کد pr-2057  
نام وحید  
نام خانوادگی کشتکار  
سال تولد 1364  
وضعیت جسمی کم بینا  
نوع فعالیت علمی-فرهنگی ، ورزشی  
زبان فارسی  
تحصیلات ارشد روانشناسی ورزشی  
اهم فعالیت ها در رشته شنا فعالیت می‌کنم و دارای مدالهای طلای کشوری برترین شناگر در مسابقات سال 2006 دو مدال نقره و سه برنز کسب کردم سال 2010 یک مدال نقره و 2 برنز در مسابقات گوانجو 1 مدال طلا و 2 نقره و 2 برنز و کسب رکورد 400 متر آسیا 2014 یک مدال طلا و یک نقره در بُعد قهرمانی کشور بیش از 30 تا 40 مدال طلا دارم. بیش از 10 رکورد ملی به نام خودم در کشور ثبت است در زمینه شنا مربی درجه یک شنا و داور درجه یک شنا را دارم. عضو انجمن علمی روانشناسی ورزشی بودم. چند مقاله در کنگره‌های مختلف و ورزشی دارم. مدیر مسئول نشریه اکسیژن در دانشگاه شیراز بودم که زیر نظر بسیج دانشجویی چاپ می‌شد و همچنین مدیر مسئول نشریه روانشناسی ورزش بودم که زیر نظر انجمن علمی روانشناسی ورزش دانشگاه تهران چاپ می‌شد. و همچنین مربی مهارتهای ذهنی کمیته المپیک هستم. عضو بسیج بودم و همچنین عضو کانون خادم الرضا شیراز بودم. سال 87 و 89 به عنوان جوان برتر استان فارس معرفی شدم و سال 87 از طرف مقام معظم رهبری سفر حج عمره هدیه گرفتم. سال 90 به عنوان پهلوان بسیجی استان فارس معرفی شدم. سال 91 به عنوان ورزشکار جوانمرد استان فارس را کسب کردم که تا به حال 2 ورزشکار در استان فارس کسب کردند  
کشور ایران  
استان فارس  
متن زندگی نامه ورزش در میان نابینایان همراه با ورزش کار موفق آقای وحید کشت کار

بنام خدا
گلشنی: عرض سلام و وقت به خیر دارم خدمت شنوندگان عزیز مجله گفتگو. رحیم گلشنی هستم. یک بار دیگر با بخش ورزشی مجله خدمت شما رسیدیم تا یکی از دوستان عزیز خوب ورزشکارمان را به شما معرفی کنیم. وحید کشت کار کسی است که بی شک خیلی از شما با اسم ایشان یا خود شان آشنایی از قبل دارید..
آقای کشت کار سلام عرض می کنم خدمتتان و ممنونم از این که فرصت خودتان را در اختیار مجله اینترنتی گفتگو قرار دادید.
کشت کار: من هم سلام عرض می کنم خدمت شما جناب آقای گلشنی عزیز و از همینجا سلام عرض می کنم به تمام خوانندگان و شنوندگان مجله گفتگوی اینترنتی شما.
گلشنی: تشکر می کنم. آقای کشت کار، قبل از هر چیز یک معرفی مختصری از خودتان برای شنوندگان ما داشته باشید تا من با ادامه سوالاتم در خدمتتان باشم.
