کد | cb-40484 |
---|---|
نام | سردار سعد |
سال تولد | 1274قمری |
تاریخ درگذشت | شمسی |
نوع معلولیت | نابینا ، فقدان حرکتی |
متن زندگی نامه |
علیقلی فرزند حسینقلیخان از طایفه هفت لَنگ ایل بختیاری در 1274ق به دنیا آمد. به دلیل همین انتساب، بختیاری و علیقلی بختیاری نامیدهاند. تحصیلات ابتدایی را در چهارمحال گذراند. از کودکی به دلیل هوش بسیار و ذهن خوب مورد توجه پدرش قرار گرفت. در سال 1299ق مسعود میرزا ظل السلطان حاکم اصفهان، حسینقلیخان و دو پسرش اسفندیارخان و علیقلیخان را به اصفهان احضار کرد. حسینقلیخان را کشت و دو پسرش را زندانی کرد. پس از یک سال با وساطت میرزا علیاصغر خان اتابک صدراعظم، علیقلیخان آزاد شد و به بختیاری بازگشت، اما اسفندیار تا سال 1305 در زندان بود و پس از تضعیف حکومت ظل السلطان در همین سال آزاد شد. به درخواست اتابک دو برادر به تهران رفتند، علیقلیخان به خدمت ناصرالدین شاه در آمد و به دلیل مهارتهایش در تیراندازی و سوارکاری و استعداد قابل توجه او، نظر شاه را جلب کرد و شاه به او درجه سرتیپ اول اعطا و او را به فرماندهی یکصد سوار بختیاری منصوب کرد. اما برادرش اسفندیارخان با لقب سردار اسعد به بختیاری رفت. با درگذشت اسفندیار در سال 1321، لقب سردار اسعد به علیقلیخان داده شد. پس از حوادث مشروطیت و جلوس محمدعلیشاه سر تخت سلطنت و روی کار آمدن امیر مفخم بختیاری، علیقلیخان به اروپا رفت و سه سال در پاریس اقامت داشت. در این مدت، خانهای محل رفت و آمد مخالفان محمدعلیشاه بود. پس از به توپ بستن مجلس و استقرار استبداد با کمک روسیه، علیقلیخان که حالا به سردار اسعد مشهور شده بود به ایران بازگشت؛ و به اصفهان که پیش از این توسط طرفداران سردار اسعد تسخیر شده بود، رفت. پس از سماجت محمدعلیشاه بر استبداد و ضدیت با مشروطیت، او به تهران یورش بُرد، نیز نیروهای یپرمخان هم از شمال یورش آوردند. در 24 جمادیالآخر 1327، سردار اسعد وارد تهران شد و در عمارت بهارستان اقامت نمود. شاه به سفارت روسیه گریخت. مشروطهخواهان در مجلس در جلسهای فوقالعاده سردار اسعد را به سمت وزیر داخله و سپهدار تنکابنی را به سمت وزیر جنگ منصور کردند. پس از فرار محمدعلیشاه از ایران سپهدار تنکابنی، رئیس الوزراء و سردار اسعد وزیر جنگ شد. اما با تشکیل دولت مستوفی الممالک در 4 رجب 1328، سردار اسعد، مناصب دولتی را رها کردند و به نمایندگی مجلس اکتفا نمودند. سردار اسعد در حوادث مشروطیت، ایمان و باور خود به مبانی و اصول مشروطیت و دولت نوپای مشروطه را به اثبات رساند و تا جایی که اسناد یاری میکند تلاش برای رسیدن به مقام یا اندوختن پول و ثروت آلوده نشد؛ حتی وقتی به او نشان قدس و شش هزار تومان اعطا شد، نشان را پس فرستاد و این مبلغ را به آموزش و پرورش داد تا برای تعلیم کودکان مصرف کند. به دلیل وضعیت آشفته ایران و تشدید بیماری چشمانش که از چند دهه قبل آزارش میداد؛ تصمیم گرفت به اروپا برود. او با سرخوردگی و ناامیدی از اصلاح امور ایران و ناراحتی از چشمانش در اول جمادیالآخر 1329 در حالی که پنجاه و پنج سال داشت به اسم معالجه چشمانش از طریق روسیه به اروپا رفت. حدود یک سال در اروپا بود که ناصرالملک نایب السلطنه از او خواست به تهران بازگردد. پس از ورود در مقام مشاور ناصرالملک، اداره امور کشور را به دست گرفت. نجفقلیخان برادر سردار اسعد هم رئیس الوزراء بود. در این دوره ایل بختیاریها در اوج قدرت بودند ولی پس از آن به تدریج کنار رفتند و مناصب را واگذار کردند. سردار اسعد هم خانهنشین بود ولی مردم به خانه او رفت و آمد داشتند. اما بیماری چشمانش تشدید شد و به تدریج بیناییاش را از دست داد، به طوری که از 1332ق یعنی در 58 سالگی کاملاً نابینا شده بود. و در سال 1334 وقتی شصت ساله بود به علت سکته فلج هم شد. بالاخره در 7 محرم 1336 درگذشت. جنازهاش به اصفهان منتقل و در تکیه میر واقع در گورستان تخت فولاد به خاک سپرده شد. او دارای اعتدال اخلاقی بود، از کینهجویی و انتقامگیری گریزان بود. او همواره مروج تعلیم و تربیت بود و علاقه داشت فرزندان ایران سود داشته باشند. به دستور او و با مساعدت او کتب مهمی چون سفرنامه برادران شرلی در ایران چاپ شد. با فسادهای مرسوم و متداول در بین رجال آن دوره مثل رشوهگیری آلوده نشد. مآخذ شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، تهران، 1357 تاریخ بختیاری، علیقلی بن حسینقلیخان، تهران، 1361 تاریخ ایل بختیاری، اسکندر عکاشه، به کوشش فرید مرادی، تهران، 1365 تاریخ انقلاب مشروطیت، مهدی ملکزاده، تهران، 1363 دانشنامه جهان اسلام، تهران، 1375، ج2، ص 429ـ431 |
تاریخ ثبت در بانک | 3 مهر 1399 |