معرفی اجمالی |
همسر منوچهر، هنگام زایمان می میرد. چند سال بعد، او که با دو دخترش زندگی می کند، برای موسسه هنری اش منشی جدیدی به نام گیسو استخدام می کند. گیسو توجه منوچهر را جلب می کند اما دختر جوان منوچهر از این موضوع خوشحال نیست. او با کمک نامزدش داوود، که در موسسه هنری منوچهر درس بازیگری می دهد، گیسو را تعقیب می کند و درمی یابند که او نشانی خانه اش را اشتباه گفته است. سرقت در موسسه هنری نیز بیشتر نگاه ها را به سوی گیسو برمی گرداند. اما با تحقیقات پلیس معلوم می شود که سارق، منشی قبلی موسسه بوده است. درست وقتی که همه چیز برای ازدواج منوچهر با گیسو مهیا شده، کمند درمی یابد گیسو یک پسر ناشنوا از ازدواج قبلی اش دارد که وجودش را پنهان کرده است. پسر گیسو از محل نگهداری کودکان ناشنوا می گریزد و این باعث عذاب وجدان کمند و تغییر نظرش نسبت به گیسو می شود. هنگام اجرای یک نمایش خیابانی توسط اعضای موسسه هنری، پسر گیسو که به تماشا ایستاده، پیدا می شود و گیسو در کنار منوچهر و خانواده او زندگی تازه ای را شروع می کند.
|