وحید کشت کار هستم. متولد شیراز، متولد 10 اردیبهشت شیراز. از 8 سالگی به ورزش شنا رو آوردم و در این حرفه قدم گذاشتم با آموزشی که زیر نظر عموی بزرگوارم دیدم. البته حمایت های عموی بزرگوار من به عنوان مربی بنده تا آخرین روزهای عمر ورزشی من ادامه داشته و البته ایشان در حال حاضر سر مربی تیم ملی ورزش شنای کشور ما هستند. اما من در حول و حوش سن 14-15 سالگیم بود که بیماری چشمیم شدت گرفت و به کم بینایی و از دست دادن دیدم منجر شد. از آن به بعد می توانم بگویم که فعالیت های ورزشیم یک دو سالی خیلی محدود شد. حتی فعالیت های تحصیلی و اجتماعیم به خاطر شرایطی که برایم پیش آمده بود کلاً محدود شده بود. به نظر می آمد که در یک شوک قرار گرفته بودم. اما به حمد الله شرایط اینطور نماند و حمایت هایی که از طریق خانواده صورت گرفت و پشتیبانی هایی که از طرف مربیان و تیم شنای استان فارس آن موقع از من صورت گرفت باعث شد که من مجدداً برگردم به این رشته و با فدراسیون نابینایان و کم بینایان آشنا شوم و فکر می کنم در سن 18 سالگی بود که توانستم اولین مسابقه ام را با تیم شنای استان فارس به مسابقات قهرمانی کشور برای نابینایان و کم بینایان بیایم و آنجا با افراد موفق نابینا و کم بینا آشنا شوم. این آشنایی باعث شد که من نه تنها در رشته شنا که در عرصه های مختلف نابینایان بسیار موفق زیادی را بشناسم و این شروعی بود برای کار من که بتوانم حدود 10 تا 12 سال خوب و قشنگ را در این جامعه، جامعه شنای نابینایان و کم بینایان ، حالا به عنوان ورزشکار تیم ملی یا به عنوان ورزشکار یا شناگر استان فارس تجربه کنم.
من تحصیلات خودم را هم ادامه دادم. در حال حاضر اگر بخواهم خیلی خلاصه به شما بگویم با مدرک کارشناسی ارشد روان شناسی ورزش از دانشگاه دولتی تهران فارغ التحصیل شدم.
گلشنی: آقای کشت کار، فرمودید که به هر حال حمایت های خانواده تان و مربیان استان فارس در آن شرایط به وجود آمده برای شما خیلی اهمیت داشت. خودتان چه تلاش هایی کردید که با شرایط جدیدتان اخت شوید؟
کشت کار: خب، سخت بود. با این اتفاقی که برایم افتاده بود برایم سخت بود که بخواهم به راحتی بپذیرم. من در سنی که این مشکل برایم پیش آمد رفته بودم به سمت واترپلو و ورزش واترپلو هم ورزشی است که به یک دید خیلی خوبی نیاز دارد. نیاز است که شما به همه جا اشراف داشته باشید، توپ را بگیرید، توپ پاس بدهید، شوت بزنید، گل بزنید و دفاع کنید. به هر ترتیب من در آن مقطع و آن شرایط ورزشی یک مرتبه با ضعف بینایی شدید مواجه می شدم. کم کم محدود و محدود تر می شدم. منی که دوچرخه سواری می کردم دیگر نمی توانستم دوچرخه سواری کنم. من که راحت تنها به خیابان می رفتم دیگر شبها خودم متوجه می شدم که دیگر نمی توانم از خیابان عبور کنم. نور ماشین ها جوری بود که نمی توانستم تشخیص بدهم. به هر ترتیب من شاید اولش تسلیم شدم اما زمانی که احساس کردم که دیگر شرایطم همین است و تغییرش هم نمی توانم بدهم، یک حس درونی بر آن کمبود های من غلبه کرد و خواستم. خواستم که دوباره فعالیت کنم. خواستم که دوباره درسم را بخوانم، دوباره ورزشم را ادامه دهم، دوباره زندگی کنم. چون من احساس می کنم در یک مقطعی من دیگر اصلاً زندگی نمی کردم.
گلشنی: آقای کشت کار، چرا دوباره ورزش شنا را انتخاب کردید؟ نرفتید مثلاً دنبال ورزش گلبال یا جودو؟ چون این ها به هرحال ورزشی هستند که خیلی از بچه های نابینا در آن مشغول هستند و موفقیت های خوبی هم دارند.
