کد sr-10085  
عنوان اول میزگرد پیشگیری: گذشته، حال و چشم انداز آینده  
به کوشش هادی کریمی اصل  
نوع کاغذی ، الکترونیک  
مقاله نشریه توان نامه  
شماره پیاپی 2-3  
سال 1394شمسی  
ماه پاییز و زمستان  
زبان فارسی  
متن میزگرد پیشگیری: گذشته، حال و چشم انداز آینده

مدیریت میزگرد: هادی کریمی اصل

درباره میزگرد
مجله توان نامه از بدو شکل‌گیری تلاش کرده، به گره‌گشایی از مشکلات، تببین راه‌کارهای معضلات و بالاخره به دور از بحث‌های ذهنی و با اتکاء بر واقعیت‌ها به گره گشایی و با اتکاء بر واقعیتها به گرهگشایی بپردازد؛ یعنی واقعیت‌های موجود برایش اولویت داشته و با دعوت کارشناسان و بررسی ماهیت مشکلات درصدد، یافتن روش‌هایی برای برون رفت بوده است.
یکی از معضلات مهم، ریشه‌ای و زیربنایی، مقوله پیشگیری است. از یک طرف مشاهده می‌شود سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت و درمان بخش‌های اداری عریض و طویل با مأموریت پیشگیری ایجاد کرده و بودجه قابل توجه هر سال به این دستگاه‌ها تزریق می‌شود؛ از سوی دیگر مشاهده می‌کنیم، هر سال آمار انواع آسیب‌ها رو به افزایش است. پس از کنار هم گذاشتن فعالیت‌های دستگاه‌های مأمور پیشگیری و افزایش آسیب‌ها، این پرسش پیش می‌آید مشکل کجا است؟
برای پاسخگویی به این پرسش، آقای دکتر رضا سلیقه رئیس بهزیستی استان قم توصیه کردند یک شماره مجله توان نامه به پیشگیری اختصاص یابد. تا بتوانیم، فعالیت‌های دستگاه‌های دارای شرح وظایف پیشگیری را منعکس کنیم، نیز اخبار حوادث مهم و سرنوشت‌ساز را اطلاع‌رسانی نماییم؛ مهم‌تر اینکه کارشناسان در یک جلسه به بررسی ابعاد و چالش‌های مهم پیشگیری بپردازند. پس از رایزنی‌ها قرار شد این میزگرد توسط یکی از مدیران ارشد و با سابقه بهزیستی استان قم که خود چند سال معاونت پیشگیری را بر عهده داشته یعنی آقای دکتر هادی کریمی اصل مدیریت شود. ایشان به دلیل وظیفه‌شناسی و تعهدپذیری، به رغم مشغله‌های فراوان این وظیفه را پذیرفته و سپس مسئولیت مدیریت این میزگرد را تقبل نمودند. کارهای اجرایی آغاز شد و پس از بررسی کسانی که در این موضوع سخن و نظر دارند، سیزده کارشناس از سراسر ایران شناسایی و دعوت شدند. اسامی آنها به شرح زیر است:
رضا سلیقه (رئیس اداره بهزیستی قم)؛ حجت اله محمدزاده (معاون پیشگیری اداره بهزیستی قم)؛ هادی کریمی اصل (کارشناس معاونت توانبخشی اداره بهزیستی قم)؛ حیدر دوست کافی (مدیر مراکز مشاوره اداره بهزیستی قم)؛ راضیه حاجی رضا بروجردی (مدیر مرکز مشاوره ژنتیک اداره بهزیستی قم)؛ داود شعبانیان (استاد جامعه‌شناس دانشگاه آزاد و پیام نور قم)؛ محمدرضا تمسکی (استاد روان‌شناسی دانشگاه مفید)؛ محمد نیک‌پور (مدیر گروه پیشگیری و مبارزه با بیماری‌های مرکز بهداشت استان قم)؛ بهزاد دماری (متخصص پزشکی اجتماعی، مشاور معاون بهداشت، رئیس واحد بیماری‌های غیرواگیر)؛ علی منتظری (رئیس پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی)؛ سید محمد غروی (عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و استاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه)؛ ‌عباس پسندیده (معاون اخلاق و روان‌شناسی موسسه دارالحدیث قم)؛ مجید رضازاده (متخصص پزشکی اجتماعی و رئیس مرکز توسعه پیشگیری سازمان بهزیستی کشور).
اما از استادانی که دعوت شده بودند، پنج نفر آخر نتوانستند شرکت نمایند. لذا میزگرد با شرکت هشت تن سامان گرفت. مدیریت میزگرد بر عهده دکتر کریمی اصل بود و از زحمات ایشان تشکر می‌شود.
مجله توان نامه و دفتر فرهنگ معلولین تمامی امور از طرح سوالات تا مدیریت جلسه و غیره را به عهده آقایان واگذار نمود. زیرا بر این باور بوده‌ایم که امور کارشناسی را باید به متخصصین وانهاد. تمامی شرکت کنندگان غیر از یک نفر دارای تخصص‌های رشته‌های پزشکی بودند، فقط دکتر شعبانیان رشته علوم انسانی و جامعه‌شناسی دارد.
نکته مهم دیگر اینکه، فهرستی از مباحث مرتبط با پیشگیری در سه صفحه توسط مدیریت مجله تهیه و تقدیم آقای کریمی اصل گردید و ایشان با نهایی‌سازی آن، این متن را محور مباحث و پرسش‌های این جلسه قرار داد. این محورها به شرح زیر است:
الف: کلیات
ـ تعریف پیشگیری و ماهیت آن؛ تلقی از پیشگیری
ـ ابعاد و سطوح پیشگیری
ـ تاریخ تحولات پیشگیری در ایران و جهان
ـ زیربنا و مرجعیت مقوله پیشگیری نسبت به دیگر مقولات حوزههای سلامت (معلولان، بهداشت معلولان و محیط زیست و معلولین)
ـ علل و عوامل معلولیت
ب: مردم و پیشگیری
ـ وضعیت فعلی پیشگیری در فرهنگ امروز جامعه ما (استانی ـ کشوری)
ـ لزوم فرهنگسازی در زمینه پیشگیری از معلولیت‌ها بین مردم
ـ شیوه‌های بسیج افکار عمومی
ـ روش جریانسازی و ایجاد نهضت پیشگیری در جامعه
ـ وضعیت رسانهها، سایت‌ها و کمپین‌ها
ـ وضعیت پژوهشگران و مولفین
ـ وضعیت روزنامهنگاران و نشریات
ج: دولت و پیشگیری
ـ جستجو و رصد فعالیتهای دولتی در زمینه پیشگیری
ـ نقد اقدامات دولت در زمینههای علمی و فرهنگی و فعالیتهای اجرایی پیشگیری
ـ تناسب دو حوزه عمل و دانش در دولت
ـ خطمشی دولت در زمینه پیشگیری
ـ پیشنهاد اقدامات ضروری برای دولت
د: نخبگان و پیشگیری
ـ وضعیت تشکلها در زمینه پیشگیری
ـ ورود گروههای مرجع در عرصه پیشگیری
ـ راه کارها برای افزایش فعالیتهای کنشگران اجتماعی
هـ : فرهنگ دینی و پیشگیری
ـ ضرورت استخراج و به روزرسازی مبانی دینی در حوزه پیشگیری
ـ نگاهی به عناصر قرآنی و روایی در زمینه پیشگیری
ـ عناصر فقهی و کلامی
ز: آسیبشناسی
ـ عواقب و پیامدهای منفی عدم اهتمام (نظری و عملی) به پیشگیری در سطوح مختلف ملی و محلی
– کمبود بودجه و توجه در سطوح قانون‌گذاری و اجرا
– کمبود کادر متخصص و توانمند در زمینه پیشگیری
ـ فقر اطلاعرسانی در زمینه آسیبها در اقشار مختلف (به زبان آنها)
ـ به کارگیری انواع ابزارها و شیوههای هنر تا وعظ برای هشداردهی و بیدارباشی در زمینه آسیبها
البته در این میزگرد، طی دو ساعت بحث و مذاکره، از همه این سرفصل‌ها، فقط دو یا سه سرفصل، پرسش شد و شرکت کنندگان پاسخ فرمودند.
این میزگرد روز پنجشنبه 8 بهمن ماه 1394 ساعت 10 تا 12 در محل دفتر فرهنگ معلولین (قم) برگزار شد.
اما در باب اهمیت پیشگیری به اختصار می‌توان گفت: پیشگیری با انواع حوزه‌ها مثل سلامت، تغذیه، بیماری‌های خاص مثل سرطان، انواع معلولیت‌ها، ورزش و روابط و ارتباطات اجتماعی پیوند تنگاتنگ دارد. از این‌رو پیشگیری را به ناچار زیربنای زندگی انسان مدرن و جامعه‌های جدید دانست. از نظر علمی هم پیشگیری با رشته‌های مختلف روانشناسی، جامعه شناسی، فرهنگ و دیانت و به ویژه با همه رشته‌های دانش پزشکی ارتباط دارد. از این‌رو پیشگیری جایگاه مرجعیت و اساسی در علوم گوناگون دارد. اما به رغم جایگاه واقعی آن، آنگونه که باید در ایران به آن نپرداخته‌اند. نتیجه اینکه عموم مردم و طبقات و اقشار جامعه، اطلاعات راهبردی و کاربردی از پیشگیری ندارند؛ همچنین مدیران و مسئولین خوب توجیه نشده‌اند؛ از همه مهم‌تر جوامع مرجع مثل روحانیون، استادان و معلمان نقش و جایگاه خود را در این زمینه نمی‌دانند. مخصوصاً سازمان بهزیستی به عنوان متولی اصلی «پیشگیری» با اینکه فعالیت‌های گسترده داشته ولی به دلایلی که این میزگرد باید به آن بپردازد، نتوانسته اقشار و طبقات و گروه‌های جامعه را به درستی توجیه کند و خلأها و نواقصی به چشم می‌خورد.
امید است این مبحث مورد توجه متفکران، پژوهشگران، کارشناسان و اصحاب خرد و دانش قرار گیرد و با راهنمایی‌ها و نقدهای خود راه درست را به ما نشان دهند. نیز از همه کسانی که مجله توان نامه را در برگزاری این میزگرد یاری کردند، آقای سلیقه، آقای کریمی اصل به ویژه از کسانی که به رغم مشغله‌های فراوان وقت گذاشتند و شرکت فرمودند و با تأمل و دقت مباحث را پیگیری کردند تشکر می‌نماییم. (تحریریه توان نامه)

