کد | cb-10204 |
---|---|
نام | حسان بن ثابت |
پیشه و عنوان | شاعر و صحابی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) |
سال تولد | شمسی |
تاریخ درگذشت | شمسی |
متن زندگی نامه |
ابوالولید حسّان بن ثابت بن منذر (تیم الله) [1] [2] شاعر و صحابی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، از بزرگترین شاعران عرب قبل از ظهور اسلام و در آغاز عهد اسلامی است. کنیههایش ابوالولید، ابوالحُسام، ابوعبدالرحمان و ابوالمضرّب بود. [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] او را حُسام نیز نامیدهاند. [10] حسان یمنی الاصل بود. هفت یا هشت سال قبل از میلاد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) [11] [12]در یثرب به دنیا آمد و در همانجا رشد یافت. [13] [14] او از قبیله خزرج و از طایفه بنینجار، [15] و از خویشاوندان پیامبر اکرم بود. [16] [17] پدرش ثابت و جدّش مُنذِر بن حَرام، از اشراف و بزرگان قوم خزرج بودند. [18] «ثابت بن منذر بن حرام»، با «مطلب» (عموی عبدالمطلب) دوست بود و او در سفری که به مکه برای عمره رفته بود با سخنانی که در خصوص شیبه (عبدالمطلب) (وی در مدینه ساکن بود) به مطلب گفت، سبب شد مطلب، شیبه را به مکه آورد. [19] مادرش، فُرَیعة، دختر «خالد بن خنیس بن لوذان» [20] [21] [22] یا دختر «خنیس بن لوذان» خواهر خالد [23] میباشد، از همان قبیله بود که پس از هجرت پیامبراکرم به مدینه، اسلام آورد. [24] [25] [26]حسّان را ابنفُرَیعه نیز خطاب میکردند. [27] [28] حسّان یهودی بود، اما در شصت سالگی، با ورود پیامبر به مدینه، اسلام آورد. بنابراین، او هفت یا هشت ساله بوده است که پیامبر به دنیا آمدند. [29] [30] حسان بن ثابت قبل از اسلام؛ در ایام جاهلیت، شاعر انصار بود. (قال ابو عبیدة: فضل حسان بن ثابت علی الشعراء بثلاث: کان شاعر الانصار فی الجاهلیة، و شاعر النبی صلّی اللَّه علیه و سلّم فی ایام النبوة، و شاعر الیمن کلها فی الاسلام.) [31] پس از ورود پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مدینه، حسان همانند بسیاری دیگر از انصار به پیامبر ایمان آورد. او پس از این که اسلام آورد این اشعار را خواند. «شهدت باذن الله ان محمد رسول الذی فوق السموات من عل...» . «به اذن خداوند شهادت میدهم که محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرستاده آسمانی است که از جانب خداوند آمده است». پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود من هم با تو گواهی میدهم. [32] حسان شاعر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، [33] [34] از شاعران به اصطلاح «مُخَضْرم» است که هم در جاهلیت و هم در اسلام شعر گفته است. [35] او از مشاهیر اصحاب آن حضرت بود و از جمله راویان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز محسوب میشود. پسرش عبدالرحمن و سعید بن مسیب و ابوسلمه بن عبدالرحمن و دیگران از او روایت نقل کردهاند. [36] [37] حسّان اهل نبرد نبود و، به سبب ترسی که بر وی عارض شد، در هیچیک از غزوات شرکت نکرد. [38] [39] [40]با وجود این، ظاهر خود را چون شیر میآراست و در اشعارش به وصف شجاعت خویش میپرداخت، چنان که باعث تبسّم پیامبر میشد. [41] [42] حسّان زبان گزندهای داشت و با هجو مشرکان و دفاع از پیامبر، مورد احترام و مایه آرامش آن حضرت بود. [43] [44] [45] نوشتهاند که پیامبراکرم او را تأیید میکرد و میفرمود حسّان از عنایت فرشته وحی برخوردار است. [46] [47] [48] [49]وی در هجو مشرکان قریش، به دستور پیامبر انساب و اخبار