کد | pr-22856 |
---|---|
نام | رضا |
نام خانوادگی | حیاتی چینی بلاغ |
سال تولد | 1355 |
وضعیت جسمی | فقدان حرکتی |
نوع فعالیت | خدماتی ، اجتماعی |
زبان | فارسی |
تحصیلات | دیپلم |
کشور | ایران |
استان | قم |
متن زندگی نامه |
رضا حیاتی در 13 مردادماه 1355 در شهر قم متولد شد. تا دیپلم به تحصیلات ادامه داد و به دلیل ضرورتها وارد حرفه و شغل گردید. به شغل اجرای پروژههای ساختمانسازی اشتغال داشت و درآمد بالایی داشت، تا اینکه در سال 1384 وقتی 29 ساله بود به هنگام نظارت یک ساختمان از ارتفاع سقوط میکند و مهرههای 4 و 5 و 6 او آسیب میبیند و جزء معلولان ضایعه گردنی میشود. به هنگام آسیب مزدوج بوده و دو فرزند دختر دارد. اما همسرش، سختیها و مشکلات را تحمل نکرد و جدا شد و رضا مجبور شد ازدواج مجدد نماید. هم اکنون با حداقل حقوق و ماهانه یک میلیون تومان و حق پرستاری ماهانه 240 هزارتومان از طریق بهزیستی زندگی میکند. تا چند ماه قبل که توانایی بیشتر داشت، روزانه چند ساعت هم مسافرکشی میکرد و درآمد مختصری هم از این طریق داشت. لازم به ذکر است ماشین خودش را مناسبسازی کرده به طوری که به رغم عدم کارآیی پاها و دستها، میتواند رانندگی کند. اکنون هم درصدد است حالش بهتر شود و به حمل و نقل مسافران اقدام کند. روحیه بالا و تلاش و کوشش او برای کسب درآمد و رفع مشکلات زندگیاش ما را واداشت تا گفتوگویی با او داشته باشیم. اشتغال، خودکفایی و مشکلات گفتوگو با رضا حیاتی چینی بلاغ توضیح رضا حیاتی همراه همسرش در 10 آذر 1397 به دفتر فرهنگ معلولین تشریف آوردند و به منظور ثبت تجارب ایشان مصاحبهای انجام یافت. این مصاحبه بیشتر بر دو نکته تمرکز دارد:"اشتغال و خودکفایی و دوم مشکلات و عدم رسیدگی نهادهای دولتی". روحیه بالا و تلاش و کوشش او برای کسب درآمد و رفع مشکلات زندگیاش ما را واداشت تا گفتوگویی با او داشته باشیم. * لطفاً مختصری از زندگی و علت معلولیت خود را بگویید؟ ـ در سال 1355 متولد شدم و تا دیپلم تحصیل کردم. در 1384 با سقوط از طبقه پنجم، مهرههای 4 و 5 و 6 آسیب دید و معلول ضایعه گردنی شدم. * شغل شما چیست؟ طراح و مجری طرح ساختمان ضد زلزله و بتن آرمه هستم. * درآمد شما چقدر بود؟ ـ آن موقع یعنی هنگام حادثه، میانگین درآمد من دو و نیم میلیون الی سه میلیون بود. * الآن بیمه هستی؟ ـ بله. تا چند سال پیش هشتصد هزار تومان میدادند، اما امسال یک میلیون تومان است. * آیا بهزیستی مساعده میدهد؟ ـ بهزیستی فقط حق پرستاری میدهد، دو ماه یکبار 240 هزار تومان میدهد، شش ماه یکبار هم لوازم بهداشتی مصرفی میدهد. * مخارج ویژه شما چیست؟ ـ مزدوج با دو بچه و مستأجر هستم؛ معلولی مثل من ماهانه هزینه دارو و درمان و پوشینه و غیره نیاز دارد و حداقل ماهانه چند برابر دریافتی فعلیام، نیاز دارم. * آیا ازدواج کردهای؟ ـ بله. یک دختر 20 ساله دارم که الآن نامزد است، و دختر دیگرم هم چهارده ساله و محصل است. بعد از این اتفاق همسر اولم مرا ترک کرد، و من دوباره ازدواج کردم. * مستأجر یا مالک خانه هستید؟ ـ از طریق مسکن مهر ثبتنام کردم و مبالغی پرداخت کردم ولی چون مریض شدم و هم زخم بستر داشتم و هم خونریزی داخلی کردم، مجبور شدم آن را پس بدهم و آن خانه را به فرد دیگری دادند. از طرف دیگر فرم جیم به نام من است و نمیشود باطل کرد و الآن وام هم به نام من است، ولی خانه را اداره بهزیستی به فرد دیگری داده است. هرچقدر هم تلاش کردم درست کنم گفتند امکان ندارد. به هر حال الآن مستأجر هستم، پنج میلیون پول پیش دادهام و ماهانه چهارصد هزار تومان کرایه میدهم. * بقیه درآمدتان از چه طریقی است؟ ـ مسافرکشی میکنم، ولی تابستانها به علت ضایعه گردنی بودن تبم بالاست و سختیهای خاص خود را دارم. یا باید شبها بروم، یا اینکه صبحهای زود بروم. در این زمانها مسافر کم است و دید من هم مثل روز نیست. * آیا ماشین را مناسبسازی و آمادهسازی کردهاید؟ ـ بله چند سال قبل با زحمت فراوان آماده کردم. * از این نظر که روش ابتکاری برای اشتغال و کسب درآمد دارید آیا جایی از شما تقدیر شده؟ مثلاً تقدیر نامهای بدهند، یا شما را به عنوان فرد دارای ابتکار معرفی کنند؟ ـ خیر تا الآن رسانهها یا بهزیستی یا صدا و سیما گزارشی از من یا از کارم نگرفتهاند و زندگینامهام را جایی منتشر نکردهاند. * تحصیلاتتان چقدر است؟ ـ دیپلم ردی هستم. ولی مجری طرح تجربی هستم و میتوانم کار نقشه کشی انجام بدهم. بعد از این اتفاق سعی کردم کامپیوتر را بیشتر یاد بگیرم و به سمت مطالعه گرایش پیدا کردم. اگر امکانات و زمینهها بود به جاهای خوبی رسیده بودم. * الآن کامپیوتر را خوب تسلط دارید؟ ـ بله. * با کامپیوتر چکار میکنید؟ ـ با کامپیوتر در حدی که مثلاً فتوشاپ انجام میدهم، تایپ هم میتوانم، ولی فعلاً انگشتانم یاری نمیکنند. چون که انگشتانم هنوز کار نمیکنند. * از این طریق درآمد هم دارید؟ ـ مواردی که گفتم، زمینههایی است که فردی مثل من میتواند کسب درآمد داشته باشد. ولی نیاز به حمایت و معرفی است. بهزیستی باید واحد کاریابی داشته باشد و معلولین را سرکار بفرستد. البته چند سال است میگویند طرحهای حمایتی داریم ولی تا الآن خبری نشده است. * گویا راحتترین کار مسافرکشی است؛ از مسافرکشی چقدر درآمد داری؟ ـ من همیشه نمیتوانم. اگر حالم خوب باشد و هوا خنک باشد خیلی زرنگ باشم روزی سی هزار تومان. * مشکلات شما در مسافرکشی چیست؟ ـ زیاد است، سر و کله زدن با مسافرین و با پلیس، تعمیر و مخارج ماشین هر کدام یک مجموعه مشکل است. * آیا ورزش انجام میدهی؟ ـ ورزش نمیتوانم انجام بدهم. * آیا پزشکها و فیزیوتراپها ورزش خاصی را توصیه کردهاند؟ ـ چرا فیزیوتراپها گفتهاند، ولی بیرون نمیتوانم انجام بدهم، بهزیستی هم امکاناتش را نمیدهد تا در خانه انجام بدهم. * تمرینات خانگی که مخارج هم نداشته باشد آیا انجام میدهی؟ ـ دمبل و وسایل ورزشی میخواهد که هزینهاش بالاست و من تا الآن نتوانستهام تهیه کنم. دمبل زدن برای دستان من خوب است و جلوگیری میکند از کار افتادن دستان من. انگشتان من به هیچ عنوان تحرک ندارد، برای دمبل زدن یک سری دستکش مخصوص چرمی وجود دارد که از پشت چسب میخورد و انگشتان را دور وزنه قفل میکند که من بتوانم ورزش کنم. * قیمت این دستکش چقدر است؟ ـ بصورت کامل یعنی دمبل و دستکش یک الی یک و نیم میلیون تومان قیمت دارد. * قبلاً قیمتش چقدر بوده؟ ـ قبلاً چهارصد و پنجاه هزار تومان. * آیا فدراسیون ورزش به معلولان کمکی میکند؟ ـ خیر. من که از این ناحیه ضایعه نخاعی هستم، اینطور تلاش میکنم، پشت فرمان مینشینم، خودشان هم میدانند الآن در دنیا تعداد زیادی گردنی نیستند، خیلی تعداد پایین است. من که این تلاش را دارم، یک تقدیری یک تشویقی، هیچ. وقتی میروم توی سرم هم میزنند. * آیا انجیاُها مساعدت و همراهی میکنند؟ آیا سراغت آمدهاند و حالی پرسیدهاند یا کمکی کردهاند؟ ـ فقط دفتر فرهنگ معلولین چند سال سراغ گرفته و مساعدتهای موردی یا معرفی به جاهایی داشته است. ولی هیچ انجیاو دیگر، هیچ مساعدتی نداشته است. خدا به حاج آقای شهرستانی خیر بدهد، فقط ایشان و دفتر فرهنگ معلولین که وابسته به ایشان است، در حدی همراهی کردهاند. * آیا بهزیستی رسیدگی میکند و سر میزند و برای رفع نیازها مساعدت میکند؟ ـ مأموران بهزیستی میآیند بازدید میکنند و نیازها را مینویسند و میروند، ولی بعد آن دیگر خبری نیست. حدود دو سال است که تشک مواج درخواست دادهام، در نوبت هستم، تأیید هم شده. تشک ویلچر درخواست دادهام، که ماها بخاطر زخم بستر نیاز ضروری به آن دارم. تشک ویلچر الآن بیرون اگر پیدا بشود پانصد ششصد هزار تومان قیمتش است و عمرش هم بیشتر از دو سال نیست. * تشک مواج قیمتش چقدر است؟ ـ الآن نمیدانم، قبلاً تایلندیش حدود چهارصد هزار تومان بود. * چند سال است که معلولیت دارید؟ ـ از سال 1384، یعنی سیزده سال. * در این سیزده سال بهزیستی چه چیزی به شما داده است؟ ـ بهزیستی ابتدا یک ویلچر ایرانی به من داد که دو سه ماه بیشتر کار نکرد. مجدداً درخواست برای ویلچر دادم، و پس از پیگیریها یک ویلچر و یک تشک مواج و یک تشک ویلچر دادند. یعنی در این سیزده سال دو تا ویلچر به ما داده، که قانونش هر سه سال یک ویلچر است. * ویلچر ایرانی چند ماه کار میکند؟ ـ اگر خیلی خوب مصرف کنی و جلو آفتاب نبری، دو سال. * آیا بهزیستی ماشین و وسیله نقلیه یا هزینههای تردد را تأمین میکند؟ ـ برای هزینه تردد در زمان دولت نهم ثبتنام کردند و به ما یک کارت سوخت دادند 400 لیتر، ولی برای یک سال. اما بعدش دیگر ندادند. من الآن نزدیک هفت ماه است که یخچال ندارم. رفتم اداره کل بهزیستی قم، آقای مقدمخواه که معاون توانبخشی است به من برگشت گفت که اینجا کمیته امداد نیست که ما به تو صدقه بدهیم. * شما به ایشان چه پاسخی دادید؟ ـ من گفتم دستتان درد نکند، خداحافظ. وقتی ایشان دو برابر سن من را دارد و این حرف را میزند، من چه میتوانم بگویم؟ بعد رفتم رئیس اداره یعنی دکتر سلیقه را ببینم، اجازه ندادند. * آیا طبق ضوابط، بهزیستی باید هزینه جهازیه دختر یک فرد معلول را نیز بدهد و مهمتر آیا مواردی بوده که بهزیستی داده و به کسانی کمک کرده است؟ ـ آمدند بازدید، رفتند، بعد گفتند ما اگر خیلی بتوانیم کمکت کنیم پانصد هزار تومان میتوانیم بدهیم. من گفتم بخاطر پانصد تومان نه خودتان را خراب کنید، نه من را. گفتند قانون اجازه نمیدهد. دفتردار آقای سلیقه به من گفت هر کاری دوست داری برو بکن. خانم خزایی یکی از معاونان دکتر سلیقه هم شاهد قضیه بود. خانم خزایی برای اینکه من را آرام کند برگشت به من گفت بچه محصل داری؟ گفتم بله. گفت فعلاً بیا صد هزار تومان کمک هزینه بدهم برای دخترت یک دفتر و خودکار بخر! * بهزیستی چیز دیگری نگفته؟ ـ فقط من ناراضی نیستم، اکثر بچههای دارای معلولیت ناراضی هستند. اگر فقط من بودم میگفتند آقا این دروغ میگوید. اکثریت بچهها ناراضی هستند. الآن وقتی جلو تلویزیون حرف میزنند، کمک هزینه میدهند، لوازم بهداشتی میدهند، تأمین میکنند، مسکن میدهند. ولی وقتی من رفتم گفتم پنج میلیون رهن دادهام و ماهی چهارصد هزار تومان کرایه میدهم، حداقل از یک منبعی به من کمک کنید، من کل درآمدم یک میلیون تومان است. چهارصد تومانش را میدهم اجاره، صد تومانش میرود قبض آب و برق، پانصد هزار تومان میماند. من با این پانصد هزار تومان باید هم هزینه پزشکی خودم را بدهم، من دو ماه یکبار آزمایش میدهم که هزینهاش صدوپنجاه هزار تومان است. چون ما همیشه سوند استفاده میکنیم همیشه عفونت داریم، تب داریم، کلیههایمان در معرض خطر است، باید سونوگرافی برویم، آزمایش بدهیم و مراقب خودمان باشیم. * آیا برای این آزمایشات از دفترچه سلامت نمیشود استفاده کرد؟ ـ نه، چون آنها درست جواب نمیدهد. باید یک آزمایشگاه خوب تخصصی برویم. من از برج دهم پارسال مریض بودم، این آزمایشگاه، آن آزمایشگاه، اینور، آنور، برج دوم امسال خونریزی داخلی کردم که هفت دقیقه مرگ کامل داشتم، رفتم کما، بیمارستان شهید بهشتی عملم کردند. از آنجا زنگ زدم اداره بهزیستی که اوضاع من اینجوری است و هزینه کمکی نیاز دارم، به من گفتند حالا شما عمل بکن، صورت حسابت را بیاور ما اینجا بگذاریم جلسه، اگر تأیید شد، سال بعد برج یازده یک چیزی به شما میدهیم. خب آن لحظه که من پول نیاز دارم باید به داد من برسید. من اگر داشته باشم عمل کنم خوب بشوم و بیایم بیرون، اصلاً نمیآیم دست به دامن شما بشوم. * اگر نکته دیگری هست بفرمایید. ـ از راه دور و از تلویزیون روحیه دادن خوب نیست. وزیر، روسای بالایی باید رسیدگی کنند، باید یک بازرس بگذارند که بیاید و به ادارات بهزیستی رسیدگی کند. ببینید، کسی که ضایعه کمری است با ما که ضایعه گردنی هستیم زمین تا آسمان تفاوت دارد. آن کسی که ضایعه کمری است دستهایش و انگشتانش کامل کار میکند و حداقل میتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. ولی من که ضایعه گردنی هستم و دکتر به من گفته روزی دو الی سه ساعت بیشتر حق نداری بنشینی، ناچاراً روزی شش هفت ساعت پشت فرمان مینشینم و کار میکنم، شرایطم خیلی فرق میکند. من رفتم گفتم دختر من دم بخت است و نیاز به جهیزیه دارد. میگویند فعلاً بودجه نیست. * طبق قانون به دختر مددجو باید چیزی بدهند؟ و آیا به کسانی دادهاند؟ ـ بله، طبق آن قانونی که خودشان دارند باید تا یک حدی بدهند. طبق قانون جدیدشان شش هفت قلم اجناس اصلی را باید بدهند. * آیا قبلاً به کسی دادهاند؟ ـ بله، مواردی را سراغ دارم که دادهاند. قبلاً به خواهر من دادهاند. چون پدر من سی سال است که ام اس دارد و عضو بهزیستی است و برای جهزیه او مساعدت کردند. * چند قلم دادهاند؟ ـ مثلاً یخچال و اجاق گاز دادند. * خب چرا به شما نمیدهند؟ ـ نمیدانم. الآن من رفتهام مطرح کردهام، میگویند که آقا قانون اجازه نمیدهد. * این سیاست دوگانه را چطور پاسخ میدهند که به یکی میدهند، به بعضیها چیزی نمیدهند؟ ـ به چند تا از بچهها گفتم بیایید برویم صحبت بکنیم بیایید برویم سروصدا بکنیم، آنها را تهدید کردهاند اگر حرف بزنید یارانه و حقوقتان را قطع میکنیم. * با تشکر از اینکه در این گفتوگو شرکت کردید. ما مسائل شما را انعکاس میدهیم البته صحت این مطالب برعهده خود شما است و ما راجع به گفتههای دو طرف تحقیق نمیکنیم. ولی از نظر حقوق انسانی انتظار رسیدگیهای بیشتر هست. |
تاریخ ثبت در بانک | 21 آذر 1397 |