متن میزگرد
* کریمی: ابتدا از اینکه به عنوان مجری در خدمت باشم، تشکر می‌کنم. دفتر فرهنگ معلولین توجه خیلی خوب و زیر بنایی به بحث‌های مرتبط با معلولین، معلولیت، توانمندسازی و عوامل توانمندی‌ها داشته و به نظر اینجانب خیلی زود و خوب به اولویت بحث پیشگیری رسیده و درصدد بررسی آن برآمده‌اند. زیرا احساس کرده‌اند که پیشگیری مورد نیاز و هم مورد غفلت بوده است. و باید تا حد زیادی توجه ویژه‌ای به آن شود. این توجه اولاً باید از غنای کامل علمی و کارشناسی برخوردار و زیر پایه‌های آن محکم شود به طوری که روی افراد تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز سطوح کلان مملکت یا استان اثرگذار باشد و بتواند واقعاً تحول مثبتی در این زمینه ایجاد کند. از این‌رو این میزگرد طراحی شد. هر شماره توان نامه در خصوص مبحث خاصی است، شماره قبل درباره زبان اشاره بود و این شماره درباره پیشگیری است. از این ویژه‌نامه‌ها استقبال خوبی شده، امید است درباره پیشگیری هم مباحث سودمندی عرضه شود. ابتدا به پیشگیری و مفهوم عام آن و سپس به پیشگیری از معلولیت و جنبه‌های مختلف آن می‌پردازیم. تلاش شد جمعی هم که در اینجا دعوت شده‌اند از صاحب‌نظران و کارشناسان، از رویکردهای مختلف باشند؛ همچنین تلاش شد، کسانی که تجربه دانشگاهی و یا تجربه پژوهشی و یا افرادی که به نوعی در این موضوع کار کردند و علاقه‌مندی خاصی دارند و یا صاحب اثر بودند، حضور داشته باشند.
متأسفانه بعضی مدعوین محترم به دلایلی مثل محدودیت زمانی، دیر بودن دعوت و بحث‌های از این قبیل امکان حضور در جلسه را نداشتند؛ ان‌شاءالله در جلسات بعدی از مطالب آنها حتماً استفاده خواهد شد. قبل از اینکه وارد بحث اصلی یعنی بحث پیشگیری بشوم، می‌خواستم نظر حضار محترم را درباره جلسات آینده بدانم. اگر موافق باشید، فصلی یکبار این جلسات با تنوع مدعوین و تعیین موضوعات مهم و مورد نیاز اجرایی شود. یعنی مجله توان نامه، هرچند ماه یکبار به یک مبحث مورد نیاز و اولویت‌دار با دعوت کارشناسان عالی رتبه بپردازد.
اما بحث اصلی این جلسه، درباره پیشگیری است. فعلاً پیشگیری را در دو سطح یعنی پیشگیری از معلولیت یا اولویت پیشگیری و فرهنگ پیشگیری را می‌توان مطرح کرد و بحث نمود. به نظر می‌رسید برای رسیدن به وحدت تعاریف باید بحث‌های واژگانی و تفسیر و تأویل واژگان و به اصطلاح امروز «هرمونوتیک پیشگیری» را تقدم داده و اول به این مبحث بپردازیم؛ سپس به سراغ وضعیت فعلی و آسیب‌ها و نیازها و احیاناً راه کارهای ممکن بررسی شود. استدعا می‌کنم ابتدا نظر خود را در زمینه پیشگیری و این که الآن اولویت اول یا نیاز ضروری فعلی ما بیشتر چیست؟ یعنی پیشگیری عام با جنبه‌ها و سطوح مختلفش مطرح بفرمایید.
ضمناً اگر ممکن است، هر فرد نخست چند جمله درباره خودش و جایگاه علمی یا از تجربه کاری خود، معرفی کند، سپس به بحث اصلی بپردازد.

