفتن دارم از جمله :سفالگری،ساخت زیور آلات زینتی ،که در نمایشگاه های صنایع دستی نابینایان بفروش می رسید .اخیرا نیز در حوزه قالبیافی و گلیم نیز در آزمون سال 94نفر اول کشوری را توانستم کسب نمایم .و در همین خصوص با همراهی و همکاری خانم راحله رحیمی مربی قالیبافی ،کتابی در زمینه آموزش قالیبافی به نابینایان نوشتیم که در مرحله بازبینی در سازمان فنی و حرفه ای کشور است که استاندارد آموزش قالیبافی به نابینایان است .که من و خانم رحیمی قرار است در آموزشگاه ها و مراکز هنرستانی فنی و حرفه ای به نابینایان آموزش دهیم .

با توجه به این که شما در تمام موفقیت هایی که کسب نموده اید یک گذار سخت و پروسه ی زمانی توام با مشکلات و موانع را از سر گذراندید آیا تا بحال به ایده های نوین که بتوان به نابینایان تسهیلات بهتری ارایه نمود فکر کردید؟یکی از مهم ترین مشکلاتی که اکثر نابینایان با آن مواجه هستند بحث تردددو رفت وآمد نابینایان است که با توجه به استاندارد نبودن مسیرها ی تردد در کشورمان چه برای معلولان جسمی حرکتی و چه برا ی نابینایان همیشه موجب دردسرهای عدیده شده است اقدام به ساخت عصای خاصی کرده ام که در حال ثبت اختراع است که پس از به ثبت رسیدن می توان به نابینایان در بحث سهولت تردد کمک نمود. این یک سوی قضیه است و اما در زمینه اشتغالزایی می توان به نابینایان فرصت اشتغال و کار با راه اندازی خط تولید و ساخت این عصا بخشید.

درخصوص اشتغالزایی صحبت کردید ایا در طی این سال ها فرصت اشتغالزایی را برای خودتان فراهم نموده اید ؟سال 88پرورش بلدرچین را با همکاری پدرم شروع کردم .که در این راستا پدرم تمام مراحل اشتغالزایی برای نابینایان را تدارک دیده بود شروع کردم .در ابتدا شروع خیلی خوبی بود .اما با شروع تحریم ها و تا مادامی که غذای دام و طیور یارانه ای نشده بود کار خوب پیش می رفت .اما پس از آن کار کمی سخت شد چون زمین و مکان نیز از خودمان نبود و نتوانستیم مجوز بگیریم و هر چه دوندگی کردم دولت حمایت از طرح من ننمود و مجبور به جمع آوری شدم .

از همکاری و همفکری پدر صحبت بمیان آورد اگر ممکن است کمی بیشتر توضیح دهید این که چگونه پدر و خانواده را توانستید معطوف به توانمندی هایی کنید که گاه برای یک فرد بینا نیز مسیرهایی بس مشکل و پر مانع است ؟خوب من در یک خانواده ای پویا و کاملا فعال ورزشی بزرگ شدم .پدر بزرگم بنیانگذار تنیس در ایران است .پدر و عموی من از مربیان برجسته تنیس هستند . و همچنین پدرم زمانی به ساخت استودیوم های ورزشی اشتغال داشت که در حال حاضر همانطور که گفتم مربی تنیس هستند و مدیر داخلی یکی از شرکت های صنعتی است . فکر می کنم همه ی این کیس های دلیلی واضح و روشن برای استارت و شناخت توانمندیهای من بود..پدرم همیشه به من به چشم یک فرد بینا و باندازه ای که توانمندی دارم از من کار می طلبد و همین امر باعث شد که من نیز بیشتر به توانمندی های خود اعتماد داشته باشم و برای مشکلاتم خودم اقدام کنم و راه چاره پیدا کنم .جالب این که دوست داشتم عکاسی را نیز تجربه کنم که پدرم پیشقدم شد و دوربین را در اختیارم گذاشت وموقعیت های مورد نیاز جهت عکاسی را راهنمایی می کند .د ر کل این را باید بگویم که خانواده ام شرایط من را که قادر به دیدن نیستم را پذیرفته اند و هیچ وقت خودشان را با من مقایسه نمی کنند و اجازه می دهند دنیای خودم را داشته باشم .