آنان را نزد ابوبکر آموخت و بیآنکه به پیامبر و اعقاب ایشان خدشهای وارد شود چنان اشعاری سرود که تحسین رسول خدا و همگان را برانگیخت و قریش را مبهوت ساخت. [50] [51] [52]هنگامی که بنیتمیم در برابر پیامبراسلام موضع گرفتند و بر خود فخر و مباهات کردند، دفاع حسّان از رسول خدا چنان بود که همه آنان به اسلام گرویدند. [53] بسیاری از مورخان و سیرهنویسان معتقدند وی ترسو بود. [54] [55] [56] حکایتی که توسط مورخان بیان شده است نیز نشانگر ترس حسان میباشد. «در یکی از غزوات حسان به همراه زنان و کودکان در یکی از قلعههای مدینه پناه گرفته بودند. صفیه دختر عبدالمطلب، عمه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میگوید: «یکی از یهودیان بنیقریظه به کنار قلعهای که ما در آن بودیم آمد و شروع به گردش به دور آن قلعه کرد تا بلکه راهی به داخل آن پیدا کند و کسی هم نبود که از ما دفاع کند؛ زیرا رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مسلمین در میدان جنگ بودند و نمیتوانستند آنجا را رها کرده برای محافظت ما به شهر بیایند، از اینرو من به حسان بن ثابت گفتم: این یهودی مشغول گردش در اطراف قلعه است و ممکن است جائی پیدا کند و به داخل قلعه بیاید، از جا برخیز و او را به قتل برسان حسان گفت: ای دختر عبدالمطلب به خدا تو خود میدانی که من مرد این کار نیستم و کشتن او از عهده من خارج است. صفیه میگوید: این پاسخ را که من از حسان شنیدم کمرم را محکم بستم سپس عمودی به دست گرفته از قلعه به زیر آمدم آن یهودی را از پای درآوردم آن گاه به قلعه بازگشتم و به حسان گفتم: من او را کشتم اکنون تو برخیز و جامه و اسلحهاش را برگیر و اگر مرد نبود من خودم این کار را میکردم؟ حسان گفت: ای دختر عبدالمطلب مرا به جامه و اسلحه او احتیاجی نیست، مرا به حال خود واگذار». [57] [58] [59] برخی از مورخان این جریان را مربوط به سال سوم هجری و زمان غزوه احد میدانند. [60] [61] [62] عدهای قائلند: او به خاطر ترسش در هیچ معرکهای (جنگی) حاضر نشد، [63] [64] به نظر میرسد، این بیان چندان درست نباشد؛ چرا که اشعار وی در بعضی از غزوات (مثل غزوه خیبر، فتح مکه و...) [65] [66] [67] نشانگر حضور او در آن جنگ میباشد. برخی علت ترسو بودن وی را ضربه شمشیری میدانند که صفوان بن معطل به او زده است. پیامبر به خاطر همین ضربه قصر بنیجدیله را در مدینه به او داد و «سیرین» کنیز قبطی (خواهر ماریه (ماریه قبطیه همسر رسول خدا بود)) را به او بخشید. (مینویسد: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خواهر ماریه را به حسان بن ثابت شاعر بخشید که برای حسان پسرش عبدالرحمن را به دنیا آورد.) [68] [69] در ماجرای اِفْک، (تهمت به عایشه) حسّان به خاطر بدگوییاش از عایشه به دستور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حد خورده است. [70] [71] البته برخی هم منکر این امر شدهاند. [72] [73] همچنین در نقلی از عایشه آوردهاند که او چیزی نگفته است. [74]، اما او با سرودن مدحیهای درباره عایشه و یادآوری سابقه خود در اسلام نزد پیامبر، از پیامبر و عایشه عذرخواهی نمود. [75] [76] [77] [78] خلیفه دوم نمیپسندید که حسّان در مسجد پیامبر شعر بخواند اما دیگر اصحاب پیامبر، از جمله زبیر بن عوام و عبداللّه بن عباس، و همچنین عایشه، مردم را به تکریم وی و شنیدن اشعارش ترغیب میکردند. [79] [80] در جریان خونخواهی عثمان بن عفان، حسّان به عثمانیان پیوست [81] هر چند قصایدی که در حمایت از عثمان و هجو قاتلانش به حسان نسبت دادهاند چندان معتبر