* تمسکی: با عرض ادب و احترام خدمت همه بزرگواران. محمدرضا تمسکی هستم و رشته‌ام مشاوره است. کارم در مرکز مشاوره خانواده بوده است. در مرکز مشاوره در خیابان دورشهر کنار سینما تربیت و دوم در مرکز مشاوره در کوچه روبروی پل آهنچی نزدیک سه راه غفاری مشغول بوده‌ام. غیر از آن در دانشگاه‌های تهران، قم و مفید در سمت مشاور فعالیت نموده‌ام. هم اکنون در مرکزی به نام شهاب دانش که دارای رشته‌های فنی و حرفه‌ای و مهندسی است، هستم. بالاخره در عرصه مشاوره سابقه بیست ساله دارم. همچنین در کمیته تخصصی آموزش و پرورش و در وزارتخانه آموزش و پرورش، و در سازمان مدیریت دولتی مرتبط به استانداری قم، فعالیت داشته‌ام. از کارهای تدریس، تحقیق و مشاوره، بیشتر به تحقیق علاقه دارم. آخرین پژوهش من به تحلیل محتوای شرک از دیدگاه قرآن اختصاص داشت. اما در موضوع پیشگیری، اول سعی کردم مبانی نظری پیشگیری را از کتاب بهداشت روانی آقای دکتر میلانی‌فر استفاده کنم. در حقیقت بحث پیشگیری مربوط به بهداشت روانی است و مشترک بین روانپزشکی، مددکاری، مشاوره و روانشناسی بالینی است. پیشگیری سه نوع است. و لازم است ابتدا به تعریف هر نوع بپردازیم. پیشگیری اولیه یعنی جلوگیری از بیماری مثل کلر زدن به آب و جلوگیری از مصرف آب آلوده یا واکسیناسیون اطفال برای جلوگیری از شیوع فلج اطفال. اگر بخواهیم از مننژیت پیشگیری کنیم باید برویم و به مادران آموزش بدهیم که چه کار کنند که اصلاً فرزندانشان دچار مننژیت نشود. این که دارم مثال می‌زنم در خانواده خود ما هست که مادر آموزش ندیده بود بچه‌اش دچار مننژیت شده و بعد دچار ناشنوایی شد. پیشگیری اولیه با آموزش و با فرهنگ‌سازی و نیز اقدامات دستگاه‌های مسئول، اجرا می‌شود. اما پیشگیری ثانویه کشف بیماری و بیماریابی است. تفاوت آن با پیشگیری اولیه این است که در اولیه اقداماتی می‌شود تا بیماری آغاز نشود ولی در ثانویه بیماری آمده و وجود دارد، باید کاری کنیم تا زودتر کشف شود و برای درمان آن اقدام گردد. یعنی زودتر به فریاد بچه‌ای که ناشنوا متولد شده برسیم. اگر مادر زودتر می‌دانست و سریع‌تر متوجه می‌شد که این بچه ناشنوا است نه اینکه سه سال بگذرد و خانواده متوجه نشود، زودتر اقدام می‌کردند و فرزندشان را از مشکلات در بزرگسالی نجات می‌دادند. خلاصه اینکه منظور از پیشگیری ثانویه تشخیص و مداخله به موقع است.
پیشگیری سوم (ثالث) جلوگیری از گسترش و شیوع است. یعنی بیماری هست و جاگیر شده حالا باید کاری کرد که شیوع پیدا نکند. مثلاً همین الآن بعضی از بیماری‌ها هستند که کاهش و برخی بیماری‌ها افزایش پیدا کرده‌اند. برای مثال ایدز در بین خانم‌ها آن هم غیر از رابطه جنسی در زندان روبه افزایش است. اگر برای جلوگیری از گسترش وارد آن بشویم، سطح پیشگیری نوع سوم است.

* دوست کافی: سلام خدمت دوستان و ممنونم که در این جمع دعوت شدم. دوست کافی هستم مشاوره خانواده، کارمند رسمی سازمان بهزیستی، مسئول دفتر مشاوره بهزیستی، مدرس دانشگاه، و سال‌هاست که در مراکز مشاوره و مراکز دانشگاهی مشاوره خانواده انجام می‌دهم. خودم با توجه به شرایطی که دارم ارتباطم با معلولین بد نیست و ارتباط زیادی با آنها دارم و شاهد مشکلات آنها هستم، به لحاظ مسائل معلولیتی و مسائل فرهنگی و حیطه‌هایی که با آن‌ها درگیر هستند. فکر می‌کنم سال‌ها قبل هم اولین موسسه غیردولتی معلولین را راه‌اندازی کردیم به نام «جامعه معلولین نیکوتلاش» که راه‌اندازی شد و الآن هم مشغول هستند. من هم با آقای دکتر تمسکی موافق هستم و فکر می‌کنم ما باید خیلی محدود کار نکنیم و تمام سطوح را در نظر بگیریم و بتوانیم کارهای گسترده‌ای انجام بدهیم. یعنی اگر هدف و دورنما را وسیع‌تر در نظر بگیریم دستمان بازتر است و اگر بعداً خواستیم در حیطه‌های دیگر تلاش بکنیم هم منابع داریم و هم از نیروهای انسانی مختلف می‌توانیم استفاده کنیم. فکر می‌کنم از الآن اگر بنا را بر این بگذاریم بهتر باشد.

* کریمی: با نگرش عام در پیشگیری موافق هستید؛ ولی آیا بین همه سطوح و امور پیشگیری، اولویتی برحسب نیازسنجی می‌توانید مطرح و معرفی کنید؟

* دوست کافی: من بحث پیشگیری از معلولیت را و یک مقدار بحث آگاه سازی عام جامعه راجع به خود معلولیت و ویژگی‌های معلولین را مهم‌تر می‌دانم و روی آن تأکید دارم. چون فکر می‌کنم خیلی روی این موضوع به لحاظ فرهنگ‌سازی کار نشده است. جامعه ما شرایط معلولین و توانایی‌های آنها را خیلی نمی‌شناسند و نسبت به نقاط ضعف و قوت آنها اطلاع کافی ندارند.

