کد | sr-22790 |
---|---|
عنوان اول | ایجاد پایگاه دائمی تئاتر معلولان، دروازه ورود به میدانهای جهانی؛ دکتر قطب الدین صادقی در گفت و گو با ایران مطرح کرد |
به کوشش | داریوش کوشکی |
نوع | کاغذی |
مقاله نشریه | روزنامه ایران، صفحه توانش |
شماره پیاپی | 18 آذر 1395 |
زبان | فارسی |
متن |
«ایجاد پایگاه دائمی تئاتر معلولان، دروازه ورود به میدانهای جهانی؛ دکتر قطب الدین صادقی در گفت و گو با ایران مطرح کرد»، داریوش کوشکی، 18 آذر 1395. تخصصگرایی و پرهیز از موارد کلی و کلی گویی، از جمله مواردی است که عموماً از سوی کارشناسان و استادان علوم مختلف مطرح میشود. یکی از مهمترین بسترهای طرح موضوع تخصص گرایی، جشنوارههای مختلف است که اغلب کارشناسان برآنند، اساسیترین رویکرد برای ارتقای سطح کیفی یک جشنواره، حرکت به سمت تخصصی شدن است. حال تا چه اندازه این رویکرد در کشوری مثل ایران و در جشنوارههای خاص مثل جشنواره تئاتر معلولان که امسال چهارمین دوره بینالمللی آن در شهر اصفهان برگزار شد، میتواند صورت حقیقی پیدا کند، موضوعی است که در یک گفتوگوی کوتاه و حتی مفصل مطبوعاتی نمیتوان به نتیجه رسید، اما این امکان وجود دارد که از همین گفتوگوهای مجمل و مفصل، ایدهها و خط مشیهای لازم برای دستیابی به رویکرد بنیادینی مثل تخصصگرایی شکل بگیرد. به مصداق این بیت که: «هست اندر صورت هر قصهای، خورده بینان را ز معنی حصهای». طبعاً برای یافتن روشهای صحیح اندیشه در بحث تخصصی شدن، باید سراغ از اهل خرد و شخص متخصص گرفت. چنان چه اشاره شد، چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر معلولان در اصفهان برگزار شد، اما این سوال باقی ماند که تا چه میزان به رویکرد تخصصی شدن بعد از برگزاری چهارمین دوره جشنواره در سطح بینالملل نزدیک شدهایم؟ برای یافتن پاسخ این پرسش، با دکتر قطبالدین صادقی، مدرس تئاتر، کارگردان، بازیگر تئاتر و تلویزیون به گفتوگو پرداختیم. دکتر صادقی ذیصلاحترین فردیست که میتواند ما را به پاسخ سوالمان برساند، چرا که از آغاز برگزاری جشنواره تئاتر معلولان – چه در سطح کشور و چه در سطح بینالملل - به طور مستمر بهعنوان عضو هیأت داوران با این جشنواره همکاری کرده است. او بر این باور است که نخستین و اساسیترین گام برای حرکت به سمت تخصصی شدن، ایجاد یک پایگاه دائمی نمایش در تهران و شهرستانهاست: «صرف نظر از کار کارشناسان، تلاش هنرمندان و برگزاری این جشنوارهها، ایجاد یک پایگاه دائمی، تئاتر دائمی از سوی سازمان بهزیستی ویژه معلولان است. این را من بارها توضیح دادم، تکرار کردم و تأکید کردم و حتی پیشنهاد کردم که سازمان بهزیستی ابتدا در تهران یک تئاتر دائمی و سپس در شهرستانها اقدام به راهاندازی تئاتر دائمی ویژه معلولان کند. اگر این تئاترهای دائمی نباشد، جرقههای جشنواره به درد نمیخورد؛ مثل یک شهاب میماند که به یکباره روشن شده و خاموش میشود. بهعنوان نمونه همین گروهی که از بلژیک در جشنواره امسال شرکت کردند را میتوانم نام ببرم. این گروه 22 سال است که تئاتر دائمی دارد و