در خصوص مشکلات نابینایان صحبت کنید ؟بزرگ ترین مشکل اکثر نابینایان بحث اشتغال آنان است که پیشتر صحبت کردم .چرا که در حال حاضر بسیاری از نابینایان تحصیلات عالیه دارند اما پس از فارغ التحصیل شدنشان جذب کار نمی شوند و یا بسختی می شوند .باید این را درک کرد که یک نابینا با هزاران خطر و سختی درس می خواند آنهم بامید کار پس از تحصیل .اما متاسفانه آنقدر مورد بی مهری مسوولین قرار می گیرد که کم کم از جامعه ترد و حتی دیگر دیده هم نمی شود .پحتی خود من در آزمون استخدامی آموزش و پرورش سال 89 شرکت کردم و علی رغم این که در آزمون قبول شدم و تحقیقات محلی نیز صورت گرفته بود و امتیاز قابل قبولبی نیز کسب کرده بودم اما،بدلیل معلولیت بینایی از جذب و بکار گیری امتناع کردند .که این ایراد بر بدنه دولت می توان گرفت بر اساس تصویب قانون سه درصدی استخدام دولتی معلولین در مجلس ،متاسفانه اجرایی نمی شود .

با این توانمندی ها و روحیه ای که دارید به این فکر نکردید که فیلم مستندی از زندگی شما برای فرهنگ سازی و شناخت افراد جامعه ار توانایی های معلولین بسازید تا بتواند نوع زندگی شما الگویی راهبردی برای دیگر نابینایان و خانواده هایشان باشد؟اتفاقا چرا ،بسیاری از خبرنگاران و فیلم سازان خواهان مصاحبه و ساخت فیلم مستند از زندگی من هستند که اخیرا خانم مستند سازی چند وقت پیش با خواندن گزارشی از من ،با من تماس گرفته بود و توضیح داد گزارشی از شما بر روی شبکه های اجتماعی توسط یکی از خبرنگاران البرزی بنام خانم محبوبه اقتداریان ، با تیتر زیبایی بنام "امان از این چشم ها ،چشم های دهن لق"منتشر شده که مرا وادار و کنجکاو نسبت به زندگی شما و دیگر نابینایان توانمند، کرده است و در صدد هستم فیلم مستندی از توانمندی های شما و دیگر نابینایان بسازم.که برایش توضیح دادم خانم خبرنگاری(که شما باشید) که شما نام بردید روز آزمون قالیبافی برای تهیه گزارش آمده بود و به گفته ی خودش کنجکاوی این نوع آزمون رنگ و چشم مرا به اینجا کشاند .که انصافا گزارش بسیار زیبایی بود و خود من هم تحت تاثیر متن گزارش قرار گرفتم ...حال قرار است این فیلم مستند در جشنواره بین المللی فیلم معلولین شرکت داده شود .

اگر بخواهید از کسی تشکر کنید ابتدا چه کسی را سرفصل قرار می دهید ؟خوب همیشه اولین سر فصل برای همه خداوند است.اوست که می بخشد و با مهر درها را می گشاید .خانواده بخصوص خانواده خودم پدر مادر و خواهرم که همیشه پشتیبان تجربه کردن ها و موفقیت های من بودند و صبورانه بذر اعتماد بنفس و توانمندی را بر ضمیر من می پاشند .سپس خانم خاکباز عزیز مدیر حوزه نابینایان بهزیستی که انصافا بسیار برای نابینایان مانند مادری دلسوز در موفقیت هایشان همیشه نقش دارد و خانم رحیمی که مربی قالیبافی من هست .