* نوری: در مورد تعریف پیشگیری روش‌های مختلف جهت تعریف هست و در این باب مفصلاً مطلبی گفته و نوشته‌اند. تلقی همگان از پیشگیری این است که مانع از بروز خطر و بروز مشکل شویم؛ حالا مشکل معلولیت یا بیماری یا هر چیز دیگر می‌تواند باشد. بنابراین دو مقوله در پیشگیری مهم است یکی خطر و ضرر و دوم مانع و سدسازی. کسانی یا جامعه‌هایی که خطر و ضرر را از ریشه منهدم و نابود می‌کنند نه اینکه بگذارند خطری پیدا شود سپس به فکر از بین بردن آن بیفتند. بنابراین کسی و جامعه‌ای موفق است که مانع شکل‌گیری خطر و آسیب شود. در همه زمینه‌ها این تدبیر می‌تواند وجود داشته باشد. اگر جاده و ماشین و سیستم حمل و نقل به گونه‌ای طراحی و برنامه‌ریزی و مدیریت شود که ایمنی آن فوق‌العاده باشد، کسانی که از این سامانه استفاده می‌کنند دچار حادثه و آسیب نخواهند شد. اما متأسفانه ما سامانه‌ای پر خطر ایجاد کرده‌ایم که هر روز چندین حادثه معلولیت‌زا تولید می‌کند. سپس به فکر می‌رویم چگونه آسیب‌ها را مرتفع کنیم، معلولیت‌ها را رسیدگی و خانواده فوتی‌ها را رسیدگی نماییم. یعنی نوش‌دارو پس از مرگ سهراب.
پیشگیری از معلولیت نیاز به برنامه‌ها و تدبیرهای اساسی در همه زمینه‌های تغذیه، ورزش، حمل و نقل، کار و اشتغال و غیره دارد.
اما پیشگیری به معنای رسیدگی به هنگام یا زود هنگام و نیز به معنای ممانعت از گسترش و شیوع اصل بیماری یا عوارض آن هم نیاز به تدبیر دارد و در جای خودش مهم است.
از تعریف که بگذریم، بحث اولویت‌ها است با بررسی‌های اسناد و مدارک موجود در ایران و مطالعه دو سه هفته‌ای به این نتیجه رسیدم: در زمینه پیشگیری به معنای مشاوره ژنتیک و مشاوره خانواده زیاد کار شده و آثار بیشتر منتشر شده است. یعنی بیشترین حجم اطلاعات و تحقیقات ایران در این حوزه است. در مرحله دوم، پیشگیری به معنای تشخیص و مداخله زودهنگام، مورد توجه و حجم بسیاری از تحقیقات و مدارک در این باره است. اما پیشگیری در معنای غربالگری کودکان در اولویت سوم است و پژوهش‌های زیادی اعم از کتاب و مقاله انجام شده است. چیزی که نیست و حتی یک مقاله و یا گزارش جامع هم پیدا نکردیم پیشگیری فرهنگی است. در حیطه فرهنگ و فرهنگ‌سازی جامعه و آگاه سازی جامعه و اغنا گروه‌های مختلف مردم اصلاً کار پژوهشی عرضه نشده است. مثلاً گروه‌های مرجع مثل روحانیون و استادان دانشگاه و معلمین باید در پیشگیری چه کار کنند و چه وظایفی بر عهده آنها است؟ پاسخ داده نشده است. ما به دنبال بسته فرهنگی در این زمینه گشتیم ولی پیدا نکردیم. فهرست 117 اولویت پژوهشی که در سایت بهزیستی هست، بررسی شد ولی چیز خاصی پیدا نکردیم. با اینکه فرهنگ‌سازی به معنای کلی اولویت اصلی در پیشگیری است. بالاخره مردم مسلمان هستند و باید از متون روایی و آیات و فقه و کلام چیزهایی پیدا کرد و مردم را توجیه کرد.
اگر بخواهیم پیشگیری سطح یکم یا پیشگیری ریشه‌ای و بنیادی در ایران اجرایی شود، یعنی مردم و جوانان به سراغ اقدامات خطرآفرین و پرخطر نروند، حمل و نقل و ده‌ها مورد این چنینی منجر به معلولیت نشود، اقدام نخست، توجیه مردم است. یعنی باید به مردم آموزش داد و یاد داد ورزش کنند، یاد داد چاق نشوند، یاد داد رژیم صحیح غذایی داشته باشند، یاد داد چگونه دارو و درمان شوند. و صدها آموزش دیگر. به مردم گفت الآن شرایط به گونه‌ای است که دولت نمی‌تواند خیلی از سامانه‌ها و سازه‌ها را به روز و تجدید کند و مردم چگونه می‌توانند از همین سازه‌ها استفاده کنند. هند در زمان گاندی همین گونه بود و گاندی و نخبگان به مردم هند مواردی را یاد دادند و فرهنگ‌سازی کردند. نتیجه آن رونق و شکوفایی هند کنونی است.

* کریمی: اگر من اشتباه نفهمیده باشم شما می‌فرمایید که خود فرهنگ پیشگیری و ابعاد و سطوحش در بین مردم یعنی اولویت پیشگیری، فرهنگ پیشگیری که اصلاً رواج داشته باشد و جا افتاده باشد توی اذهان و توی رفتار مردم به عنوان اولویت این جای کار زیاد دارد.

* شعبانیان: داود شعبانیان هستم جامعه شناسی گرایش پژوهشگری. به پژوهش و تدریس مشغولم. در ارتباط با موضوع من ابتدا می‌خواهم پیشنهادی بکنم راجع به ادامه کار نمی‌دانم بضاعت علمی مجموعه تا چه حد است. اگر جلساتی برگزار شود و این جلسات دبیرخانه داشته باشد و موضوع و مباحثی که اینجا مطرح می‌شود یا به فاصله سه ماه جلسات برگزار شود این سه ماه کارشناسانی که اینجا هستند در مورد موضوع تحقیقی بکنند و موارد مهم را استخراج بکنند و جلسات بعدی را به همین نسبت ادامه بدهیم که بتوانیم شعاع موضوع را گسترش دهیم و به راه‌کارهای مشخص و ملموسی برسیم. یعنی جلسات اینجا برگزار و پیاده بشود و محتوا و جمع‌بندی و کارهای تحقیقاتی روی بحث‌هایی که شده است انجام شود. به نظرم این طوری بهتر می‌شود به نتایج خوبی رسید.

* کریمی: نظر آقای شعبانیان به طور کلی مساعد است باید به یک نحوی مدیریت شود و اگر پیشنهادی دارید بفرمایید.

* نوری: این مباحث برای وب سایت، مجله و بانک آماده می‌شود. یک بانک جامع اطلاعات معلولان داریم که در حال نهایی شدن است. نظرات و سخنان جنابعالی و دیگران را برجسته می‌کنیم به عنوان یک کارشناس منتشر می‌کنیم. وقتی از کشورهای مختلف و یا داخل برای یک موضوع کارشناس می‌خواهند و مراجعه می‌کنند از شما هم دعوت خواهد شد. بنیانگذار و مدیر اصلی این مجموعه یعنی حضرت آقای شهرستانی از اینگونه مباحث خیلی استقبال کرده و می‌کنند.

* کریمی: هدف دوستان این است که دفتر فرهنگ معلولین که یک طور گفتمان‌سازی و بحث فرهنگی است، بحث پیشگیری را هم به عنوان یک بحث فرهنگ عمومی و یک نیاز در اولویت کاری قرار دهد. ضمناً چون بحث دفتر فرهنگ معلولین است به طور اخص روی پیشگیری از معلولیت و ابعاد مختلفش قطعاً هم می‌خواهند کار شود. من فکر می‌کنم پیشنهاد شما در کلیت آن پذیرفته شده است. ولی در عین حال در جزئیات آن با تنوع و با ابتکاراتی که هر دفعه می‌شود به آن اضافه کرد قابل پیگیری است.