نیست. [82] [83]شوقیضیف [84] این اشعار را برساخته امویان دانسته است تا ننگ هجو قریش را پاک کنند. پیش از اسلام، حسّان به دربار غسانیان و پادشاهان حیره رفت و آمد میکرد و با مدح آنان از ایشان صله میگرفت و این رویه تا پایان عمرش ادامه داشت. [85] [86] [87] [88]وی در اواخر عمر نابینا شد. [89] حسّان، با بیش از صد سال زندگی، از معمّرینِ مخضرم به شمار میرود که تقریباً نیمی از عمر خود را پس از ورود پیامبر اسلام به مدینه گذراند، [90] [91] حسان با سرودن اشعار خویش از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مسلمانان دفاع میکرد و با شاعران مخالف اسلام مقابله میکرد. در یک مورد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) (در جواب اعتراض عمر به شعر خواندن حسان) فرمود: «ای عمر دست از او بردار سوگند به خداوندی که جان من در دست قدرت او است، سخنان او از فرو رفتن تیر به جان کفار سختتر و مشکلتر است. [92] در نقلی آمده است: «فضل حسان از دیگر شعرا این است که او شاعر انصار در جاهلیت، شاعر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در اسلام و در عصر اسلام، شاعر منحصر به فرد تمام مملکت یمن بود». [93] [94] علامه امینی به نقل از ابوعبیده مینویسد: تمام عربها اجماع کردهاند و بالاتفاق پذیرفتهاند که حسان در بین شاعران شهرنشین (در مقابل شاعران بادیه) از همه تواناتر است. [95] به نظر میرسد، این سخن رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که در مورد او فرمود: «اللهم ایده بروح القدس» [96] [97] خدایا او را مورد تائید روح القدس قرار بده، به صورت مشروط بیان شده باشد؛ چرا که بسیاری از مورخان قائلند پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره او فرمود: «ای حسان «تا وقتی که از ما دفاع کنی» موید به تائیدات روح القدس خواهی بود.» ؛ [98] [99] البته این دعا به صورتهای مختلفی بیان شده است. در یک مورد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده است که در مورد او فرمود: «االلهم ایده بروح القدس لمناضلته عن المسلمین»، [100] [101] خدایا حسان را با روحالقدس مورد حمایت و تایید قرار بده، به خاطر حمایت او از مسلمانان. در نقلی دیگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «ان اللّه یوید حسان بروح القدس ما نافح عن رسول اللّه» [102] [103] «خداوند حسان را مورد حمایت و تایید روح القدس قرار دهد تا زمانی که از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پشتیبانی کند.» ← شعرخوانی در برابر دشمنان بعضا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از حسان میخواست که در برابر دشمنان شعر بگوید. [104] [105] به عنوان نمونه زمانی که قبیله بنیتمیم نزد رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمده بودند و قصد مفاخره داشتند، بنیتمیم گفتند ما با شاعر و خطیبمان نزد تو آمدهایم تا با شما مفاخره کنیم. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ابتدا در جواب آنها فرمودند: من نه برای شعر گفتن مبعوث شدهام و نه به فخرفروشی مامور شدهام؛ ولی حالا که آمدهاید، بیایید. ابتدا زبرقان بن بدر [106] [107] و به نقلی عطارد بن حاجب [108] سخنانی بیان کرد. ثابت بن قیس بن شماس به امر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به او جواب گفت؛ سپس شاعر ایشان زبرقان بن بدر در برتری قوم خویش اشعاری سرود، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستور فرمود حسان بن ثابت بیاید و به اشعار او جواب دهد. حسان جواب اشعار