کد | pr-22490 |
---|---|
نام | محمدحسین |
نام خانوادگی | خاکسار جلالی |
سال تولد | 1342 |
وضعیت جسمی | فقدان حرکتی |
نوع فعالیت | هنری |
زبان | فارسی |
تحصیلات | دیپلم |
مهارت | خط / نقاشی/شعر/داستان نویسی |
کشور | ایران |
استان | اصفهان |
شهر | ملک شهر |
توضیحات |
نمونه اشعار وقتی صدای گریه باران بلند شد وقتی که آهوی دل در کمند شد من بیصدا به حسرت عشقت گریستم وقتی صدای پای آمدن عید میشود وقتی که دل بعشق تو در صید میشود من بیصدا به فراقت گریستم وقتی شنیدم آمدنت دیر میشود وقتی که صورتم ز عمت پیر میشود وقتی که دل اسیر پنجه تقدیر میشود بر عمر رفته به حسرت گریستم وقتی که چشم ترم؛ قصد خواب داشت وقتیکه طبع سرکشم غزلیات نا بداشت وقتیکه دل ؛ حسرت عهد شباب داشت من در هوای عشق تو تنها گریستم وقتی شقایق از شعف خاک سر زده وقتی که شادی بی وقت در زده وقتی که حال و هوای تو داشتم من بیصدا به حال و هوایت گریستم وقتی شراب عشق ازدولبت نوش میدهی وقتی تو؛به حرف دلم گوش میدهی وقتی که با همه یاران دوروبر پیوندگاه مرا به زمان جوش میدهی آرام و بیصدا به کنارت گریستم |
متن زندگی نامه | آقای خاکسار متولد 1342میباشد. در سال 1393 پس از سی سال تحمل رنج تنگی کانال نخاع دچار آسیب نخاعی شدید شدند و ر حال حاضر دارای مشکلات حرکتی میباشد. او از کودکی علاقه وافری به نقاشی داشت و مرتب کار میکرد. در سال 1356در مسابقات بین المللی ایتالیا در اسکیس (طرح بدون رنگ) به مقام سوم رسید. نقاشی را سال 1358 مدتی نزد استاد تاجمیر ریاحی کار کرد. بعدها بنا دلایل شخصی این کار را رها کرد. در سال 1380نزد استاد احمد بیگدلی نگارش متون ادبیات و خط را یاد گرفت. اخیراً در جشنواره ایران و ژاپن کارهای خط نقاشی فرستاده است. او شعر نیز میگوید. چند دست نوشته از خاطرات جنگ و غیره دارد. |
تاریخ ثبت در بانک | 23 آبان 1397 |
فایل پیوست |