* شعبانیان: اما راجع به پیشگیری تصور می‌کنم که ما باید موضوع را که مسئله معلولیت است در آن به یک تعریف و وحدت نظر برسیم. وقتی راجع به معلولیت صحبت می‌کنیم گستره آن تا چه حدّ است و چی را معلول را می‌دانیم. حالا بر اساس آن دستورالعمل‌ها که برای ما قبل از جلسه بیان فرمودید. بحث فانکشن‌ها، بحث ناتوانی‌ها، اینها را ما باید به یک وحدت نظر برسیم که روی موضوعات خاص و مشخصی کار دنبال بشود برای این کار من فکر می‌کنم خود مسئله که معلولیت است باید نوع شناسی بشود این اصل سنخ‌شناسی خیلی مهم است. ما معلولیت را اولاً به معلولین جسمی، معلولین ذهنی، فکری، معلولین روانی تقسیم می‌کنیم. ما در حوزه بحث اجتماعی بحث‌های معلولیت روانی- اجتماعی داریم که خیلی کم به آن پرداخته می‌شود و چه بسا خود این معلولیت روانی ـ اجتماعی علت و عامل بسیاری از معلولیت‌های جسمی هم بشود. در واقع آن شعاع دیدمان را باید مشخص بکنیم که مسئله معلولیت در چه شکلی مورد نظر است. به طور عام آن مورد نظر ما است. یا در شکل خاص آن. این نوع شناسی خیلی مهم است.
خود نوع‌شناسی مثلاً ما معلولیت جسمی داریم. این معلولیت جسمی بخشی از آن ژنتیکی و بخشی از آن محیطی است. ژنتیکی دلایل آن چیست و محیطی آن دلایل و عوامل بروز آن چه است. معلولیت ذهنی داریم فرضاً فردی مبتلا به دمانس است یا معلولیت‌های مغزی یا آتروفی مغزی دارد اینها هم همان دسته‌بندی را دارند. یعنی همان دلایل ژنتیکی و محیطی را دارند. معلولین جسمی که دلایل محیطی دارند مثلاً ناشی از تصادفات و سوانح شغلی است. اگر در اینها دقیقاً مشخص شود علت شناسی هم می‌توانیم بکنیم.

* کریمی: هم اکنون روش مطلوب برای شناسایی و طبقه‌بندی معلولیت کلیشه‌ای نیست؛ یعنی فاکتورهای محیطی، شخصی و ده‌ها عامل دیگر را در نظر می‌گیرند. از این‌رو نمی‌توان یک نسخه واحد و یک تحلیل یکسان برای همه جوامع داشت. بلکه باید موردی بحث کرد. امروز ICF ملاک عمل است. که هم برای جهان و هم در کشور ما عمل می‌شود. بر اساس همین است که غیر از عوامل جسمی، عوامل روانی و عصبی و عوامل محیطی حتی شغلی همه اینها لحاظ می‌شوند. یعنی ممکن است فردی حتی خیلی معلولیت بارز جسمی یا روانی نداشته باشد. اما جامعه او را معلول می‌داند.

* شعبانیان: من اعتقاد دارم اول باید معلول و معلولیت را بشناسیم و بعد پیشگیری کنیم. راه شناخت را هم در ارتباط با معلولین می‌دانم. در بحث‌های خُردش یک پزشک تا درد بیمار را نشناسد نمی‌تواند نسخه تجویز کند و به استمرار یک درد و شناخت یک درد است که پزشک در یک رسانه می‌آید و می‌گوید این کار را بکنید تا مبتلا به این درد نشوید. یعنی استمرار و شناخت در استمرار خیلی مهم است اگر چه آن آیتم‌ها از یک جایی استاندارد شده باشد. و در قالب یک دستورالعمل به ما ارائه بشود و بگوید این‌ها را ما نمره‌گذاری می‌کنیم. پس شناخت خیلی مهم است. بنابراین اعتقادم بر این است که ابتدا باید خود معلولیت بنا بر عمق و شیوع آن اولویت گذاری بشود ما کدامیک از معلولیت‌هایمان در جامعه بیشتر است و هزینه برای فرد و جامعه دارد. و چکار باید بکنیم و چقدر این نوع معلولیت را به آن اولویت داده‌ایم؟ البته در شناخت هم ملاحظات بومی و فرهنگی جامعه را هم وارد کنیم. وقتی که آن را شناختیم دنبال دلایلش می‌رویم. ما یک مسئله، یک آسیب، یک فرآیند داریم. اولین فرآیند یک آسیب این است که آن را خوب بشناسیم هم به لحاظ شکلی و هم به لحاظ کارکردی، هم به لحاظ ماهیت یا محتوا و معنا.

* کریمی: آقای دکتر اجازه بفرمایید قبل از اینکه وارد فرآیند این موضوع بشویم چون بحث‌ها گسترده است. این موضوع پیشگیری و معلولیت را مرور بکنیم بعد از آن وارد آن فاز شناخت و تحلیل وضعیت بشویم.
دکتر شعبانیان: اگر اجازه بدهید من این فرآیند آسیب را بگویم. من فکر می‌کنم ورود به مسئله باید از اینجا شروع بشود. در واقع فرآیند یک آسیب و شناخت یک آسیب، شناخت مسئله است. دوم: شناخت دلایل و عوامل است. ما بین عامل و علت تفاوت قائل هستیم یک عامل ممکن است روی یکی تأثیر منفی بگذارد و همان عامل روی فرد دیگر هیچ تأثیری نداشته باشد. بعد از عامل علت است. که ارتباط مستقیم با خود آسیب پیدا می‌کند که خود این علت ممکن است از چند تا عامل ترکیب شده باشد و مسئله بعدی زمینه‌های بروز است. یعنی زمینه‌های محیطی است که در واقع یک آسیب را مستعد و به وجود می‌آورد و باعث بروز و شیوع یک آسیب می‌شود و بعد از آن بین کارشناسان اختلاف نظر است که آیا اولویت را به درمان بدهند یا پیشگیری. بعد از این زمینه‌ها بعضی از کارشناسان بحث پیشگیری و بعضی‌ها بحث درمان را مطرح می‌کنند که اینها خودش یک سری دلایل و شناخت آثار و پیامدها است که می‌شود مطرح کرد. آثار و پیامدها هم بسیار مهم است. اگر بخواهیم از لحاظ فرآیند آسیب شناسی به معلولین نگاه بکنیم. فکر می‌کنم از این حیطه نمی‌تواند خارج بشود، اگر بخواهیم به آن مقصد واقعی برسیم.