او را با اشعاری داد. آنها اقرار کردند که خطیب رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از خطیب خودشان بهتر و شاعر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از شاعرشان ماهرتر است. [109] آنگاه همه فرستادگان تمیم مسلمان شدند و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به آنها هدایایی داد. [110] [111] برخی قائلند اشعار حسان پیش از اسلام برتر از اشعار او بعد از اسلام بوده است. [112] [113] طبق برخی از نقلها از خود او علت این امر را سوال کردند وی گفت: «در جاهلیت شعر قید و بندی نداشت و نیکویی شعر، افراط در بیان است و این افراط کذب است. اسلام هم از کذب منع کرده است». [114] حسان در خصوص بسیاری از وقایع مهم صدر اسلام شعر سروده است. این اشعار به گونهای است که بعضا به عنوان سندهای تاریخی مورد توجه قرار گرفتهاند. به عنوان نمونه او در فتح مکه، [115] [116] نبرد خیبر، [117] [118] نبرد احزاب، [119] روز غدیر، [120] [121] درباره قتل کعب بن اشرف و سلام بن ابی حقیق [122] [123]و در رثای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) [124] شعر سرود. ← شعر وی در روز عید غدیر در اینجا و به عنوان نمونه گوشهای از شعر او را که در روز عید غدیر و با اجازه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سروده را ذکر میکنیم. ینادیهم یوم الغدیر نبیهم بخم و اسمع بالنبی منادیا... فقال له قم یا علی فانی رضیتک من بعدی اماما وهادیا [125] [126] شیعیان همواره به این شعر حسان در خصوص ولایت علی (علیهالسّلام) استناد کردهاند. [127] دیوان اشعار او در بیروت، سال 1966 میلادی به چاپ رسیده است. حسان در دوره عمر در مسجد شعر میخواند عمر به او اعتراض کرد. حسان در جواب او گفت: من این جا شعر خواندم در حالی که بهتر از تو (یعنی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ) در آن بود. [128] [129] سپس رو به ابوهریره نموده گفت: تو سخن رسول خدا را شنیدی که میگفت خداوندا حسان را به روح القدس موید فرما و دعایم را اجابت نما؟ ابوهریره او را تصدیق کرد. [130] [131] برخی معتقدند: حسان بعد از دوره پیامبر از شعر گفتن دست کشید. «تنها در رثای عثمان شعری سرود.» [132] وی از جمله راویان حدیث از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شمرده شده است. [133] ← از منحرفان علی پس از به خلافت رسیدن علی (علیهالسّلام)، عدهای از بیعت با آن حضرت امتناع ورزیدند، حسان بن ثابت از جمله آنان بود. شیخ مفید مینویسد: «گروهی از بیعت با علی (علیهالسّلام) سرباز زدند مانند عبداللَّه پسر عمر بن خطاب، سعد وقاص، محمد بن مسلمه، حسان بن ثابت و اسامه بن زید، حضرت علی (علیهالسّلام) پس از امتناع آنها از بیعت سخنرانی کرد. در بخشی از سخن حضرت آمده است:...از جانب سعد، و مسلمه و اسامه، و عبداللَّه، و حسان چیزهائی به من رسیده که آن را خوش ندارم و حق در میان من و ایشان حاکم است.» [134]به هر حال حسان را از منحرفان و مخالفان علی (علیهالسّلام) شمردهاند. [135] علامه امینی در خصوص او مینویسد: «حسان از بینش ظاهری (نابینا شده بود) و باطنی محروم گردیده بود زمانی که امیرالمومنین قیس بن سعد بن عباده را از استانداری مصر عزل کرده بود و او به مدینه برگشته بود، حسان نزد او آمده قیس را سرزنش کرده به او گفت: عثمان را کشتی و گناهش بر گردن توماند و اکنون علی هم تو را از ولایت مصر عزل نمود و پاداش خوبی به تو نداد. قیس از سخنانش ناراحت شد و به او گفت: «ای کور دل وای نابینا به خدا سوگند اگر از