کد pr-12860  
نام محمد  
نام خانوادگی واحدیان پنبه ‌زاری  
سال تولد 1371  
وضعیت جسمی نابینا  
نوع فعالیت علمی-فرهنگی  
زبان فارسی  
تحصیلات سطح 2 حوزه  
مهارت حافظ کل قرآن  
اهم فعالیت ها اینجانب در زمینه قرآن از 6 سالگی حفظ قرآن را شروع کردم و هم اکنون حافظ کل قرآن هستم. در سال 1378 در مسابقات بهزیستی کل کشور در شهر اهواز در رشته حفظ 10 جزء مقام دوم را کسب کردم. در سال 1386 در مسابقات نیروی زمینی سپاه در شمال کشور در رشته ترتیل مقام اول را از آن خود کردم. در مسابقات دانش‌آموزی استثنایی کل کشور در سال 1388 در شهر کرمان رتبه اول کشور را کسب نمودم و همچنین در سال 1391 در مسابقات بهزیستی کل کشور در شهر بابلسر در رشته حفظ 20 جزء مقام دوم را کسب کردم. نیز در مسابقات مفاهیم قرآن که توسط نیروی زمینی سپاه پاسداران در شهر گرگان برگذار می‌شد مقام اول را به دست آوردم. از دیگر فعالیت‌های اینجانب همکاری با جمعی از دوستان در تاسیس موسسه قرآنی روح الامین بود که این امر در شهر ساری در سال 1385 انجام پذیرفت. این موسسه به صورت تخصصی برای آموزش نابینایان فعالیت می‌کرد و شعبه‌های دیگری از این موسسه در شهرستان‌های اطراف برای این امر دایر شده بود. در زمینه نویسندگی در داستان نویسی و شعر طنز مهارت دارم و آثاری را هرچند محدود و مختصر خلق کرده‌ام. در زمینه کاربری کامپیوتر دوره ویندوز را گذرانده و مدرک مربوطه را اخذ کردم. مشوقین من در این راه پدر و مادرم می‌باشند که از دوران خردسالی تا امروز حامی و پشتیبان من بوده‌اند. ------------------- محمد واحدیان نابینا متولد ساری روحانی در حوزه علمیه توضیح محمد واحدیان در شهر ساری در استان مازندران متولد شد. بعدها وارد حوزه علمیه شد و تا پایه نهم تحصیل کرد و ملبس به لباس روحانیت شد. از این‌رو هم نابینا و هم روحانی است. برای روشن شدن مشکلات طلاب و روحانیون نابینا، مصاحبه‌ای با محمد واحدیان انجام شد. این مصاحبه توسط آقای مسعود باقری انجام یافت. متن گفت‌وگو * با توجه به این که معلولین به خصوص نابینایان نمی‌توانند وارد حوزه شوند تحلیل شما از این مسأله چیست؟ - البته بنده معتقدم که این دغدغه نیز باید به هر طریق ممکن مرتفع گردد. البته من نظر مسئولین حوزه و دلایل‌شان را نمی‌دانم. ولی برداشتم این است که حوزه نسبت به دانشگاه و فضاهای آموزشی دیگر محدودیتهای بیشتری دارد که همین محدودیتها سبب می‌شود که نمی‌توان با دید بازتری به این قضیه توجه گردد. لذا باید تدابیر خاصی در این زمینه اندیشیده شود. کسی که ملبس می‌شود جامعه نسبت به این افراد بسیار حساستر و نگاه تیز‌بینانه‌تری خواهد داشت. من خودم به عنوان یک طلبه نابینا به خصوص هنگام عبور و مرور سعی می‌کنم توجه ویژه‌ای نسبت به این قضیه داشته باشم. به طور مثال اگر یک نابینای عادی هنگام رفت و آمد با عصا پایش به جائی گیر کند و اتفاقی برایش بیفتد در نهایت خودش آسیب می‌بیند. اما برای یک روحانی نابینا علاوه بر این که خود دچار آسیب می‌شود اثرات مخرب روحی-روانی و همچنین هتک حرمت به این لباس مقدس را در پی خواهد داشت. اما جدا از بحث لباس با توجه به این که در جامعه ما بسترهای شغلی مناسب برای نابینایان و معلولین فراهم نیست، لذا ممکن است مشاغلی در شأن حوزه و روحانیت نیز برای یک معلول حوزوی فراهم نگردد. فلذا ضرورت دارد کسی که وارد حوزه می‌شود قابلیت و استعداد مدیریت این مسائل را دارا باشد. در این صورت هیچ مانعی برای ورود افراد دارای معلولیت وجود نخواهد داشت. حجت‌الاسلام واحدیان در ادامه عرائض خود میگوید: نکته مهمی که باید در نظر داشته باشیم این است که سطوح و دروس حوزه به هیچ وجه قابل مقایسه با دانشگاه نیست. پس اگر در آمار مشاهده می‌شود که تعداد زیادی از معلولین وارد دانشگاه می‌شوند نباید توقع داشت که همین تعداد هم باید وارد حوزه شوند. من با واحدها و روند دروس دانشگاهی کاملاً آشنا