و اما کلام انتهایی را دوست دارید با چه واژه هایی پایان دهید ؟من همیشه آرزو داشتم معلول خودش را دریابد و بخود احترام گذارد . ما شاید در یک بخش معلولیت داریم اما می توانیم دیگر اعضای مان را برکت بخشیم و آنها را بالقوه کنیم .گاهی بما می گویند مگر کوری که نمی بینی اما این واژه هیچ زمان از دهان نابینا و حتی معلولی خارج نمی شود که به یک فرد سالم بگوید تو مگر کوری که ما را نمی بینید ما که نابینا هستیم اما شمایی که می بینید چرا؟؟؟؟؟؟؟
عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور ایران به شماره عضویت 11080
عضو هیئت امنا جامعه نابینایان استان البرز از تاریخ 4/7/1392
همکاری با واحد صنعتی تولیدی گرد روی پارس به عنوان روانشناس صنعتی سازمانی از تاریخ 1/9/1390 به مدت دو سال..
- همکاری به مدت 2 سال به عنوان مدیر عامل و رئیس هئیت مدیره سازمان مردم نهاد (NGO)کانون روشندلان کرج و حومه از تاریخ 1/5/1389 الی 1/2/1391.
- همکاری به مدت 2 سال به عنوان مدیر بخش فرهنگی آموزشی با سازمان مردم نهاد (NGO) کانون روشندلان کرج و حومه که سازمانی جهت خدمت رسانی به افراد نابینا وکم بینا و خانواده های ایشان میباشد از سال 1387 الی1389 .
- همکاری به مدت 3 ماه به عنوان مشاور در بخش نابینایان و کم بینایان سازمان بهزیستی شهرستان کرج از تاریخ 1/4/1387 الی 01/07/87.

تألیفات:
- پایان نامه دوره کارشناسی ارشد با موضوع: برسی رابطه تعهد سازمانی و رضایت شغلی با فرسودگی شغلی کارمندان اداره بهزیستی شهرستان کرج .
- پایان نامه دوره کارشناسی با موضوع: مقایسه میزان عزت نفس دختران نابینا
و بینا 11 تا 15 سال.

10- گواهینامه برنامه نویسی کسب و کار و کار آفرینی B.P business plan از وزارت تعاون کارو و رفاه اجتماعی کشور ایران.
دیپلم رایانه کار درجه 2 از سازمان فنی حرفه ای کشور ایران.
11- گواهینامه هیئت موسس تشکیل تعاونی از وزارت تعاون کار و رفاح اجتماعی کشور ایران.
افتخارات:
- دریافت لوح تقدیر از سوی سازمان بهزیستی شهرستان کرج به علت حسن انجام
- فعالیت هنگام همکاری به عنوان مشاور افتخاری بخش نابینایان اداره بهزیستی
شهرستان کرج.
- دریافت لوح تقدیر از سازمان بهزیستی جهت حسن انجام وظیفه در زمان مدیر
- عاملیت سازمان مردم نهاد کانون روشندلان کرج وحومه به عنوان N.G.O فعال
معلولین کرج.
- حکم قهرمانی مقام سوم گلبال بانوان در المپیاد ورزشی نابینایان کشور در سال 1389.
- دریافت لوح تقدیر به علت شرکت در فعالیتهای ورزشی از سوی سازمان بهزیستی
شهرستان کرج.
کسب مقام دومی در رشته ورزشی شودان استان البرز در سال 1392

توانمندیها و علایق:
الف- توانمندیها:
- آشنایی با کامپیوتر و کار با آن.
- نوشتن برنامه B.P business plan جهت راه اندازی شغل جدید، دریافت موافقت اصولی و مجوز های لازم . همچنین برنامه برای دریافت وامهای بانکی.
- انجام آزمون استعداد یابی و استخدامی مناسب برای مشاغل مختلف.
- نوشتن برنامه های سازمانی (کوتاه مدت، میان مدت، بلند مدت)
- سنجش میزان بهره وری و افزایش آن با استفاده از شناخت موانع سازمانی.
- انجام آزمونهای روانی و تفسیر آنها.
- انجام مشاوره های تحصیلی، خانوادگی و تغییر و اصلاح رفتار.
- برگزاری کلاس و کارگاه های آموزشی روانشناسی و مدیریتی.
- کار در جهت آموزش کودکان استثنایی و خانواده های ایشان در زمینه های مختلف تحصیلی، مهارت های زندگی و سازگاری...
ب- علایق:
- انجام امور روانشناسی( تشخیص و درمان بیماریهای روانی)
- انجام مشاوره در زمینه های خانواده کودک تغییر رفتار و اصلاح نگرش)
- انجام امور فروش و بازار یابی و تبلیغات با استفاده از اصول روانشناسی و مدیریتی.
- برگزاری کارگاه های آموزشی، همایش و سمینار ها در زمینه های
- روانشناسی، مدیریت، تبلیغات فروش، بازاریابی و برندینگ.  
تاریخ ثبت در بانک 21 اردیبهشت 1395  
فایل پیوست
تصویر