کشت کار: درست است. راستش از شما چه پنهان من در همان حول و حوشی که به ورزش شنا برگشته بودم من را با رشته گلبال آشنا کردند. گلبال رشته پر طرفداری است. آنجا هم رفتم. نمی خواهم بگویم رشته گلبال را دوست نداشتم اما احساس کردم که علاقه بیشتری نسبت به شنا دارم. چون عرض کردم خدمتتان همان ابتدا، من از 8 سالگی شنا می کردم. من در استخر و آب بزرگ شده بودم. روزانه چند ساعتم را در استخر می گذراندم و بالاترین تفریح و لذت برای من شنا کردن بود و احساس کردم نمیتوانم از این اشتیاقی که به شنا کردن دارم دست بکشم حتی با وجود اینکه مربی ها می گفتند میتوانی در گلبال موفق باشی، میتوانی در دو میدانی، در پرتاب دیسک و نیزه موفق باشی و حتی مربیان استانی آن رشته ها موفقیت های بالایی هم برای من می دیدند. اما من احساس کردم که شنا را بیشتر دوست دارم و شنا را انتخاب کردم و تا آخر هم شناگر باقی ماندم.
گلشنی: می شود گفت رفتید دنبال عشق و علاقه تان. این طور باید بگویم.
کشت کار: بله. همین طور است.
گلشنی: در مورد مقام های داخل کشورتان برای ما توضیح بفرمایید که چقدر مدال کسب کردید؟
کشت کار: حالا اگر که آن مرحله ابتدایی ورزش من را کنار بگذاریم که در آن مدت مدالهای دانش آموزی، مسابقات قهرمانی کشور، مسابقات استانی و اینها را به دست آورده بودم، بعد از آن وقفه وقتی وارد شنای نابینایان و کم بینایان شدم توانستم در اولین رقابتها یک نتیجه خیلی خوب بگیرم و کارم را با 5 مدال طلا و یک نقره شروع کنم. این اتفاق خیلی خوبی بود برای من. شروع خیلی خوبی بود و باعث شد که از این به بعد در تمام مسابقاتی که شرکت کرده بودم از سال 83 تا قبل از سال 92 رکورد دار ملی مواد شنا در ایران باشم و رکورد های تمامی مواد شنا را در ایران به نام خودم و شهر و دیارم شیراز استان فارس ثبت کنم. چون من در هر مسابقه ای که در سطح داخلی و قهرمانی کشور شرکت کرده بودم توانسته بودم مدال طلای آن رقابت را بیاورم.
این شروعی بود که توانست نظر کارشناسان و مسوولین فنی را جلب کند. من به اردو های تیم ملی دعوت شدم و همان سال 84 به عنوان برترین ورزشکار شنای نابینایان و کم بینایان انتخاب شدم و دعوت شدم به اردو های ملی و توانستم در مسابقات آسیا فستیک مالزی که در سال 2006 برگزار شد حضور پیدا کنم.
من فقط یک توضیح کوتاه راجع به مسابقات آسیا فستیک بدهم و آن اینکه: قبل از اینکه مسابقات پارا آسیایی بخواهد شکل بگیرد هر 4 سال یکبار از طرف کمیته آسیایی پارا المپیک 9 دوره مسابقات آسیا فستیک برای نابینایان و کم بینایان و معلولین برگزار شد. بعد از آن مسابقات به مسابقات پارا آسیایی تغییر ماهیت داد.
در مسابقات آسیا فستیک که در سال 2006 در حد و اندازه مسابقات پارا آسیایی بود من موفق شدم به عنوان اولین تجربه برون مرزی 5 مدال به دست بیاورم. 2 مدال نقره و 3 مدال برنز حاصل آن مسابقات بود.
