کد | pr-17898 |
---|---|
نام | هانیه |
نام خانوادگی | ابراهیم آبادی |
سال تولد | 1358 |
وضعیت جسمی | کم بینا |
نوع فعالیت | اجتماعی |
زبان | فارسی |
تحصیلات | دیپلم کامپیوتر |
کشور | ایران |
استان | قم |
توضیحات | هانیه ابراهیمآبادی متولد سال 1358 می باشد. دیپلم کامپیوتر دارد و چند سالی در مدرسه مشغول به کار بوده است. چند سال مربی شنا بوده است. همچنین شروع به حفظ قرآن کرده است. |
متن زندگی نامه |
این مصاحبه توسط دفتر فرهنگ معلولین در تیرماه 1400 انجام شده است. قاسمی: لطف کنید خودتان را معرفی کنید. ابراهیمآبادی: من هانیه ابراهیمآبادی هستم، متولد سال 1358 صادره از تهران. پنج سال سابقه کار در آموزش و پرورش دارم، در قسمت کامپیوترش، قسمت امتحانات درواقع. الآن ساکن قم هستم، و جایی هم مشغول نیستم، چون نتوانستم اینجا کاری پیدا کنم. مدرکم هم دیپلم کامپیوتر است. قاسمی: شما کم بینا هستید یا نابینا؟ علت مشکل بیناییتان را میشود بفرمایید؟ ابراهیمآبادی: کمبینا هستم. مشکلم بیماری آرپی است که مادرزادی است، ولی مشکلات دیگر هم به مرور زمان برایم پیش آمد. یعنی بر اثر تصادف، بالا رفتن فشار چشم، ضربه خوردن به سر و این چیزها. قاسمی: بعد شما در زمینه ورزش هم فعالیت داشتید ظاهراً، درست است؟ ابراهیمآبادی: بله، من هم شنا کار میکردم، هم اینکه در دوران نوجوانیم بسکتبال هم بازی میکردم، ولی متأسفانه چون یک دفعه توپ خورد داخل چشمم دیگر نتوانستم ادامه بدهم. قاسمی: شما دوران تحصیلتان را در مدارس عادی بودید یا مدارس ویژه نابینایان؟ ابراهیمآبادی: مدارس عادی بودم. قاسمی: با توجه به مشکل بیناییتان رشته کامپیوتر برای شما سخت نبود؟ ابراهیمآبادی: نه، واقعیت از ذهنم خیلی استفاده میکردم. حالا پای کامپیوتر هم که مینشستم سعی میکردم فونتش را درشت کنم. سر کار هم همکارهایم محبت میکردند لیست نمرات که قرار بود وارد بشود برای صدور کارنامه را برایم میخواندند. آنها تند تند میخواندند و من به ذهنم میسپردم که به هر حال یک جوری میزدم که کار زودتر تمام بشود. قاسمی: در زمینه قرآن هم ظاهراً در حفظ قرآن فعال بودید، درست است؟ توضیح میدهید که چقدر حفظ کردهاید، مسابقات خاصی رفتهاید یا خیر؟ ابراهیمآبادی: بله. حافظ سه جزء. واقعیت یکبار مسابقات اوقاف شرکت کردم، ولی متأسفانه چون نتوانسته بودم زیاد بخوانم نمره قبولی را نیاوردم. بعد چون مسابقه کتبی بود، بعد کسی هم آنجا نبود که بتواند کمکی به ما بکند سوالها را بخواند، و سوالات خیلی ریز بود. یعنی با اینکه من ذره بین برده بودم ولی نتوانستم سوالات را بخوانم، چون خیلی ریز بود. بخاطر همین نتوانستم نمره بیاورم. قاسمی: در زمینههای هنری چطور، فعالیت خاصی دارید؟ یا حالا رشتههای ورزشی دیگر؟ ابراهیمآبادی: خیر. چون فعالیتهای هنری کار چشمی خیلی زیادی میطلبد، تا حالا نتوانستهام انجام بدهم. قاسمی: حالا در این سالهایی که فعالیت داشتید، چه کسانی مشوق شما بودند؟ ابراهیمآبادی: بیشتر مادرم. حتی طوری بود که باهم میرفتیم کلاس زبان و ورزش. چون کلاس زبان هم یک کلاس عادی بود، این بود که باهم میرفتیم و باهم برمیگشتیم. قاسمی: در خانواده فقط شما مشکل بینایی دارید؟ ابراهیمآبادی: بله فقط من هستم. قاسمی: اگر توصیهای دارید برای دوستانی که شرایط مشابه شما را دارند بفرمایید. ابراهیمآبادی: توصیه که خیلی شرایط سخت است. واقعاً خودم درک میکنم همهشان را. ولی من با تمام مشکلاتی که دارم و زندگی من سخت است، ولی با این حال همیشه دارم مثل یک فرد عادی میگذرانم. قاسمی: بالاخره باید تلاش را داشته باشند دیگر. ابراهیمآبادی: بله دیگر، یک خرده همت نیاز است. من دخترم را چون میبردم کلاس قرآن، من او میرفت کلاس، من خودم مینشستم حفظ میکردم. یا میبردمش کلاس چرتکه، با اینکه راه دور بود، ولی من میبردمش، من پشت دیوار کلاس اینها مینشستم که کلاس تمام بشود، من حتی چرتکه را هم آنطوری یاد گرفتم، با شنیدن یاد گرفتم. یعنی حتی مربیشان خیلی به من اصرار کرد که «بیا آزمون بده» من گفتم که نمیتوانم بیناییش را انجام بدهم. چون هم دیداری داشت، هم شنیداری، گفتم دیداریش را من نمیتوانم انجام بدهم. چون باید چشم کاملاً تمرکز داشته باشد، ببیند، بعد محاسبات را انجام بدهد. قاسمی: از شما برای حضور در این مصاحبه تشکر می کنم. |
تاریخ ثبت در بانک | 27 دی 1396 |