تمام نهادهای ذیربط از این گروه حمایت میکنند. این گروه 5 شب در هفته اجرا دارد، به تمام کشورها سفر کرده و در جشنوارههای مختلف شرکت کرده است. به قدری حرفه ای است که بسیاری از بازیگران حرفهای و معروف درخواست میدهند تا با این گروه همکاری کنند. جدا از آن، یک رپرتوار دائمی دارند؛ یعنی برنامهای بیانقطاع از اجراها. هر جا بروند چند اجرای آماده برای ارائه دارند. باید به این سمت حرکت کرد تا به تخصصی شدن رسید. این درست نیست که مثلاً گروهها به طور شتابزده خود را برای شرکت در جشنواره منطقهای آماده کنند و حتی حائز رتبه حضور در جشنواره کشوری و بینالمللی بشوند، اما به علت نبود یک پایگاه دائمی برای تمرین، کار ضعیفی ارائه دهند. در همین جشنواره امسال نمونه داشتیم که در سطح منطقه بسیار عالی بود، اما به علت عدم تمرین به علت نبود یک پایگاه دائمی تمرین، کار رو به ضعف نهاد و نهایتاً در بخش جنبی قرار گرفت. این طور نمیشود به تخصصی شدن نزدیک شد. این رویکرد، مسیر را به سمت آماتوریسم پیش میبرد. زمان ریاست مهندس همایون هاشمی من جایی پیدا کردم و حتی گفتم حاضرم مسئولیت برنامهریزی و اداره آن را هم به عهده بگیرم که نه تنها به تئاتر دائمی تبدیل شود بلکه بهعنوان ویترین سازمان هم به حساب آید. اما خبری نشد و آن مکان همین طور بلا استفاده باقی ماند. ما باید به سمت مداومت، رپرتوار شدن و اجراهای همیشگی برویم. متأسفانه الآن فقط به جشنوارهها بسنده میشود. ما باید این گروهها را با مردم رو به رو کنیم و استعدادها و شایستگیهای مددجویان را به مردم نشان دهیم و حتی به رخشان بکشیم. عضو هیأت داوران چهارمین جشنواره بینالمللی معلولان در خصوص ضعف تبلیغات اظهار داشت: «در بحث تبلیغات نهادهای فرهنگی باید با سازمان بهزیستی همکاری کنند، ولی مهمترین نهاد، خود سازمان بهزیستی است. بهزیستی در اصفهان یک تئاتر ندارد؛ حال آنکه اگر چنین پایگاهی داشت، در زمینههای کارشناسی، هنری و حتی خبری بهترین کمک را میتوانست بکند. اما الآن دست به دامن وزارت ارشاد یا شهرداری شده، در حالی که پتانسیلهای لازم را دارد. من یادم هست که سال 82 وقتی برای نخستین بار جشنواره تئاتر معلولان را برگزار کردیم، تنها 24 گروه نمایشی داشتیم، حال آنکه سال گذشته 366 گروه نمایش در جشنوارههای منطقهای شرکت کردند و این بسیار حیرتانگیز است. باید به سازمان بهزیستی و هنرمندان مددجو تبریک گفت و کتفشان را بوسید، اما الآن متأسفانه همه این فعالیتها به جشنواره محدود شده است.» دکتر صادقی در یک ارزیابی کلی، نگاهی مثبت به پیشرفت گروههای نمایشی معلولان نسبت به گذشته دارد: «خوشبختانه هم از نظر محتوا و هم از نظر اجرا، پیشرفت خوبی داشتیم. یادم هست در همان سال اول، غالب اجراها به سمت ایجاد اشک و حزن رفته بود. ما دایماً تأکید کردیم که قرار نیست اشک انگیزی صورت بگیرد؛ قرار است ترحم را برداریم و احترام را جایگزینش کنیم. یکی از کارهای مهم ما این است که از راه خلاقیت که ذاتاً خوشبینانه است، به این بچهها امید ببخشیم. شور حل مشکل، دیدن آینده