بعد از آن مسابقات این تلاشم ادامه پیدا کرد. در مسابقات جهانی 2007 برزیل شرکت کردم که مخصوص نابینایان و کم بینایان بود. (مسابقات IBSI)، توانستم سهمیه مسابقات پارا المپیک پکن را به دست بیاورم که متأسفانه به دلیل شرایطی که وجود داشت و حاکم بود بر حوزه ملی پارا المپیک تصمیم گرفتند که اصلاً شناگری را به مسابقات اعزام نکنند. زیرا آنها احساس می کردند که امید به مدال آوری پایین است، من به آن مسابقات اعزام نشدم. اما من تلاشم را ادامه دادم و توانستم در مسابقات بعدی، مسابقات آلمان شرکت کنم. در مسابقات بین المللی آلمان 1 مدال نقره 2 مدال برنز در رده عموم به دست آوردم.
بعد از آن به مسابقات جهانی هلند رفتم که مسابقاتIPC بود و از سطح خیلی بالایی برخوردار بود. من توانستم سهمیه ورودی این مسابقات را در مسابقات آلمان به دست بیاورم. یعنی مسابقه ای بود که هر شناگری اجازه حضور نداشت مگر اینکه در مسابقات بین المللی بتواند رکوردی را ثبت کند، مثل مسابقات پارا المپیک که بتواند در آن مسابقات شرکت کند. در آن مسابقه خودمان را حتی آماده کرده بودیم که بتوانیم نتیجه خیلی خوبی هم بگیریم اما متأسفانه به دلیل اینکه در یکی از مواد مسابقه با یکی از ورزشکاران اسرائیلی هم گروه شدم و هم خط شدم یعنی کنار خط من قرار گرفت خودم شخصاً تصمیم گرفتم به خاطر عقاید و آرمان هایی که دارم در مسابقات شرکت نکنم و آن مسابقه را حضور پیدا نکردم و با محرومیت از جانب مسوولین مسابقه برخورد کردم و آنها حتی دیگر به من اجازه ندادند کنار تیم قرار بگیرم. مثلاً روی سکوها می نشستم و تا آنجایی که می توانستن سعی می کردند مرا به استادیوم راه ندهند در آن مجموعه ورزشی که داشت مسابقات برگزار می شد. به هر حال یک تجربه خیلی تلخی را در آنجا داشتم. حتی این را هم بگویم که در مسابقات هلند من در ماده کرال پشت به فینال مسابقات هم راه پیدا کرده بودم اما چون بعد از اینکه در ماده کرال پشت با حریف اسرائیلیم در ماده 100 متر کرال سینه مسابقه ندادم بعد از ظهر در حالیکه باید در فینال شرکت می کردم این اجازه را به من ندادند و مرا محروم کردند.
در بازی های آسیایی گوانگژو اتفاق خیلی خوبی برای من افتاد و من اولین مدال طلای برون مرزی خودم را در آن مسابقات تجربه کردم. من در مسابقات گوانگژو توانستم به عنوان پر مدال ترین ورزشکار شناخته شوم. 1طلا 2 نقره و 2 برنز به صورت انفرادی حاصل تلاش من در این مسابقات بود. در این مسابقات دو رکورد آسیا هم به نام من و به نام کشورم در ماده 400 متر آزاد و ماده 200 متر مختلط انفرادی شکسته شد. البته من در مسابقات هلند هم توانسته بودم رکورد 400 متر آزاد آسیا را بشکنم. در گوانگژو این رکورد شکنی را در سال 2010 دوباره تکرار کردم و باز رکورد خودم را که رکورد آسیا بود را شکستم.
بعد از آن به مسابقات ترکیه رفتم. در مسابقات ترکیه متأسفانه 4 بار چهارم شدم و یک درد و رنج اساسی را توانستم در آن مسابقات تجربه کنم. به خاطر اینکه واقعاً فاصله ام با سکو خیلی کم بود و 4 بار چهارم شدن خیلی حس بدی داشت.
