کد pr-3213  
نام زینب  
نام خانوادگی کاویانی  
سال تولد 1377  
وضعیت جسمی نابینا  
نوع فعالیت علمی-فرهنگی  
زبان فارسی  
تحصیلات دبیرستان  
مهارت حافظ 3 جزء/ بهزیستی اول استانی، اوقاف اول استانی، و شرکت در مسابقات کشوری و مسابقات آموزش و پرورش/ بنده تنها نماینده بچه های استثنایی در مجلس دانش آموزی هستم/ رئیس شورای دانش آموزی استثنایی کشور/ در زمینه تحرک و جهت یابی مقام اول استان.  
کشور ایران  
استان خراسان شمالی  
متن زندگی نامه از بجنورد ، زینب کاویانی در سال 1378 در خراسان شمالی شهرستان مانه و سملقان شهر قاضی متولد شده است.

وی 16 سال بیشتر ندارد در رشته علوم انسانی در دبیرستان قدس شهر قاضی که یک دبیرستان برای دانش آموزان عادی، مشغول به رقابت سالم است و هم اکنون تنها نماینده دانش آموزان استثنایی کشور در مجلس دانش آموزی است و به عنوان رییس مجمع مشاوران جوان استثنایی در کشور انتخاب شده است و همین پیشرفت او در امورات باعث شده تا نابینایی او فراموش شود.

متن پیش رو حاصل گفتوگویی خودمانی باشگاه خبرنگاران با این شخص روشندل است.


سین: خودتان را معرفی کردید، حالا بگویید علت نابیناییتان چیست ؟

جیم: نابینایی من دلیلش دختر خاله و پسر خاله بودن پدر و مادرم است.

سین: چند خواهر و برادر دارید؟

جیم: ما یک خانواده سه نفره هستیم مادر ،برادر و خودم.

سین: پدرتان چه؟

جیم :پدرم در سانحه تصادف فوت شدند.

سین:الان مادرتان سرپرست شما است ؟

جیم : بله شکر خدا.

سین: دوران کودکی‌تان را چگونه سپری کردید؟

جیم: دوران کودکی را مثل همه شما با خنده و شیطنت های کودکانه.

سین: رشته ورزشی مورد علاقه شما چیست؟

جیم: من به دوچرخه سواری علاقه زیادی دارم.

سین: چقدر اهل مطالعه هستید؟

جیم: اعتقادم این است که کتاب‌ها براساس برداشت شخصی نوشته می‌شوند، لذا وقتم را نمی‌گذارم و مطالب را به صورت چکیده می‌خوانم.

سین: شما در هلال احمر هم عضو هستید؟

بله مدت 3 سال است که عضو جمعیت جوان هلال احمر خراسان شمالی هستم.

سین : آنجا مشغول چه کاری هستید؟

جیم: هماهنگی دوره های امدادی را انجام می دهم.

سین: از فعالیتتان در هلال احمر راضی هستید؟

بله من در سال 89 به مناسبت روز سازمان ملل متحد دعوت شده و به عنوان سخنران، چند دقیقه ای را کاملا مسلط به زبان خارجه صحبت کردم و حرف دل نابینایان را به همه رساندم.

سین :رابطه شما با کتاب آسمانی ؟

جیم : در حال حاضر مدت 2 ساله که 3 جزء قرآن را حفظ کرده ام.

سین: کلاس قرآن می روید ؟

جیم : کلاس نمی روم با نوار کاست حفظ می کنم.

سین :سخت نیست ؟

جیم :به هیچ عنوان فقط کافی است خدا را در کنارت ببینی آن وقت هر سختی آسان می شود.

سین :مشوقت چه کسی بود؟

جیم :مادرم و آن حس درونی ای که خداوند در نهادم نهاد ، مشوق من هستند.

سین :آیا قصد داری در آینده حافظ قرآن شوی؟

جیم :بله انشالله

سین:حضور در اجتماع برایتان سخت نیست ؟

جیم : به هیچ عنوان برخلاف تصور اکثر مردم که معلولان را منزوی و گوشه نشین می بینند و لایق دلسوزی های بی حد و مرز ، من معلولیت را یک فرصت می دانم و چیزی از دیگران کمتر ندارم .

سین :بزرگترین هدف شما در زندگی چیست؟

جیم :آنی باشم که هدف خدای متعال از خلق من است

سین :تاثیرگذارترین کسی که به شما انگیزه داد؟

جیم : مادر و پدر و برادرم و در یک جمله خانواده ام.

سین: موسیقی گوش می‌دهید؟

جیم:بله اما نه هر موسیقی ای

سین:بهترین خاطره زندگی‌تان؟

همه خاطره‌هایم بهترین هستند خصوصا لبخند های مادرم.

سین : با همه این تفاسیر بگویید دوست دارید در آینده چه کاره شوید؟

جیم : دوست دارم به حوزه علمیه وارد شوم.

سین: حرف آخر شما ؟

جیم: با دلت نگاه کن ، دنیا کوچکتر از آن است که نتوانی پیدایش کنی خانه دل که روشن باشد چشمانت بسته نیست .

 
تاریخ ثبت در بانک 13 اردیبهشت 1395