کد | sr-24098 |
---|---|
عنوان اول | بوی حنا، صدای سنج و یک عزاداری خاص |
عنوان دوم | گزارشی از عزاداری هیئت فرشتگان زمینی |
نوع | کاغذی |
مقاله نشریه | آوای رسا |
شماره پیاپی | 95 |
سال | 97شمسی |
زبان | فارسی |
توضیحات |
هزار سال هم که بگذرد، تلخی تراژیک واقعه کربلا فراموش نمیشود. این تلخی اما به دلت مینشیند وقتی در میان هیئتهای بزرگ و موکبهای رنگارنگ شهر، عزاداری خاصترین هیئت عزاداری حسین علیه السلام را میبینی، هیئت فرشتگان زمینی که توانیابان ذهنی و مبتلایان به سندروم داون برای مظلومترینهای عالم، تعزیه اجرا میکنند و نوحه میخوانند. همانها که لابد وقتی آسمان بار امانت برایش سنگینی کرد، قرعه کار را به نامشان زدند. بیست و شش شهریورماه و در روزی که منسوب به حضرت علیاکبر است، قلب یزد در کوچه مازاریها تپید به گذر فرهنگ و هنر که میرسم بیش از هر چیزی رنگهای سبز و سرخ به چشم میآید و مردمی که سیاهپوش، وارد گذر میشوند. همراه مردم میشوم، همراه رنگی رنگیهای عَلم و علامت و نوای سنج و طبل که نمیدانم از کجا، کوچه مازاریها را پر کرده است. پیدا کردنشان سخت نیست، لباس تعزیه پوشیدهاند آرام و متین کنار پرچم هیئتشان ایستادهاند تا نوبتشان بشود و برنامه خود را اجرا کنند. آدمهایی که میشناسم و نمیشناسم در میانههای گذر جمع شدهاند مسئولان هم هستند، شهردار و تعدادی از اعضای شورای شهر، معاون سیاسی امنیتی استاندار، رئیس صدا و سیما، رئیس و معاون سازمان بهزیستی و تعدادی از هنرمندان یزد. خودم حرکت نمیکنم همراه جمعیت به پیش برده میشوم. بالاخره به میانه گذر فرهنگ و هنر میرسم جایی که فرشتگان زمینی در حال اجرای تعزیه هستند به دیواری تکیه میدهم بوی حنا میآید و صدای سنج. فرشتگان زمینی مرکز دنیای خاص، با تسلطی مثال زدنی و صدایی رسا اشعار تعزیه را میخوانند شمشیرها را در هوا میچرخانند و فریاد هل من ناصر بازیگران تعزیه، کوچه مازاریها را میلرزاند. بعد نوبت به نوحه خوانی و سینه زنی میرسد. مرتب میایستند، یکی از بچهها که از سادات است میکروفون را به دست میگیرد و با حس و حال خودش برای حسین و خاندانش، مرثیه میخواند خانمی که کنار ایستاده آرام اشک میریزد و من برای چند لحظه فراموش میکنم که خبرنگارم و آمدهام تا گزارش بنویسم. میخواهم بچهها دیده شوند مهدی صفویزاده که فرشتگان مرکز دنیای خاص، بابا صدایش میکنند پیش از این هم هیئتی برای توانیابان داشته و دلگیر از حرفهای نسنجیده روزهای گذشته، حالا یک سالی است با این گروه همکاری میکند. صفویزاده میگوید: خانواده بعضی از این بچهها از داشتن چنین فرزندی خجالت میکشند. بعضی از آنها زمانی که برای عزاداری میروند این بچهها را در خانه میگذارند چون دوست ندارند با خود به هیئت ببرند. من اما دوست دارم این بچهها دیده شوند. میخواهم این فرهنگ را جا بیندازم. تلاش کردم نیازهای این بچهها که در هیئتها برآورده نمیشود را در هیئت خودشان برآورده کنم. مثلاً دمام و سنج میخواستند که با کمک خیرین برایشان تهیه کردیم. خلاصه همه آنچه که در این هیئت است برای بچههاست. مسئول هیئت فرشتگان زمینی ادامه میدهد: این بچهها عزاداران واقعی حسین هستند، دلشان پاک است و بیریا عزاداری میکنند گاهی دلشان میخواهد طبل و سنج بزنند یا نوحه بخوانند اما هیچ هیئتی این اجازه را به آنها نمیدهد و متأسفانه گاهی بعضی از جوانها از سر شیطنت آنها را دست میاندازند. اما اینجا در هیئت خودشان میتوانند طبل بزنند، نوحه بخوانند و تعزیه اجرا کنند. صفویزاده میگوید: زمانی که قرار شد عَلم و علامت برای مراسم بیاوریم با خود بچهها صحبت کردم و نظرشان را پرسیدم همینطور زمانی که قرار شد از یک هیئت طبل و شیپور بیاورند. همه آنها هم که به کمک ما آمدند سنگ تمام گذاشتند. مهدی صفویزاده گلایهمند از نهادهایی که وظیفهشان حمایت از این بچهها است اما حمایتی نکردهاند میگوید اعضای انجمن نذر شادی و شهرداری همراه ما بودند. او که دلش میخواهد این بچهها در میان مردم پذیرفته شوند، از کارگاه تولیدی حمایتی دنیای خاص و خانم زارع به عنوان مدیر این مرکز یاد میکند که با همه سختیها هنوز امیدوارانه ایستادهاند. صفویزاده و همکارانش تلاش میکنند تا این فرشتگان زمینی مانند بقیه در عزاداریها و هیئتها حضور داشته باشند تا شاید گوشهای از پاکی دلهایشان، دست ما را هم بگیرد. منبع: آوای رسا، شماره 95، سال 97 |
تاریخ ثبت در بانک | 30 مرداد 1398 |