و اما سهمیه پارا المپیک لندن را گرفتم اما با وجود این که این سهمیه در اختیار من بود به دلیل اینکه امکانات در اختیارم قرار نگرفت، استخر تمرینی در اختیارم قرار نگرفت. چون من در شیراز نبودم. اگر در شیراز بودم می توانستم از شرایط تمرینی خوبی برخوردار باشم. اما در تهران بودم و با وجود وعده ها و امیدهایی که به من داده شد هیچ استخر تمرینی و مربی در اختیارم قرار ندادند و سهمیه من به فدراسیون جانبازان و معلولین تقدیم شد و به هر ترتیب اجازه شرکت در مسابقات پارا المپیک لندن را پیدا نکردم.
اما در مسابقات اینچوآن توانستم به حمد الله ثابت کنم آن چیزی که حق و شایسته بچه های نابینا و کم بینا است. اگر که توجه شود و اگر موقعیت و فرصت در اختیار بچه های نابینا و کم بینا در هر قشری قرار بگیرد نشان می دهند که چقدر می توانند موفق باشند. در مسابقات اینچوآن من تنها شناگر طلایی کاروان شدم. اولین مدال ایران را در مسابقات 2014 اینچوآن به دست آوردم و رکورد آسیا را در ماده 400 متر برای سومین بار شکستم و توانستم در ماده 200 متر مختلط انفرادی نقره بگیرم. 2 مدال به دست آوردم. 1 طلا و 1 نقره که بسیار ارزشمند و دل چسب بود.
گلشنی: فرمودید که در مسابقات پارا المپیک پکن کمیته ملی المپیک اجازه حضور به شما نداده بودند. دلیلش واقعاً همان بود که فرمودید که فکر می کردند شانس مدال آوری پایین است یا دلایل دیگری هم از نظر شما داشت؟
کشت کار: راستش اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم که من فکر می کنم دلایل دیگری داشت. اما دلیلی را که کمیته ملی المپیک اعلام کرد همین بود. یعنی گفتند که اولویت ما با رشته های مدال آور است و سیاست ملی کمیته پارا المپیک همین است. البته سیاستشان تا به امروز همین بوده اما وقتی که من تضاد و دو گانگی را در پارا المپیک لندن دیدم آنجا بود که احساس کردم که ممکن است در همین پکن هم دستهایی پشت پرده باشند.
در المپیک لندن یک مرتبه در حالیکه همان کادر مدیریتی حضور داشت یعنی کسانی که مدیر کمیته ملی پارا المپیک بودند در سال 2008 همانها هم در سال 2012 مدیر بودند. عوض نشده بودند. دست نخورده بود به کسی. خلاصه اینها به یک باره گفتند که نه. سیاست ما این است که حضور داشته باشیم اما 1 شناگر. خب، من که اینجا بودم. نه یک استخر در اختیارم بود، نه یک مربی و نه حتی به فدراسیون من اعلام شده بود که آقا شما تمریناتتان را داشته باشید، اعزام می کنیم شنا را. اما در آن سمت قضیه شناگر خوب و با آتیه کشورمان آقای شایان ایزدیار بودند که من همینجا جا دارد که تعریف ایشان را هم بکنم چون واقعاً یک شناگر حرفه ایست. به من یک هفته وقت برای رکورد گیری دادند و این یعنی ظلم. یک ظلمی که من هرگز نمی گذرم از آن. یک هفته فرصت داشتم که خودم را آماده کنم برای رکورد گیری با آقای شایان ایزد یار. هر کس توانست رنک بیشتری را به دست آورد او اعزام می شود. ایشان با وجود این که اهل البرز هستند در مشهد یک سال و نیم تمرینات فشرده ای را دنبال می کردند. با وجود این که این یک هفته را فرصت دادند من توانستم خودم را در حد گوانگژو نشان بدهم. با وجود این که 2 سال از گوانگژو گذشته بود من توانستم در آن حد خودم را نشان بدهم. من رنک شانزدهمی و هجدهمی دنیا را به دست آوردم. اما آقای ایزد یار توانست رنک چهاردهمی و بیست و ششمی دنیا را به دست آورد. چون رنک چهاردهمی را ایشان به دست آورده بود گفتند ایشان برتر است و ما می خواهیم یک نفر برود که آبروی ایران حفظ شود. در حالی که هیچ کاری نداشت برای کمیته ملی که 2 نفر را اعزام کند. یعنی هیچ مشکلی برای اینها وجود نداشت. به هر ترتیب آقای ایزد یار اعزام شدند و در آن مسابقات هم به هر حال تجربه خوبی بود. من خودم دوست داشتم یک شناگر یک نماینده از ایران در پارا المپیک حضور پیدا کند. چون برای اولین بار در تاریخ بود که ما حضور پیدا می کردیم. در حالی که من اولین سهمیه شنای پارا المپیک را گرفتم اما خب، قسمت نبود اولین شناگر پارا المپیک ایران هم باشم. به هر ترتیب من احساسم این است اما دوستان ما اعلام کرده اند که نه. هدف این بوده که مدال نمی آورده تیم شنا اما در قضیه لندن کلاً شرایط فرق می کرد.
