کد sr-24086  
عنوان اول پای صحبت دوست: مدال اصلی ام نوکری بچه های معلول است  
نوع کاغذی  
مقاله نشریه ماهنامه پیک توانا  
شماره پیاپی 3-4  
سال 87شمسی  
ماه اسفند و فروردین  
شماره صفحه (از) 4  
شماره صفحه (تا) 5  
زبان فارسی  
متن مولا جان علی! اگر چه جسمم محدود است اما تو خوب می‌دانی که می‌خواهم انسانی توانمند، آزاده و متکی به خود باشم. مولا جان علی! بارها و بارها گفتیم و نوشتیم، اما آشنایان نشنیدند و نخواندند و ما همچنان در کویر تنهایی و تنهایی خویش بی‌هیچ حمایت و پشتیبان و یاوری ماندیم. ماندیم و بر دردهای خود پیچیدیم، ماندیم و بر رنج‌های خود نالیدم.
جملات بالا بخش کوتاهی از متن درد دلی با مولا است که علی‌اصغر هادی زاده، چهره نام آشنای معلولین ایران با حس و حالی وصف‌ناپذیر و با سوز دل، همزمان با شب‌های قدر و در صحن علنی مجلس آمد و تلنگری بر دل‌های نمایندگان ملت زد. پیامی که بسیاری از نمایندگان را متأثر کرد و برخی از آنان را وادار به گریستن.
علی‌اصغر هادی زاده نماینده مردم خوب و مهمان‌نواز محلات در دوره‌های پنجم و ششم مجلس، از جبهه و جنگ برایمان نگفت ولی او در راه دفاع از میهن، سال‌هاست که از ناحیه پا محدود است و خود را موظف به دفاع از حقوق معلولین می‌داند. هادی زاده سال‌ها از قهرمانان تیم ملی دومیدانی جانبازان و معلولین کشورمان بوده و حالا رئیس فدراسیون نابینایان و کم‌بینایان کشور است و این خود دلیل این مدعاست.
پیک توانا در این شماره به سراغ او رفته است تا در مصاحبه‌ای اختصاصی، پای صحبت دوست بنشیند و به همه هادی زاده‌ها بگوید که: هیچ‌وقت فراموشتان نخواهیم کرد.

پیک توانا: شما یکی از جانبازان پر افتخار دفاع مقدس هستید و خودتان به استقبال معلولیت شتافته‌اید، آیا فکر می‌کردید که دچار محدودیت شوید؟
در دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، ممکن است هر انسانی به دلایل مختلف نقص عضو پیدا کند. محض جنگ نیست، تصادف، بیماری، حتی سرخوردن روی برف و یخ و... یک زمان هم جنگ است در هر صورت در جسم همه آنها نقصانی پدید آمده، همه آنها بر اثر حادثه و سهل‌انگاری‌هایی بوده، من تفاوتی بین جانباز و معلول نمی‌بینم. وقتی هم آدم جبهه می‌رود، احتمالش قوی‌تر است. ما کاملاً آگاه بودیم و فکر می‌کردیم شاید حتی برنگردیم.

پیک توانا: تعریفتان از معلول چیست؟
معلول یعنی مقاومت و صبر، معلولین انسان‌های بسیار صبوری هستند، صبور، مقاوم و امیدوار...
پیک توانا: فکر می‌کردید با وجود معلولیت (قطع عضو)، مردم به شما رأی بدهند؟
اگر زمینه اجتماعی آماده نبود، نمی‌شد. من قبل از نمایندگی مجلس، حدود 20 سال در شهرستان محلات تدریس کردم. مسئولیت انجمن صرع را داشتم و در فعالیت‌های مختلفی با همه اقشار جامعه برخورد و آشنایی داشتم.

پیک توانا: چه شد که به فکر قانون جامع حمایت از حقوق معلولین افتادید؟
در تمام عمرم علاقه ویژه‌ای به حمایت از بچه‌های معلول داشتم. حتی زمانی که معلم بودم داوطلبانه مسئولیت مدارس استثنایی را قبول کردم و به نوعی با مشکلات معلولیت از اوایل دهه 60 آشنا بودم و طبیعی است که وقتی خودم معلول شدم، این ارتباط قوی‌تر شد. پا را فراتر گذاشتم و با انواع معلولیت‌ها آشنا شدم. پس از مدتی عهده‌دار تیم ملی دو ومیدانی شدم و در اولین پارالمپیکی که ایران شرکت کرد با معلولین دنیا آشنا شدم.
و با نمایندگان معلولین کشورهای مختلف ارتباط تنگاتنگی پیدا شد. سعی کردم فقط "حضور" نداشته باشم، سعی کردم ببینم جهانیان به معلولین چه نگاهی دارند. وقتی هم وارد مجلس شدم، قانون‌های متفرقه داشتیم اما یک قانون مدون به عنوان یک مرجع که مسئولین بدانند وظایفشان چیست، وجود نداشت. البته همه مسئولین دلسوزی دارند، تمایل دارند کاری انجام بدهند ولی ما خواستیم سنت شکنی کنیم.
مسئولین وظیفه دارند و باید به جای دلسوزی حق معلولین را بدهند. گریه کردن به حال معلولین دردی را دوا نمی‌کند، باید بلند شد و وظایف را ادا کرد. طی 4 سال تلاش و مشورت با بهزیستی و جامعه معلولین، قوانین چین را که تعداد بسیار زیادی معلول دارد را بررسی کردیم، قوانین کشورهایی مثل آلمان، بنگلادش و غیره مطالعه شد و در قالب طرح قانونی به مجلس ارائه گردید.