* سلیقه: اینجانب در سال 1377 وارد بهزیستی شدم حدود 8 سال به عنوان معاون پیشگیری در حوزه پیشگیری کار کردم و بعد از آن 6 سال پشتیبانی بودم و الآن هم به عنوان مدیر بهزیستی استان قم خدمتگزار هستم. همیشه اولویت کارهایم پیشگیری بوده نه فقط در کار اداره بلکه در زندگی شخصی هم همیشه خط مشی پیشگیری داشته‌ام. پیشگیری یعنی فرد در زندگی‌اش باید با تدبیر و سنجش و مراقبت کار کند. صبح که بیدار می‌شویم، با تدبیر، کارهایی که باید اجرا کند و اموری که نباید اجرا کند را پیدا کند. سپس به پیشگیری خطرات و ضررها بپردازد. پیشگیری با این جمله حضرت امام صادق(ع) که می‌فرمایند: امروزت بهتر از دیروزت باشد خوب فهمیده می‌شود در بحث‌های پیشگیری منابع غنی اسلامی داریم. پیشگیری باید الگوسازی بشود. من به عنوان یک پدر باید در رفتارم رفتارهای پیشگیرانه داشته باشم که خودش الگو می‌شود به نسل‌های قبل و بعد منتقل می‌شود. سطح بعدی آن آموزش و آگاه سازی می‌تواند باشد. در مواردی که به باور و به مرحله یقین نرسیده‌ایم، نیاز به آموزش دارد. فکر می‌کنم پیشگیری مظلوم واقع شده، ما شعار زیاد می‌دهیم که باید پیشگیری کنیم ولی در عمل، کمتر دنبال می‌شود؛ یا در سیاست گذاری‌ها وزنی به پیشگیری‌ها نداده‌ایم. از این‌رو زیاد مطرح می‌شود ولی کمتر عمل می‌شود.
اما سطوح پیشگیری که فرمودند اولاً پیشگیری و درمان جدا از هم نیست. پیشگیری سطوح دارد. درمان سطح دو پیشگیری می‌شود. پیشگیری سطح اول که بحث آگاه سازی است که معمولاً با کمترین هزینه می‌شود انجام داد و بیشترین اثرات را هم دارد. در واقع در جامعه نهادینه می‌شود. حداقل از 100 درصد تأثیر پیشگیری، 70 تا 60 درصد مربوط به این سطح پیشگیری است. سطح دو پیشگیری که وارد بحث‌های درمان می‌شود یعنی ما اثرات بدتر این درد را پیشگیری کنیم یعنی اگر الآن کسی مبتلا به استرس‌های اولیه شده و افسردگی ابتدایی دارد اگر درمان نشود و مشاوره و اقدامات نباشد، مطمئناً به افسردگی شدید تبدیل می‌شود. ممکن است درمانش موفقیت نداشته باشد. در معلولیت‌ها هم همینطور است. وقتی می‌توانیم در وقت‌های طلایی که باید شناسایی کنیم و از این زمان‌ها استفاده شود و هزینه کنیم، اگر آن زمان‌ها را از دست بدهیم شاید اثرات را دیگر نمی‌توانیم داشته باشیم. لیکن وقت طلایی برای هر موردی یعنی بهترین زمان اقدام باید شناسایی شود. پیشگیری سطح سوم در مورد افرادی است که دچار آسیبی شده و درمان هم شده‌اند؛ درصدی نتیجه گرفته‌اند. اما لازم است با توانبخشی و اقدامات رفع آسیب‌ها، فرد آسیب‌مند را به وضعیت اولش برگردانیم. یک فرد معلول و آسیب دیده را باید بتوانیم، کارایی‌اش را برگردانیم تا فردی موثر و موّلد بشود. این سطوح باید در وزنش مشخص شود که ما چقدر وزن می‌خواهیم به سطوح اول و دوم و سوم بدهیم. در عین حال وقتی ما بحث معلولیت را مطرح می‌کنیم آسیب اجتماعی را نمی‌توانیم حذف کنیم. یعنی از همدیگر جدا بکنیم. چون بر هم تأثیر دارند. وقتی سلامت اجتماعی‌تان پایین می‌آید مطمئناً آمار معلولیت بالا می‌رود. حال معلولیت ممکن است فقط جسمی نباشد. الآن چرا بیماران اعصاب و روان ما زیاد شده‌اند. در حال حاضر 22 هزار معلول در قم است که پرونده دارند. البته این آمار برای افرادی است که تحت پوشش هستند. بر اساس آمارهای مقبول، به طور میانگین آمار معلولین 10 درصد جوامع را تشکیل می‌دهد. بعضی از کشورها توسعه نیافته، آمارشان به 15 درصد هم می‌رسد. اما کشورهای پیشرفته ، آمارشان به زیر 5 درصد حتی تا 3 درصد رسیده است.
اینکه به طور میانگین 10 درصد از معلولین جامعه را تشکیل می‌دهند ما باید به همان اندازه برایشان فرصت ایجاد کنیم. زمانی موفق هستیم که در برنامه پنج ساله ششم بتوانیم 10 درصد را به 7 درصد و یا حتی 5 درصد برسانیم. این را می‌توانیم به عنوان یک قدم مثبت از آن نام ببریم. این ارتباط بین بحث آسیب‌ها و معلولیت‌ها را نمی‌توان تفکیک کرد چون می‌دانید که تأثیرات متقابل روی هم می‌گذارند. شما اگر به CCU بیمارستان‌ها بروید. زمانی ما افراد بالای 50 تا40 سال را در بیمارستان‌ها می‌دیدیم. ولی الآن سن بیماری قلبی به حدود 30 سال رسیده است. اینها تأثیرات استرس‌ها و آسیب‌های اجتماعی است که دارد خودش را نشان می‌دهد که تأثیرات جسمی را روی فرد می‌گذارد و کارایی فرد را کاهش می‌دهد و ارتباطاتش حتماً باید دیده بشود چون مطمئناً سطح کارایی افراد را پایین می‌آورد. برای هر کاری باید اول نیازسنجی شود. ما یک نسخه واحد نمی‌توانیم برای همه بپیچیم. هر جایی و هر محله‌ای نسخه خاص خودش را می‌خواهد ما در بحث آسیب‌ها هم که کار می‌کنیم در محلات مختلف یازده محله آسیب‌خیز حاشیه‌ای را شناسنامه اجتماعی صادر کرده‌ایم. یازده کتاب برای هر محله به صورت جدا چاپ شده است. که هم از لحاظ جغرافیایی و هم از نظر وضع اقتصادی و تحصیلی و آسیب‌هایش بررسی شده است. برای مثال محله شهرک فاطمیه قم با شهرک امام حسین(ع) آسیب‌هایش با هم فرق می‌کند. این است که باید نسخه‌های مرتبط به خودش پیچیده شود و پایه و اساس کار باید نیازسنجی انجام شود تا نوع مشکلات آن جامعه را بتوانیم پیدا بکنیم و نسخه مربوط به خودش را حتماً بپیچیم و در بحث آمار معلولیت‌ها که آقای دکتر فرمودند ما معلولیت‌های مختلفی داریم الآن در این 22000 معلول تحت پوشش 4600 نفر ناشنوا و 4500 نفر معلول ذهنی و بیش از 5000 نفر اعصاب و روان و 1000 نفر نابینا و بیش از 4600 معلول جسمی حرکتی و حدود 400 نفر ضایعه نخاعی داریم که به دلایل حادثه‌هایی که برایشان ایجاد شده تحت پوشش هستند. در این 10 درصد معلولیت‌ها 50 درصد آن ژنتیکی است و 50 درصد آن بر اثر عوامل مثل بیماری‌های اکتسابی و حوادث ایجاد شده است. بالاخره جاده‌ها و وسایل نقلیه ما ضوابط لازم را ندارند؛ اینها آمار معلولیت را سالیانه بالا می‌برد. همچنین تصادفات و سقوط از بلندی و افتادن از درخت موقع میوه چینی، گردوچینی آمار را بالا می‌برد. و 5 درصد هم اکتسابی است که با آموزش قابل رفع شدن است. 50 درصد هم ژنتیکی است. الآن امکانات آزمایشگاهی و پزشکی بالا رفته و بسیاری از بیماری‌ها از جمله سندرم داون با یک آزمایش (تریپل مارکر) قابل تشخیص است. در هفته پانزدهم بارداری این راحت قابل تشخیص است و می‌توان اقدام کرد و از تولد کودک معلول می‌توان جلوگیری کرد.
فکر کنم اگر این جلسات ادامه پیدا کند، می‌تواند اثرات خوبی داشته باشد. حساس سازی را باید ایجاد کنیم؛ زنگ خطرات را می‌توان نواخت و همگان را از خطرات باخبر کرد. بعضی جاها که در آستانه بحران است، این جلسه وظیفه دارد زنگ خطر را به صدا درآورد و به گوش همه برساند که وضعیت چگونه است. آسیب‌های بحران‌زا مثلاً 3000 طلاقی که سالیانه در استان هست و در پی آن فرزند طلاق یعنی حدود 4000 فرزند طلاق و دیگر تبعات منفی این آسیب‌ها، جامعه را دچار انواع اختلالات می‌کند. مطمئناً مشکلاتی از قبیل استرس‌ها و فشارهای عصبی، باعث افت کارایی افراد می‌شود. معلول هم کسی است که کارایی‌اش پایین‌تر از سطح افراد باشد. گاه یک معلول جسمی عملکردی بالاتر از یک فرد عادی دارد. از این‌رو معلولیت را باید بر اساس توانایی و میزان کارآیی سنجید. اگر افراد عادی، کارایی پایین داشته باشند، در واقع معلول است. اخیراً همه آسیب‌ها و معلولیت‌ها را با شاخص توانمندی اجتماعی می‌سنجند و پیشگیری را هم باید از این منظر بررسی کرد و به افراد نمره می‌دهند.