گلشنی: آقای کشت کار ظاهراً دل پری دارید از مسوولین که گلایه هم می کنید. انتظارتان از مسوولین چیست؟ صحبتتان با مسوولین ورزشی ایران چیست؟
کشت کار: به مسوولین ورزشی ایران باید بگویم توجهشان را فقط معطوف به یک سری رشته ها نکنند. حالا نمی خواهم بگویم فقط فوتبال که فضا را هم به نفع خودمان خراب کرده باشم. به ورزشهای معلولین، ورزشهای نابینایان و کم بینایان جایگاه واقعی خودش را بدهند. وقتی که ما می توانیم در بخش نابینا کم بینا این همه مدال داشته باشیم، این همه افتخار برای کشورمان داشته باشیم آیا واقعاً شایستگی و لیاقت این موضوع را نداریم که بیشتر در این طرحها و برنامه ها و بودجه ها رسیدگی ها دیده شویم؟ آیا واقعاً فدراسیون ورزشهای نابینایان و کم بینایان با 7 رشته ورزشی لیاقت آن را ندارد که در حد و اندازه یک فدراسیون ورزشی درجه 2 کشور دیده شود و بودجه دریافت کند و برنامه هایش را بتواند اجرا کند؟
این صحبتی است که با مسوولین ورزشی کشور دارم اما به مسوولین ورزشی معلولین خود مان، مسوولین ورزشهای نابینایان و کم بینایان خودمان می خواهم بگویم که خواهشاً انصاف و عدالت را رعایت کنید. توجه کنید به جامعه ورزشی جوان و نوجوان ما. ما پایه های ورزشیمان به جز رشته گلبال بعضی از رشته ها واقعاً ضعیف است. ما در شنا زیر ساختی نداریم. ما در شنای نابینایان کم بینایان متأسفانه انجمن دنبال شناگر نابینا و کم بینا می گردد. نه نابینا و کم بینایی که بخواهد شناگر شود. این خیلی اشتباه است. این باعث می شود که ما عقب بیفتیم. این باعث می شود که ما فقط روی یکی دو نفر حساب کنیم. وحید کشت کار آمد، شناگر بود، هفت، هشت، ده سالی هم برای ما شنا کرد و رفت. حالا اگر وحید کشت کار برود چه کسی هست که بیاید و جای او را بگیرد؟ وحید کشت کارها باید بیایند. وحید کشت کار که هر سال باید یک جوان پیدا شود رکوردش را بشکند. وحید کشت کار سی و یکی دو ساله که دیگر نباید هنوز رکورد دار باشد. باید رکورد هایش توسط رکورد دارهای پشت سری خرد و خمیر شده باشد که دست کشور خالی نباشد برای اینکه ما بتوانیم در مسابقات برون مرزی مدالهای بیشتری را به دست بیاوریم. من خواهشم این است که توجه کنند. همینجور که به رشته هایی نظیر گلبال نابینایان و کم بینایان توجه می شود که الحق والانصاف خوب هم نتیجه می گیرند و این رشته پر طرفدار هم هست. به رشته های پایه ما و رشته های مدال آور توجه شود. جناب آقای گلشنی، وقتی یک ورزشکار می تواند 5 مدال در بازیهای آسیایی به دست بیاورد به نظرم می آید که باید در حد و اندازه یک تیم خاص هم دیده شود. می خواهم بگویم به ورزشهایی که می توانند مدال آور باشند توجه کنید. برای آنها هم مسابقات منظم برگزار کنید. ما الآن در ورزش شنا برای بانوانمان هر 2 یا 3 سال یکبار داریم مسابقه برگزار می کنیم. حالا خدا خیر بدهد این آقای مظلومی را که دارد یک کار هایی می کند. یک جاهایی یک ظلم هایی شده که آدم هیچ چیز هم نمی تواند بگوید.