پیک توانا: برای تصویب این قانون با چه مشکلاتی مواجه بودید؟
قانون باید طوری می‌شد که شورای نگهبان ایراد نگیرد، قانونی که تصویب شد قانونی نبود که ما می‌خواستیم، شورای نگهبان کمی اغماض کرد، این قانون حداقل کاری است که می‌شد برای 4 درصد (طبق آمار غیر رسمی معلولین) انجام داد، نه 10 درصد کلان که معلولیت دارند.

پیک توانا: اضافه شدن تبصره 2 ماده 16 به قانون جامع که اجرای قوانین را منوط به تأمین بودجه می‌کند، ناراحتتان نکرد؟
ناراحتم کرد و ما مخالف بودیم ولی وقتی توضیحات را شنیدیم قانع شدیم. اگر این تبصره نبود کل قانون قدر می‌شد و تصویب نمی‌شد. باید این واکسن را می‌زدیم تا قانون سالم بماند و تصویب شود، البته حالا هم دولت همکاری می‌کند.

پیک توانا: حالا از دولت چه انتظاری دارید؟
تصویب قانون یک وظیفه بود و نظارت هم یک وظیفه است. انتظار داریم وقتی یک قانون (هر چند نیم بند) تصویب می‌شود، نظارت هم روی آن صورت گیرد و اگر نیاز شد، کسانی که کوتاهی کرده‌اند استیضاح شوند.

پیک توانا: نظرتان در خصوص تخصیص اعتبار 350 میلیارد تومانی به سازمان بهزیستی چیست؟
من دفاع می‌کنم، نهادهایی که می‌خواهند خدمات بدهند، باید اعتبارات مکفی‌تری داشته باشند، اما مقطعی بودن آن را قبول ندارم و باید دید این پول چه می‌شود و به جامعه هدف تا چه اندازه می‌رسد؟

پیک توانا: نماینده خوب مجلس، چه نماینده‌ای است؟
نماینده‌ای که وعده‌های منطقه‌ای می‌دهد به دنبال جذب رأی است. آگاهی نماینده واقعی باید نسبت به مسائل اجتماعی و روز و توده‌های مردم بالا باشد، مشکلات را لمس کرده باشد، نه اینکه در کتاب خوانده باشد. اهل معامله نباشد. نگران ناراحتی وزیر و رئیس جمهوری نباشد و حق را تشخیص دهد.

پیک توانا: نظرتان در خصوص یکی از شرایط کاندیداتوری نمایندگان مجلس که نابینایان و ناشنوایان را مجاز به کاندید شدن نمی‌داند چیست؟
اعتقاد شخصی من این است که این غلط است. نابینایان و ناشنوایان در دنیا مشکلی برای حضور در پارلمان ندارند. این یک تبعیض است. معلولیت شاید یک محدودیت اجتماعی ایجاد کند. نابینایان هم می‌توانند نماینده شوند. بگذاریم آنها کاندید شوند و بگذاریم مردم تشخیص دهند که رأی بدهند یا نه؟! بهتر است ما این حق اجتماعی را از آنها نگیریم. البته در حال حاضر به این قانون احترام می‌گذاریم، ولی می‌توانیم تلاش کنیم تا آن را اصلاح کنیم.

پیک توانا: انگیزه‌تان از نگارش و قرائت متن درددلی با مولا علی علیه السلام چه بود؟
زمانی آن متن را قرائت کردم که ماه رمضان بود، شب قدر بود و با توجه به شهادت حضرت علی علیه السلام، نمایندگان حال و هوای دیگری داشتند. من حامل پیام معلولین بودم که تأثیرگذار هم بود، وقتی متن را قرائت می‌کردم نیم نگاهی به نمایندگان می‌انداختم، همه آنها تحت تأثیر شدید قرار گرفته بودند. حتی بعضی از آنها گریه می‌کردند. بعداً به آنها گفتم: من گریه نمی‌خواهم، من عمل می‌خواهم.

پیک توانا: در دوران طلایی قهرمانی‌های خود، چند مدال بین‌المللی کسب کرده‌اید؟
یک مدال برنز پارالمپیک سئول یک مدال طلای جهانی و یک مدال نقره جهانی و البته مدال اصلی‌ام مدال نوکری بچه‌های معلول است.

پیک توانا: آینده معلولین ایران را چگونه می‌بینید؟
همیشه باید امیدوار باشیم. انسان به امید زنده است همراه با تلاش، نگاه جامعه در حال تغییر است و ما امیدواریم.
منبع: سال اول ـ شماره سوم و چهارم، اسفند و فروردین 87-86
 
تاریخ ثبت در بانک 27 مرداد 1398