وقوع جنگ بین قبیله خود و اقوام تو نمیترسیدم گردنت را میزدم»، سپس او را از خود راند. [136] تاریخ وفات وی بین سالهای 40 تا 54 نقل شده است. [137] [138] [139]در این که حسان در چه سالی و در کجا از دنیا رفته است، اختلاف است طبق یک نقل وی قبل از سال 40 هجری و در زمان خلافت علی (علیهالسّلام)، [140] [141] در مدینه از دنیا رفت. [142] و به قولی سال50، [143] و یا 54 هجری [144] [145] مرد. در نقلی دیگر آمده است او در سال 80 هجری، در شام از دنیا رفت. [146] حسان در زمان مرگ 120 سال داشت، شصت سال در جاهلیت و 60 سال در اسلام [147] و به قولی 70 سال در جاهلیت و 50 سال در اسلام زندگی کرد. [148] حسّان را برترین شاعر در میان شهرنشینان عرب دانستهاند [149] [150] [151] [152] که شعرش موجب نشاط و طراوت میشد. [153] وی در تمامی دوران زندگی خود ــچه قبل از اسلام و چه بعد از آن ــ این برتری را حفظ کرد، [154] اما به نظر اصمعی، [155] شعر حسّان در دوره اسلامی رو به افول نهاد. حسّان اشعار برجسته بسیاری دارد [156] و از بهترین اشعارش در دوره جاهلی، مدح ملوک غسان است. [157] [158] وی از اصحاب مُذَهَّبات (شاعرانی که اشعارشان با آب طلا نوشته میشد) به شمار میرود. [159] با وجود این، به ابیاتی که در بازار عکاظ در مقابل اعشی و خَنساء به نابغه ذبیانی عرضه نمود اعتنایی نشد و از نظر حُطَیئه نیز اشعارش استحکام لازم را نداشت. [160] [161] اشعار حسّان، به سبب اشاره به حوادث تاریخی و سیره پیامبر و غزوههای ایشان، اهمیت فراوانی دارد و از مآخذ موثق تاریخ صدر اسلام است. [162] [163] [164] [165]سروده او در غدیرخم اولین غدیریه تاریخ اسلام است. [166] [167] [168]او همچنین، با دفاع از پیامبر، طلایهدار شعر سیاسی است و در مدح ایشان از روشی نو در الفاظ و تعبیرات استفاده کرده که پیش از او در شعر جاهلی سابقه نداشته است. به همین دلیل وی در مدح، شاعری صاحب سبک شناخته میشود. [169] [170]در اشعار او، علاوه بر مدح و فخر و هجا، رثا نیز وجود دارد. [171] بهنظر فروخ، [172] حسّان به سبب استفاده از صنایع بدیعی در مدحیات پیامبر، میتواند نخستین بَدیعیه سرا به شمار آید. حجم اشعاری که به وی نسبت داده شده برای هیچ شاعری روایت نشده است و احتمالاً بسیاری از این اشعار را قریشیان به او نسبت دادهاند. [173] [174]همچنین به نظر میرسد که شعر او با اشعار فرزندش عبدالرحمان و برخی شاعران، بهویژه کعب بن مالک انصاری و عبداللّه بن رواحه، درآمیخته است. [175] [176] [177] [178] [179] راویان بسیاری از جمله ابنحبیب (متوفی 238) اشعار حسّان را روایت کرده و به جمعآوری دیوان وی و شرح آن پرداختهاند. [180] [181] فهرست منابع (1) حسن بن بشر آمدی، الموتلف و المختلف فی اسماءالشعراء و کناهم و القابهم و انسابهم و بعض شعرهم، در محمد بن عمران مرزبانی، معجمالشعراء، چاپ ف کرنکو، بیروت 1402/1982. (2) ابنحجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت 1412/ 1992. (3) ابنسلام جمحی، طبقات فحولالشعراء، چاپ محمود محمد شاکر، (قاهره 1952). (4) ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت 1415ـ 1421/ 1995 ـ2001. (5) ابنقتیبه، الشعر والشعراء، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) 1386ـ1387/ 1966 ـ1967. (6) ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، . (7) عبدالملک بن قریب اصمعی، کتاب فحولة الشعراء، چاپ چارلز تورّی، بیروت 1400/1980. (8) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب والسنة و الادب، قم 