گلشنی: آقای کشت کار، الآن به چه کاری مشغولید؟
کشت کار: راستش الآن با وجود این که خیلی هم تقلا کردم، تلاش کردم به عنوان کسی که مربی درجه یک شنا هستم، به عنوان کسی که فوق لیسانس تربیت بدنی دارم از دانشگاه دولتی، درس خوانده هستم، در حیطه ورزشی خودم، به عنوان کسی که سالها ورزش کرده ام، علاقه داشتم که در حیطه ورزش بتوانم فعالیت کنم. تمام مسوولین را هم رفتم و دیدم و از خواهش و تقاضا هم گذشت و التماسشان هم کردند که به من شغل بدهند اما متأسفانه هیچ کس برایش اهمیتی نداشت که یک ورزشکار وقتی دوره ورزشیش تمام می شود، دوره قهرمانیش به پایان می رسد یک ارج و قربی داشته باشد، به عنوان اینکه حد اقل بتواند یک شغل داشته باشد. بتواند یک درآمد داشته باشد. من با خانمم خدا شاهد است در این تهران به خاطر بیکاری من آن قدر سختی کشیدیم که حد نداشت. اما از آنجایی که خدا می خواست و خدا سبب ساز است من الآن در حال حاضر در یکی از واحد های دانشگاه آزاد مشغول به کار هستم. البته نه به عنوان استخدام، نه به عنوان حتی قرارداد، به عنوان قرارداد ساعتی اینجا قرار گرفته ام. فعلاً به عنوان کسی که تلفن ها را جواب بدهم، منشی دفتر باشم، به عنوان مسوول دفتری که کارهای دفتری را انجام می دهم اینجا هستم. محیط تخصصیم ارتباطی ندارد اما فعلاً در اینجا قرار گرفته ام.
گلشنی: باز هم خدا را شکر که شما مشغول به کار هستید و بیکار نیستید. شما چندین سال عضو تیم ملی بودید و شاید 2 برابر آن هم تلاش کردید و این ورزش را ادامه دادید. مشکلاتی که سر راه ورزشکاران نابینا دیدید چه بوده و هستند؟ فکر می کنید نابینایان با چه مشکلاتی برای ورزش کردن دست و پنجه نرم می کنند؟
کشت کار: راستش الآن که ما داریم صحبت می کنیم شرایط خیلی بهتر شده. من وقتی 7-8 سال پیش را به یاد می آورم که ما چقدر مسائل و مشکلات داشتیم، ورزش نابینایان و کم بینایان چقدر سخت بود، (هنوز هم سخت است) اما از آن موقع یک مقدار می توانیم بگوییم که بهتر شده. اما همین الآنش اگر یک فرد نابینا بخواهد برود شنا کند و این ورزش را ادامه بدهد اولین مشکلی که به آن برمی خورد این است که در استخرها راهش نمی دهند. چون دید مسوولین ما دید کسانی که ادعای ورزشی بودن را دارند این است که نه. نابینا ممکن است در استخر برایش مشکلی پیش بیاید و ممانعت می کنند از حضورش. حالا با هزار بدبختی هم می آید بلیط استخر را می گیرد می آید داخل که شنا کند خطی در اختیارش قرار نمی دهند که بتواند مسیری مستقیم را برود و برگردد بدون برخورد با کسی. می آید، مجبور است برود در عرض شنا کند، در یک سانس عمومی شنا کند، معلوم نیست در این 1.5 ساعتی که شنا می کند با افراد برخورد کند، چه درگیری هایی که پیش نیامده بین شناگران ما، حتی شنا گران ملی پوش ما با افرادی که اطلاعی نسبت به وضعیت جسمی ورزشکاران ما ندارند.