بهتر، تسلط روانی و کنار آمدن با مشکلات را بیاموزیم. اوایل فکر میکردند که با توسل به حزن انگیزی میتوانند موفق شوند، اما الآن پیشرفتهای خوبی حاصل شده است. بهعنوان نمونه، نمایش اتوبوس در دست تعمیر است را نام میبرم که کار گروهی از نابینایان یزد است. اینها با فاصله گرفتن از آن فضا و رسیدن به زبان انتقادی، حتی کار را به جایی رساندند که دستمایه طنز شد. من در سخنرانیام نکتهای از انگلس را – فکر میکنم از انگلس بود- گفتم که: تاریخ دو بار تکرار میشود؛ یک بار تراژیک و یک بار کمیک. ما باید به قدری تکرار کنیم تا به رویه کمیک برسیم. این گروه به اندازهای در کارش موفق بود که تحسین تماشاچیان را برانگیخت و نشان داد در سختترین شرایط، چگونه میتوان بر مشکلات فایق آمد. بازیگر کیف انگلیسی بر ضرورت آموزش گروههای نمایشی معلولان تأکید فراوان دارد: «به نظر من بچههای ما هنوز در تعریف دچار مشکل هستند. مثلاً همین گروهی که از یزد آمده بودند، سال گذشته وقتی انتخاب شدند، مرا به یزد دعوت کردند و من رفتم و دو روز با آنها کار کردم. » از جمله طرحهایی که خانم دکتر فخری مطرح کرده، آموزشهای پیوسته ابتدا در مراکز استانها و سپس در شهرستانهاست تا طی چند روز به شکلی کاملاً پر و پیمان و بر اساس کار خودشان آموزشهای لازم داده شود. اگر این آموزشها نباشد، نتیجهای که انتظارش میرود، حاصل نخواهد شد. باز از همین جشنواره امسال مثال میزنم؛ یکی از گروهها نمایشی فلسفی مربوط به دوران بعد از جنگ جهانی دوم را دستمایه نمایش خود قرار داد. این مضمون فلسفی به درد بچههای ما نمیخورد. خود روشنفکران در ابعاد فلسفی این نمایش درماندهاند. خب شما با این نمایش، چه کمکی به مددجوی معلول میکنی؟ ما باید در وهله اول مسائل، مشکلات، بحرانها و دلمشغولیهای معلولان را به صحنه بکشیم و راجع به خودشان حرف بزنیم. نمایش معلولان، یک کار تجربی یا تجاری نیست. من در همان سخنرانی گفتم نخستین اصل در نمایش معلولان، کاربردی بودن آن است که هدف آموزشی خاص را پیگیری میکند. باید در چارچوب همین تعریف حرکت کنیم. اگر بچهها این را درک نکنند، باختند. کسانی که افکار روشنفکرانه دارند، میتوانند در دانشگاهها فکر خود را عملی کنند، اما حق ندارند آن افکار را با بچههای معلول به اجرا بگذارند و بچههای مددجو را در خدمت خود بگیرند؛ اتفاقاً آنها باید در خدمت بچههای معلول باشند. متنهای نمایشها باید در خدمت نمایش کاربردی مشخص، مسائل، امید، آرزو، لیاقت و توانایی معلولان باشد. تئاتر ابزار است، هدف نیست. تئاتر هدف نیست که معلولان بهعنوان ابزار، در اختیار آن قرار بگیرند؛ درست عکس این است. نخستین چیزی که باید جا بیفتد، همین است که هنوز جا نیفتاده است. بعضی از نمایشها از 100هزار کیلومتری مسائل بچههای ما هم عبور نکرده است، بسیار هم روشنفکرانه است و حتی به درد دانشگاهیها هم نمیخورد، بس که پیچیده است. چرا باید چنین نمایشی در جشنواره معلولان حضور یابد. تئاتر معلولان موضوعیت دارد، نمیتوان آن را نادیده گرفت.» |
تاریخ ثبت در بانک | 9 آذر 1397 |