کد | cb-11531 |
---|---|
نام | ناصرالدین الله |
پیشه و عنوان | خلیفه عباسی |
سال تولد | 553شمسی |
تاریخ درگذشت | 622شمسی |
نوع معلولیت | نابینا |
متن زندگی نامه |
ابوالعباس احمد بن مستغنی در 10 رجب 553ق دیده به جهان گشود و در وفات پدرش در سال 575ق در سن 23 سالگی با او بیعت شد و مدت 46 سال و 10 ماه و 28 روز خلافت کرده و در میان خاندان او کسی بیشتر از او خلافت نکرد و چهارده تن از پدران او خلیفه بودند و نقش انگشترش این جمله بود (رجائی من الله عفوه) و اظهار تشیع و تمایل به مذهب امامیه میکرد. ناصر عالمی مولف بود و شجاع و شاعر و راوی حدیث بود و او از محدثین شمرده میشود. حکایت شده که یکی از چشمان ناصر در آخر عمرش نابینا شد و چشم دیگرش ضعیف بود به طوری که با آن کسی را تشخیص نمیداد و نمیشناخت و کنیزی داشت که خودش او را تعلیم خط کرده بود و او مینوشت و مانند خط فرمانها را نوشته و امضا مینمود. هیچ یک از خلفا خلافتش طولانیتر از ناصر نشد زیرا 47 سال خلافت کرده و همواره در اوج عزت و جلالت و ریشه کن کردن دشمنان و غلبه بر ملوک و سلاطین بود و در اطراف زمین در مدت زندگیاش هیچ بیگانهای بر او خروج نکرد مگر این که ریشه او را کند و هیچ مخالفی سر بلند نکرد مگر این که او را دفع نمود و هیچ مظلوم پراکنده و پریشان حالی به او پناه نبرد مگر این که او را پناه داده و جمع نمود. وقتی که اطعام میکرد سیر مینمود؛ و وقتی که به عنوان تأدیب، مجازات میکرد به درد میآورد. دلها پر شد از هیبت و ترس او، اهل هند ومصر مانند اهل بغداد از او ترسیده و حساب میبردند و پادشاهان و بزرگان مصر شام وقتی که در خلوتشان ذکر او در میان میآمد به جهت تجلیل و هیبت از او صداهایشان را آهسته میکردند. به اندازهای کشورش توسعه پیدا کرده و متصرفاتش زیاد شد که هیچ یک از خلفا و ملوک قبل از او تا این قدر مالک نشدند و در تمام بلاد اندلس و مغرب و بلاد چین و مشرق خطبه به نامش خواندند و او شیر بنی العباس بود که کوهها از هیبتش میلرزید. میگوید او اظهار تشیع میکرد. ناصر در اول ماه شوال 622ق از دنیا رفت. سایت ویکیپدیا |
تاریخ ثبت در بانک | 4 بهمن 1395 |