کد | cb-23293 |
---|---|
نام | آیت الله سید صدر الدین صدر |
پیشه و عنوان | مرجع تقلید |
ملیت | لبنانی |
سال تولد | 1193قمری |
تاریخ درگذشت | 1263قمری |
نوع معلولیت | فقدان حرکتی |
آرامگاه | نجف اشرف |
متن زندگی نامه |
معلولیت فقط سراغ آدمهای عادی نرفته و به خانه مراجع تقلید و علمای بزرگ دین هم رفته است. آیت الله صدر از کسانی است که در اواخر عمر به معلولیت حرکتی مبتلا شده بود. جهت آشنایی، با خدمات و زندگی او، مختصری از زندگی او را میآورم. سید صدرالدین فرزند سید صالح موسوی عاملی مشهور به صدر اصفهانی (1193-1263ق)، از بزرگان علمای سده 12 و 13ق بود مادرش دختر شیخ علی از نوادههای شهید ثانی بود. او در قریه شدغیث از قراء بشاره لبنان متولد شد. حدود چهار سال داشت که با خانواده خویش به عراق رفت و تحت تربیت پدرش ادبیات و دیگر علوم را فراگرفت هفت ساله بود که حاشیهای بر شرح کتاب قطر الندی در نحو نوشت. در سال 1205ق یعنی در دوازده سالگی به کربلا رفت و نزد استادان مبرز مثل استاد اکبر وحید بهبهانی به فراگیری مشغول شد. در همان سال به مجلس درس سید بحرالعلوم حضور یافت. بعضی نوشتهاند در سیزده سالگی به درجه اجتهاد دست یافت. نیز بر صناعت شعر و ادب و ادبیات عرب تسلط داشت و او را اشعر شاعران دانستهاند. از سید احمد بن سید حیدر کاظمینی نقل است که سید صدرالدین، گاه در بغداد به مجلس درس امام اهل سنت سید صبغة الله حضور مییافت و در مسائل کلامی با او مناظره میکرد و بر او فائق میآمد همین مناظرات موجب ترس از دستگیری او شد و سبب مهاجرت او به ایران گردید. صاحب کشف الغطاء دختر خویش را به عقد او در آورد. و از وی صاحب اولادی گردید؛ همچنین با دختر سید ابوالحسن خوشمزه ازدواج کرد. و عزم زیارت امام رضا علیه السلام کرد و عیال و اولاد خویش به کربلا گذاشت و به تنهایی عازم خراسان گردید و در این سفر بود که قصیده رائیه معروف به «الرحله» را که قصیده بلندی است خطاب به امام رضا علیه السلام سروده است. و از طریق یزد بازمیگشت که مردم یزد تجمع کرده و خواستار اقامت او شدند. مدتی اندک آنجا ماند؛ آنگاه به اصفهان رفت که در آن روزگار دارالعلم و مرکز حضور دانشمندان بود. پس از اقامت در اصفهان، خانواده خود را خواست تا به اصفهان بیایند. پس از دو سال، مرجع مطلق تدریس و قضاء گردید و جماعتی از علما همچون شیخ الطائفه شیخ مرتضی انصاری و سید میرزا محمد هاشم خوانساری صاحب اصول آل الرسول و برادر او صاحب روضات و سید محمد شفیع جاپلقی صاحب روضةٌ بهّیه. نقل قولهایی هست که همراهان و شاگردانش زیر بغل او را میگرفته و در حرکت یا نشست و برخاست به او کمک مینمودند. اما تاریخ اینگونه رفتارها معلوم نیست. شیخ صادق اعم نجفی گفته: روزی نزد صاحب جواهر بودم که سید صدرالدین درآمد و چون به ما رسید شیخ برخاست و استقبال کرد و زیر بغل او را گرفت، او را آورد و در جای خویش نشانید و به پای وی نشست. همچنین گفت: روزی داخل صحن شریف بودم، دیدم که سید صدرالدین میآید و صاحب جواهر زیر بغل او را گرفته است و شیخ حسن بن شیخ جعفر صاحب انوار الفقاهه زیر بغل دیگر او را گرفته است زیرا که اثر فلج بر سید ظاهر بود و چون راه میرفت ناچار کسی زیر بغل او را میگرفت و این دلالت دارد بر جلالت سید در نظر آن دو شیخ تا حد اعاظم اساتید زیرا که بدان روزگار در نجف و بلکه در عالم از آن دو بزرگتر نبود. سید صدرالدین از زاهدین مردمان روزگار خویش بود و بهرهای از دنیا نمیبرد و برای اولاد خویش جز خانهای که سید حجة الاسلام برای او خریده بود و مقادیری کتاب چیزی باقی نگذاشت. ضیاع و عقار و املاکی نداشت و کثیرالعیال بود و وضعی که از حیث لباس و خوراک در نجف داشت تغییر نداده بود. و در اواخر حیات کسالتی که شبیه فلج بود عارض اعضای او شد. امیرالمومنین علیه السلام را در خواب دید که بدو میگوید: تو در نجف مهمان منی. پس دریافت که به زودی خواهد درگذشت و به تنهایی در 1262ق عزیمت کرد و وارد نجف شد و مدتی بماند و آنگاه به برادرش خبر داد که در اول صفر خواهد درگذشت و به شب اول آن ماه صفر که شب جمعه بود به سال 1263ق درگذشت. سید محمدعلی بن سید ابوالحسن مرا گفت که چون شب اول صفر 1263ق رسید دیدیم که عمویمان سید صدرالدین از احادیث فراق سخن میگوید تا پدرم در این باب با او مذاکره کرد و از فراق و مرگ سخن گفت. قبرش در حجره صحن شریف به نزدیک باب فرج است؛ و اینک قبر او مزار عمومی و معروف است. سید صدرالدین آثار بسیار دارد مثل: اسرة العتره در ابواب فقه و القسطاس المستقیم در اصول فقه؛ المستطرفات در فروعی که فقها متعرض آن نگردیدهاند. منبع: دایرةالمعارف تشیع، زیر نظر حاج سید جوادی و دیگران، ج10، تهران، نشر محبی، 1382، ص 302-304. |
تاریخ ثبت در بانک | 22 دی 1397 |