هستم و می‌دانم که در دانشگاه مقید نیستند که یک منبع و یک کتاب را از اول تا آخر بخوانند و آن را بفهمند. صرف این که دانشجو نمره قبولی را کسب نماید هم برای خودش قابل پذیرش است و هم نظام آموزش عالی آن را می‌پذیرد. اما در حوزه اگر دروس پایه‌های اول فهم نشود در سطوح بالاتر هم طلاب دچار مشکل می‌شوند و هم سیستم دچار بحران می‌گردد. این مسأله فقط مختص به معلولین نیست و کلیت دارد. اما با توجه به محدودیتی که معلولین در بخش مطالعه، پژوهش و یادداشت برداری دارند این معضل قدری پر‌رنگتر می‌گردد. من عقیده دارم کسانی که می‌گویند معلولین محدودیت ندارند حرفی غلو‌آمیز است و به هیچ وجه قابل دفاع نیست. به نظر من معلولی که می‌خواهد وارد حوزه شود باید هدف عالی داشته باشد. اما یک فرد عادی اگر با هدف متوسط و صرف این که فقط منبر برود وارد حوزه شود چنان‌چه پنجاه درصد از دروس را یاد بگیرد حتی برایش زیاد هم هست. ولی یک نابینا نمی‌تواند به هدف پائینتر بیندیشد. چون با توجه به محدودیتهای زیادی که دارد نمی‌تواند به همان هدف هم دست پیدا کند. چون تلاشی برای آن نمی‌کند و در نتیجه آینده خوبی برای خود رقم نخواهد زد. چنین فردی نه تنها خودش متضرر می‌شود؛ بلکه با توجه به منابع محدود حوزه نسبت به دانشگاه ممکن است یک فرصت تحصیلی را از یک فرد نخبه سلب نموده و خودش هم چیزی نصیبش نگردد. در رابطه با شورای عالی حوزه هم باید به این مهم اذعان نمایم که اعضای این شورا در افکار‌شان کاملاً انعطاف دارند و صرف تصویب یک قانون تصمیم نمی‌گیرند و عمل نمی‌کنند. اما باید نسبت به این مسأله توجیه شوند. * شما چگونه وارد حوزه شدید؟ - من از سیستم سفیران هدایت شروع کردم. حدود 15-20 سال پیش طرحی در حوزه مطرح شد مبنی بر این که کسانی که سطح دو را در طی 9 سال طی می‌کنند را طوری برنامه‌ریزی و مدیریت شود که کلاسها و دروس به صورت فشرده تشکیل گردد. طوری که در مدت پنج سال این سطح به اتمام رسد. در عوض پنج سال دیگر به عنوان مبلغ به مناطق مختلف کشور اعزام گردند. یعنی پنج سال تحصیل و پنج سال تبلیغ باشد. به هر حال این سیستم شروع شد و مدارسی هم دائر گردید. بنده ورودی سال 88 بودم. یکی از دوستان با یکی از مدارس شهرستان ساری هماهنگ کرده بود. مدیر آن حوزه هم اجازه داد چند ماهی برای آزمایش به آنجا بروم. در حوزه مدیر اختیارات قابل توجهی دارد. به هر حال وارد حوزه شدم و به دلیل علاقه‌ای که به حفظ قرآن و مسائل دینی و زبان عربی داشتم جزء نفرات برتر حوزه محسوب می‌شدم. به همین دلیل ریاست حوزه در کمیسیون موارد خاص از ورود بنده به حوزه علمیه دفاع نمود و در همان سال 88 برای من کد صادر گردید. یکی دو سال پس از صدور کد در امتحان ارزیابی کشوری در همان سطح جزء نفرات دوم یا سوم کشوری قرار گرفتم. مجموع این قابلیتها و رضایتمندی روسا و اساتید حوزه سبب گردید تا عکس‌العمل منفی نشان داده نشود و استثنائی برای من قائل نگردند. به هر حال حکم تلبس را از مازندران دریافت نمودم و به قم مهاجرت کردم و در آزمون استادی شرکت نمودم و پذیرفته شدم و یکی دو ترم هم در آنجا تدریس کردم. همین قابلیتها سبب تسریع و تسهیل در کلیه امور بنده می‌گردد. اما وقتی به قم آمدم مسأله آزمونهای شفاهی خیلی ذهنم را درگیر کرده بود. اما بنا بر پیشنهاد خودم اساتید متون را به غلط می‌خواندند و من اصلاح می‌کردم. و یا این که متن را بدونه حرکت می‌خواندند و من حرکاتش را بیان می‌نمودم. من معتقدم اگر جلسات و نشست‌هایی با مدیران، شورای عالی حوزه و مراجع تقلید تشکیل شود و نمایندگان معلولین آنها را نسبت به قابلیتها و توانمندیهای افراد دارای معلولیت توجیه نمایند این مانع از سر راه معلولین برداشته خواهد شد. معلولین هم باید در ارتقای استعدادها و قابلیتهای خود نهایت کوشش و تلاش خود را بنمایند و به اهداف عالی بیندیشند.  
کشور ایران  
استان قم  
تاریخ ثبت در بانک 13 اردیبهشت 1396