کد sr-23322  
عنوان اول فیلمی درباره اوتیسم  
عنوان دوم یک سفر آفتابی با مرد بارانی  
نویسنده سالار رفیعیان  
نوع کاغذی  
مقاله نشریه بچه‌های آسمان  
شماره پیاپی 2  
سال 1390شمسی  
ماه پاییز  
شماره صفحه (از) 31  
شماره صفحه (تا) 32  
زبان فارسی  
متن یک سفر آفتابی با مرد بارانی
سالار رفیعیان
«مرد بارانی» به کارگردانی «بری لوینسن» ساخته 1988 و برنده چهار اسکار بهترین فیلم، بهترین فیلم‌نامه غیر اقتباسی، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد، در پرداخت یک شخصیت اوتیست هم تاکنون یکی از بهترین‌های سینماست! نویسنده فیلم‌نامه، بری مورو، شخصیت «ریموند» معروف به «رین من «ـ مرد بارانی ـ را با الهام از شخصیت «کیم پیک» طراحی کرده است. «کیم پیک» متولد 1951، بعدها در سراسر دنیا به «مگا نابغه» معروف شد! شهرت او به واسطه حافظه تصویری فوق‌العاده و دیگر توانایی‌های شگفت انگیزش بود؛ او تمام آدرس‌ها، در تمام نواحی همه ایالت‌های آمریکا را با کدپستی می‌شناخت و همزمان می‌توانست دو صفحه از یک کتاب را در حدود هشت ثانیه با دقت 98 درصد بخواند؛ هر صفحه با یک چشم! کیم با همین روش دوازده هزار جلد کتاب را خواند و به خاطر سپرد. «داستین هافمن» بازیگر نقش «رین من» نیز علاوه بر فیلم‌نامه‌نویس با کیم در ارتباط بود تا شکل‌گیری شخصیت «رین من» به بهترین نحو ممکن انجام شود اما اگر چه کیم نقش موثری در پدید آمدن این فیلم نامه داشته اما باید توجه کرد که نباید انتظار یک فیلم نامه مستند، بر اساس زندگی یک اوتیست را داشت؛ بری مورو داستان زندگی کیم را ننوشته بلکه در آفرینش «مرد بارانی» تنها به عنوان الگویی برای شخصیت‌پردازی یک اوتیست از او استفاده کرده است. فیلم جریان تحول یک شخصیت است؛ «چارلی بابیت» با بازی «تام کروز» جوانی است بلند پرواز، خودخواه و دم دمی مزاج که در معاملات ماشین‌های گران قیمت به مشکل برخورده اما در بین همه گرفتاری‌ها با نامزدش به یک سفر تفریحی می‌رود سفری که در بین راه تبدیل می‌شود به یک سفر آفتابی با مرد بارانی! جا به جای فیلم نشانه‌ای از رفتن است؛ نمای آغازی در بندر، نماهای مختلف از راه رفتن، رانندگی در جاده، مسافرخانه‌های بین راهی... همه و همه بستر تحول چارلی را فراهم می‌کنند تحولی به واسطه وجود «ریموند». یک سفر معجزه‌آسا که چارلی را از لامبورگینی‌های گران قیمت جدید جدا می‌کند و پشت فرمان یک فورد قدیمی می‌نشاند؛ ماشینی که باعث جدایی او از پدرش و آشنایی او با برادرش می‌شود! برادری که او از وجودش بی‌خبر بوده چرا که از وقتی چارلی سه ساله بوده برادر اوتیستش به یک مرکز نگهداری از افراد با نیازهای خاص سپرده می‌شود و این بی‌خبری سی سال به طول می‌انجامد و حالا در یک سفر یک هفته‌ای چارلی بابیت مرد بارانی را باز می‌شناسد؛ «رین من» که در کودکی به واسطه اشتباه لپی کودکانه‌ای از «ریموند» پدید آمده! ریموند اما در این سفر هیچ تغییری نمی‌کند! او همانند قبل به برقراری ارتباط تمایلی ندارد، از تماس چشمی می‌پرهیزد، حرکات بدنش را ادامه می‌دهد، جملات را تکرار می‌کند، عادات غذایی‌اش را عوض نمی‌کند، حساسیتش به صداهای بلند کم نمی‌شود و همچنان از بغل کردن و بوسیدن خودداری می‌کند اما در عین حال با چارلی به لاس وگاس می‌رود و در قمار معرکه می‌کند، می‌رقصد و البته رانندگی می‌کند و بالاخره در انتهای سفر، به مرکز نگه‌داری خود برمی‌گردد سفر چارلی در ایستگاه راه آهن به سر می‌رسد سفری: از یک بندرگاه شلوغ شروع شد و به یک ایستگاه خلوت رسید و چارلی بابیت دلال را به یک برادر کوچک تبدیل کرد؛ برادر یک مرد بارانی.
 
توضیحات فیلم مرد بارانی درباره یک شخصیت دارای اوتیسم و رفتار او را به تصویر کشیده و نشان داده یک فرد اوتیسمی ممکن است چه رفتاری داشته باشد و جامعه چگونه باید با او کنار بیایند.
این گزارش در مجله بچه‌های آسمان، سال اول، شماره 2، پاییز 1390، ص 31-32 منتشر شده است.
 
تاریخ ثبت در بانک 23 دی 1397