کد cb-11533  
نام جمال الدین واعظ اصفهانی  
پیشه و عنوان فقیه و محدث  
سال تولد 1241شمسی  
تاریخ درگذشت 1287شمسی  
نوع معلولیت کم بینا  
متن زندگی نامه جمال الدین واعظ اصفهانی، معروف به سید جمال الدین واعظ، خطیب نامدار صدر مشروطیت، از رهبران نهضت و نخستین کسی که مردم کوچه و بازار را به مطالبه حقوق اجتماعی و سیاسی خود برانگیخت و آنها را با مفاهیمی چون «قانون» و «مشروطه» آشنا کرد.
سید جمال الدین حدود سال 1862م در همدان، در خاندانی از شیعیان مهاجر از جبل عامل متولد شد. هنوز خردسال بود که پدرش سید عیسی موسوی عاملی در گذشت و مادرش به تهران مهاجرت کرد. با آنکه سید جمال به تحصیل علاقه بسیار نشان داد، اما برای گذراندن زندگی نزد یکی از خویشاوندان به زنجیربافی پرداخت و تا 14 سالگی به آن کار اشتغال داشت. سید از جوانی به خواندن کتاب شوق و ولع بسیار داشت و از همان اوقات به سبب کثرت مطالعه دچار ضعف بینایی شد. مدتی بعد به تشویق و کمک برخی خویشانش به روضه خوانی و وعظ پرداخت و به زودی کارش بالا گرفت و شهرتی یافت و ازدواج کرد.
سید در تهران، نخستین بار در تابستان 1322ق، در مسجد شاه به طور موقت و به جای واعظ آنجا، سید عبدالحسین اصفهانی، که مدتی به سفر رفته بود به وعظ پرداخت. چون بی‌پروا انتقاد می‌کرد و سخنان نو و جذاب می‌گفت، چنان استقبالی از او شد که سید ابوالقاسم امام جمعه، متولی مسجد شاه، او را واعظ دائم آنجا کرد و عبدالحسین اصفهانی را در جای دیگر به وعظ گمارد.
چون محمدعلی شاه بر تخت نسشت، سید جمال الدین که از سفر تبریز به او نزدیک شده و لقب گرفته بود، خطبه سلطنتش را خواند. زیرا آزادی خواهان به همراهی و همدلی او امید بسته بودند.
سید جمال نخستین کسی است که با بیانی روشن و بلیغ به تبیین مبانی و مفاهیم آزادی و قانون و مشروطه برای عموم مردم برخاست و آنها را به مطالبه حقوق سیاسی و اجتماعی خود برانگیخت. از سراسر آثار و گفتارهای سید جمال پیداست که وی با تاریخ و جریان آزادی خواهی و تحولات بزرگ در اندیشه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اروپا آشنا بود عدالت و برابری در مواعظ سید جمال الدین اهمیتی خاص داشت.
سید جمال خطیبی بزرگ بود و با بلاغتی کم نظیر می‌توانست به سرعت و قدرت در اعماق دل مردم نفوذ کند و احساساتشان را تحریک و بلکه آنها را از خود بی‌خود گرداند. بی‌گمان یکی از موجبات نفوذ او درعامه مردم آن بود که به زبان آنها سخن می‌گفت.
گفته‌اند که ساعت‌ها پیش از آنکه سید بر منبر رود، مردم به مسجد یا هر جا که سخنرانی می‌کرد می‌رفتند و جا می‌گرفتند. با این همه، همیشه صدها نفر نیز در اطراف می‌ایستادند و به سخنانش گوش می‌سپردند و هنوز سخنرانی به اتمام نرسیده بود که به سرعت به سوی مسجدی دیگر که سید در آنجا هم سخن می‌گفت می‌دویدند. قوت بیان و قدرت تأثیرش بر جان و احساس مردم به حدی بود که؛ مثلاً، چون در مسجد شیخ عبدالحسین مردم را به مشارکت و سرمایه‌گذاری عمومی برای تأسیس بانک ملی دعوت کرد و از فواید آن سخن گفت، زن و مرد و پیر و جوان همان جا آنچه داشتند نثار کردند. محل دفن سید، که نخست هیچ نشانه‌ای نداشت، به تدریج به قبرستان عمومی تبدیل شد و «جمالیه» نام گرفت. بعداً چند تن بر قبر او نشان و سنگ نهادند.
دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد18، ص423
 
تاریخ ثبت در بانک 4 بهمن 1395