هزار و یک مشکل وجود دارد. بچه ها برای رفتن به ورزشگاه و رفتن به دنبال ورزش نیاز به یک سری حمایت ها دارند. جناب آقای گلشنی، من پایان نامه خودم را روی موانع معلولین برای پرداختن به فعالیت های بدنی انتخاب کرده ام و در این حیطه کار کرده ام. ما عوامل مختلفی را بررسی کرده ایم. از جمله:عوامل اجتماعی، عوامل ساختاری، وضعیت معیشتی. بزرگترین مانع ورزشکاران ما موانع زیر ساختی ما هستند. مبلمان شهری ماست. عدم دسترسی به سرویس هاییست که بتواند آنها را به مجموعه های ورزشی ببرد. ما علاقه مند به ورزش داریم. شاید اکثر بچه های ما گوشه گیر نشده اند. یک جمعیت محدودی هستند که خانه نشین شده اند. اما آن جمعیتی هم که گوشه گیر نیستند با این بی مهری هایی که در وضعیت ساختار شهری ما وجود دارد (حالا با معلولینی که روی ویلچیر هستند کاری نداشته باشیم) نابینایان با ساختاری که جامعه ایجاد کرده نمی توانند بیایند شنا کنند. نمی توانند بیایند در استخر و از آن استفاده کنند. این هاست که درد بچه های ماست.
گلشنی: آقای کشت کار، شما با مجله اینترنتی گفتگو از کی آشنا شدید و در مورد مجله چه نظری دارید؟
کشت کار: راستش من شاید مدت زیادی نیست که با این مجله آشنا شده ام. من می توانم بگویم که شما در مسیر خوبی قدم گذاشته اید. اینکه دارید برای قشر معلولین، برای قشر نابینا و کم بینا فعالیت می کنید، کار می کنید، اینکه افراد موفق را نشان بدهید، حالا من خودم را نمی گویم مطمئناً دوستان شاهد بوده اند افراد موفقی آمده اند صحبت کرده اند که باعث می شود بقیه افراد هم مسیر آنها را انتخاب کنند مسیر آنها را ملموس تر درک کنند. کلاً ماهیت این مجله برای افزایش دانش، برای افزایش اعتبار و جایگاه نابینایان و کم بینایان ما به نظر من یک کار خیلی مهم و موفق است و من دعا می کنم برای شما که در این مسیری که قدم برداشته اید ثابت قدم باشید و روز به روز شاهد پیشرفت و موفقیت شما و برآورده شدن اهداف شما در خصوص اعتلای ورزش نابینایان و کم بینایان باشیم.
گلشنی: ممنون و سپاسگزارم از شما دوست عزیزم و همچنین خوانندگان و شنوندگانی که باز هم با ما همراه شدند و گزارش ما را خواندند و گوش کردند. من آرزوی موفقیت می کنم برای شما آقای کشت کار بزرگوار هم در مراحل ورزشی و همچنین در تمامی مراحل زندگیتان و از این که وقتتان را در اختیار مجله گفتگو قرار دادید بی نهایت از شما سپاسگزارم و شما حوانندگان و شنوندگان عزیز را تا یک گزارش دیگر که من بتوانم در خدمتتان باشم به خدای بزرگ می سپارم.
خدا یار و نگهدارتان باد.

 
تاریخ ثبت در بانک 1 اردیبهشت 1395