* کریمی: آقای سلیقه، سطح بندی را از منظر دیگر مطرح و تعریف کرد. ایشان بر اصل نیازسنجی و اولویت‌ها و به خصوص آگاه سازی تأکید نمود رصد علل و عوامل معلولیت و دیگر آسیب‌ها را مطرح کرد. سامانه رصد در بهزیستی کشور الآن هم فعال است. سامانه‌ای که برای رصد آسیب‌های اجتماعی طراحی شده است. در مورد معلولیت هم کاش این کار بشود؛ بانک اطلاعات و سامانه‌ای راه‌اندازی و آسیب‌ها را رصد کند و هر ساله نرخ آسیب‌های مختلف را گزارش دهد. بالاخره تصمیم سازها روی آن کار کنند. در بحث معلولیت هم نمی‌دانم چیزی هست یا نه. اگر نیست واقعاً جایش خالی است.

* سلیقه: نه ما در معلولیت آمار دقیقی نداریم و حدس‌هایی زده می‌شود و میانگین 10 درصد را می‌گویند ولی ما مثلاً در قم کمتر از 10 درصد داریم. بحث غربالگری که الآن در قم هم انجام می‌دهیم، در مورد ناشنوایان وقت طلایی ناشنوایی در ماه اول تولد تعیین می‌شود. یعنی اگر ما در ماه اول تولد بتوانیم شناسایی بکنیم درصد بالایی از این افراد قابل درمان هستند و در 6 ماه اول مخصوصاً باید حتماً پیگیری لازم انجام بشود. مثلاً 23000 نفر سال گذشته از بچه‌های که به دنیا آمده‌اند تست شده‌اند و 40 نوزاد با مشکل شنوایی شناسایی شد. 40 نوزاد که در آینده به آمار ناشنوایان قرار است اضافه شود می‌توان از آن پیشگیری کرد. حداقل 90 درصد آن را می‌توانیم پیشگیری کنیم و درمان بشوند. یا در غربالگری بینایی ما 52000 نفر کودکان زیر 6 سال را که تست می‌کنیم. می‌دانید که تنبلی چشم بیماری خاموشی است که اثرات مخربی دارد و زمان طلایی آن زیر 6 سال است و این بهترین زمان است. 52000 تست بینایی انجام داده‌ایم و حدود 320 نفر تقریباً مشکلات بینایی داشتند که خانواده هیچ اطلاعی ندارد و شناسایی می‌شوند. روی این طرح‌های غربالگری باید یک مقدار بیشتر وقت بگذاریم. و آن را گسترش بدهیم وقتی که ما خانواده‌ها را شناسایی می‌کنیم. خانواده خودش که حساس می‌شود دنبال کار را می‌گیرد و ادامه می‌دهد. مهم این است که ما اولین قدم را شناسایی بکنیم و بر روی این موردها اقدام به موقع را انجام بدهیم.

* محمدزاده: در معاونت پیشگیری سازمان بهزیستی و در حوزه‌های مختلف پیشگیری به مدت هیجده سال است مشغول هستم و هم اکنون در خدمت آقای دکتر سلیقه و شما هستم.
آقای سلیقه با سابقه هشت سال معاونت پیشگیری، تجربه لازم را دارد و تمام پیشگیری‌ها را توضیح داد. اولاً راجع‌به محورهایی که عرضه کردید، محتویات آن کامل است. اگر در جلسات فصلی بتوان این سرفصل‌ها را بررسی کرد، خوب است. به خاطر اینکه دغدغه‌های اصلی در کارمان همین موضوع پیشگیری است. نیز بهزیستی نگران همین موضوع است و این دغدغه در همه حوزه‌ها و معاونت‌های بهزیستی وجود دارد. به هر حال هر چقدر تعداد بروز معلولیت در سطح استان کم بشود و خود مجموعه سازمان بهزیستی یا معاونت‌های دیگر تا اندازه‌ای راحت‌تر می‌شوند؛ هر چقدر شیوع معلولیت را پیشگیری کنیم، به کاهش مشکلات کمک کرده‌ایم. در مورد تعریف پیشگیری و ماهیت آن، بحث شد. نیز ابعاد و سطوح پیشگیری هم مشخص شد. اما در باب تحولات تاریخی آن لازم است بحث کنیم. معاونت پیشگیری بهزیستی از سال 1375 تشکیل شد. و دو هدف اصلی آن پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و پیشگیری از معلولیت‌ها است. بخش پیشگیری از معلولیت‌ها دارای خط مشی و فعالیت‌های مختلفی است؛ مثل غربالگری شنوایی، بینایی سنجی، مراکز مشاوره ژنتیک این کارها را انجام می‌دهد. ولی پوشش بهزیستی صد درصدی نیست. همین بینایی سنجی که ما جزء پنج استانی هستیم که بالای 90 درصد پوشش داریم اما نگران آن 10 درصد هستیم که پوشش نداریم. بیشتر آسیب‌ها، ممکن است از جاهایی که تحت پوشش نیست، وارد شود، یا قشری باشند که توجه کمتری به فرزندان خود دارند و احتمال بروز معلولیت در آن خانواده هست. حالا چه بحث ناشنوایی یا اختلالات بینایی که اگر ما بخواهیم در این زمینه کار کنیم خیلی بهتر است پوشش‌ها کامل شود. همانطور که آقای دکتر سلیقه گفت: 50 درصد این موارد ژنتیکی و 50 درصد اکتسابی است از این‌رو این موارد را می‌توان کاهش داد. یادم هست که حدود 8-7 سال پیش، پیشگیری مجموعه‌ای از روایات در زمینه ممانعت از تولد بچه معلول را جمع‌آوری کرده بود؛ آن روایت را از کتاب‌های مختلف مثل کتاب حلیة المتقین و منابع دیگر تجمیع کرده بود. برای توجیه والدین جهت جلوگیری از بروز معلولین، لازم است خانواده‌هارا با همین روایات آشنا کنیم. چند روز پیش، مادری به سازمان آمده بود و می‌گفت وقتی دخترم نابینا به دنیا آمد، شوهرم ما را ترک کرد. بیست و سه سال است که تنها این بچه را بزرگ می‌کنم. آن مرد حتماً نتوانست تحمل کند و نگرانی و اضطراب‌هایی که در ذهنش آمد، زندگی‌اش را رها کرد و به جای دیگری رفت و این خانم با یک فرزند نابینای مطلق دارد زندگی می‌کند و جالب اینکه دو پسر داشت؛ یکی از این پسرها در سن 21 سالگی از طبقه بالای آپارتمان افتاده و فوت کرده است. اینگونه خانواده‌ها، به ویژه مرد خانواده اگر توجیه شده بود و به او گفته می‌شد نابینایی عیب نیست و نابینایان بزرگی، دانشمند، محدث، قاری، صحابی پیامبر، هنرمند بوده‌اند و می‌توانند مثل دیگر مردم پیشرفت داشته باشند، قطعاً او همسرش و بچه نابینای خود را ترک نمی‌کرد. ما غیر از مشاوره و پیشگیری ژنتیکی و رسیدگی زود هنگام لازم است؛ خانواده‌ها را با فرهنگ‌سازی، پذیرای مشکل کنیم.
در مورد گسترش چتر پیشگیری لازم است بحث کنیم. در سال گذشته 2200 نفر ازدواج کردند ولی آماری که مراکز مشاوره ژنتیک داده‌اند، نزدیک چهار هزار نفر است به این مراکز مراجعه داشته‌اند. پس بقیه کجا هستند. فرهنگ برای این افراد یا این حساسیت در ذهن آنها ایجاد نشده است. فردی که می‌خواهد ازدواج کند یا بچه‌دار بشود اگر مشاوره ژنتیک انجام بدهد می‌تواند آن درصد به وجود آوردن معلول را کاهش بدهد و حتی به صفر برساند. در بعضی از فرهنگ‌ها بحث ازدواج‌های فامیلی که هنوز هم هست متأسفانه ایجاد شده و فرزندان معلول به وجود می‌آید. خلاصه اینکه می‌توانیم هم در بروز معلولیت هم در شیوع آن دخل و تصرف کنیم و کاهش دهیم. یکی از دغدغه‌های اصلی معاونت پیشگیری سازمان بهزیستی همین است که همه ساله طرح‌هایی و اعتباراتی دارد. البته نسبت به دیگر بخش‌ها کمتر است و به گفته آقای سلیقه پیشگیری مظلوم است. حتی سازمان بهزیستی که متولی این کار است، همیشه سخن گفته شده، اما بهتر است با تصویب دستورالعمل‌ها و ضمانت اجرایی و اعتبارات بیشتر، پیشگیری را در همه زمینه‌ها، عملاً توسعه دهیم.

* نیک‌پور: از معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی قم هستم. پیشگیری در بهداشت یک مقدار با پیشگیری در سازمان بهزیستی تفاوت‌هایی دارد پیشگیری که ما داریم و آقای دکتر سلیقه هم اشاره فرمودند در سه سطح مختلف است. درمان به عنوان بازتوانی مرحله آخر پیشگیری است. در این مرحله عوارض حاصل از بیماری را کاهش می‌دهیم. پیشگیری زمانی مطلوب و نتیجه بخش است که ما بدانیم دنبال چه کاری هستیم همانطور که آقای دکتر هم اشاره فرمودند بحث پیشگیری لازمه‌اش این است که مشکل را بشناسیم و بدانیم چه اتفاقی افتاده است، سپس آن را آنالیز کنیم. بعد با تدبیر و برنامه‌ریزی به سراغ حل مشکل برویم. برای مثال در بهداشت یکی از موارد معلولیت زای چشمگیر، عقب ماندگی ذهنی است. ابتدا بررسی شد و معلوم شد تعداد زیادی از عقب ماندگی ذهنی به خاطر مشکلاتی است که در بدو تولد به دنبال هیپوتیروئیدی اتفاق می‌افتد. با بررسی بیشتر، به دست آمد اطلاعات هیپوتیروئیدی را می‌توان به روش مقرون به صرفه غربالگری به دست آورد و به سراغ درمان آن می‌رفت. یعنی ما چند شاخص داریم: یکی اینکه قابلیت شناسایی و غربالگری داشته باشد. بعد بتوانیم برای آن کاری انجام دهیم و مداخله موثر داشته باشیم؛ نیز درصد شیوع آن چشمگیر باشد. اگر چنین موردی وجود داشته باشد می‌توان به روش پیشگیری کار کرد. در حوزه بهداشت کار ارزشمند به نام طرح هیپوتیروئیدی در سطح استان انجام شد و حدود 500 نفر نوزاد که می‌توانستند به معلولیت ذهنی برسند یا به نوعی کاهش IQ داشته باشند شناسایی و پیشگیری شدند. این روش سیستماتیک از شناسایی تا درمان اجرا شده و توانسته افرادی را وارد جامعه کند که نه تنها کند ذهن نیستند بلکه جزء تیزهوشان هستند. همچنین در حوزه بیماری‌های ژنتیکی، کارهایی انجام شده است. به نظر می‌رسد در زمینه پیشگیری باید در هر سه سطح کار کرد. زیرا بعضی چیزها قابل پیشگیری نیست یعنی ما هر کاری کنیم، حادثه‌ای اتفاق می‌افتد. تصادف یا سقوط اتفاق خواهد افتاد. اما از سه سطح کدامیک اهمیت دارد؛ پاسخ آن بستگی به آنالیزی دارد که از اطلاعات به دست آمده، نتیجه می‌دهد. مرکز بهداشت استان، واحدهای مختلفی دارد که می‌تواند در زمینه معلولیت‌ها موثر باشد. بحث تحول نظام سلامت که جدیداً شروع شده و اطلاعات خوبی را برای شناخت و درمان به ما داده است. چون در زمینه و حوزه شهری اطلاعاتمان خیلی ناچیز بود در روستاها بهداشت قوی‌تری داشتیم. به خاطر اینکه بهورز کل افراد را با کل شاخص‌های بهداشتی را می‌شناخت اما در حوزه بهداشت شهری ضعیف بودیم. تا اینکه در طرح تحول نظام سلامت که از یک ماه قبل به طور جدی شروع شده، و افتتاحیه آن هفته آینده است. اساس و پایه لازم برای این کار انجام شده است. یعنی ما تقریباً هر 4000 نفر را به یک مراقب سلامت سپرده‌ایم و این فرد بهورز شهری هستند. آن شناسایی را می‌توان به وسیله این طرح شناخت و ببینیم، چقدر معلول داریم و کدام نوع معلولیت تعداد آن بیشتر است. بعضی افراد حتی خودشان نمی‌دانند که معلول هستند؛ حتی با این طرح می‌توان بیماری‌های معلول کننده را هم شناخت. بعضی از بیماران، عوارض و تبعات پیرامونی دارند. مثلاً مسری است یا در خانواده و محیط تأثیر دارد. در این طرح، این موارد هم پیش‌بینی شده است. در حوزه بهداشت سلامت خانواده، سلامت روان، سلامت محیط و حرفه‌ای، پیشگیری و مبارزه با بیماری‌های واگیر و غیرواگیر، و گروه آموزش ارتقاء سلامت که همه به نوعی درگیر برنامه معلولین هستند. هر کدام اینها اهمیت خاص خود را دارد.

* کریمی: جهت استحضار دوستان من یک جستجویی می‌کردم و دوستان حتماً اطلاع دارند فرض مثال که در کشورهای پیشرفته از قبیل آمریکا و یا کشورهای دیگر الآن در بحث غربالگری هنگام تولد در ایالت‌های مختلف بین 30 تا 50 بیماری را غربال می‌کنند. حتی بعضی از ایالت‌ها تا 50 نوع بیماری را همان بدو تولد با یک قطره خون که ما فقط هیپوتیروئیدی را آزمایش می‌کنیم آنها 50 نوع بیماری را همزمان با همان یک قطره خون آزما  
تاریخ ثبت در بانک 5 شهریور 1395  
فایل پیوست
تصویر