1416ـ1422/ 1995ـ2002. (9) کارل بروکلمان، تاریخ الادبالعربی، ج1، نقله الیالعربیة عبدالحلیم نجار، قاهره 1974. (10) بطرس بستانی، ادباءالعرب، بیروت 1988ـ1990. (11) حسّان بن ثاببت، دیوان، چاپ ولید عرفات، لندن 1971. (12) فواد سزگین، تاریخ التراثالعربی، ج2، جزء2، نقله الیالعربیة محمود فهمی حجازی، (ریاض) 1403/1983، چاپ افست قم 1412. (13) سُلیم بن قیس هلالی، کتاب سُلیم بن قیس الهلالی، چاپ محمدباقر انصاری زنجانی، قم 1384ش. (14) شوقی ضیف، تاریخ الادبالعربی، ج2، قاهره 1972. (15) طبری، تاریخ (لیدن). (16) عمر فروّخ، تاریخ الادبالعربی، ج1، بیروت 1984. (17) محمد بن محمد مفید، الارشاد، قم: مکتبة بصیرتی. (18) محمد بن محمد مفید، الجَمَل و النُصرة لسیدالعترة فی حرب البصرة، چاپ علی میرشریفی، قم 1374ش. پانویس 1. ↑ ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج1، ص482، بیروت، دارالفکر، 1409. 2. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص55، بیروت دارالکتب العلمیه، 1415، اول. 3. ↑ جمحی، محمد بن سلام، طبقات فحولالشعراء، ج1، ص203، چاپ محمود محمد شاکر، (قاهره 1952). 4. ↑ ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر والشعراء، ج1، ص296. 5. ↑ ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج12، ص378، چاپ علی شیری، بیروت 1415 1421/ 1995 2001. 6. ↑ ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج2، ص55، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت 1412/ 1992. 7. ↑ ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج1، ص341، بیروت، دارالجیل، 1412. 8. ↑ کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ص1004، ترجمه مستوفی هروی، تهران، آموزش و انقلاب اسلامی، 1372. 9. ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج2، ص62. 10. ↑ آمدی، حسن بن بشر، الموتلف و المختلف فی اسماءالشعراء و کناهم و القابهم و انسابهم و بعض شعرهم، ج1، ص112، در محمد بن عمران مرزبانی، معجمالشعراء، چاپ ف کرنکو، بیروت 1402/1982. 11. ↑ بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج1، ص90، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، علمی فرهنگی، 1361، اول. 12. ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج2، ص65. 13. ↑ بستانی، بطرس، ادباءالعرب، ج1، ص272، بیروت 1988ـ1990. 14. ↑ کارل بروکلمان، تاریخ الادبالعربی، ج1، ص152، نقله الیالعربیة عبدالحلیم نجار، قاهره 1974. 15. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص55، بیروت دارالکتب العلمیه، 1415، اول. 16. ↑ جمحی، محمد بن سلام، طبقات فحولالشعراء، ج1، ص215. 17. ↑ شوقی ضیف، تاریخ الادبالعربی، ج2، ص77، قاهره 1972. 18. ↑ جمحی، محمد بن سلام، طبقات فحولالشعراء، ج1، ص216. 19. ↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج1، ص70، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ واندیشه. 20. ↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج8، ص276. 21. ↑ ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج1، ص341، بیروت، دارالجیل، 1412، اول. 22. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص55، بیروت دارالکتب العلمیه، 1415، اول. 23. ↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج8، ص276. 24. ↑ ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر والشعراء، ج1، ص296. 25. ↑ ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج2، ص55. 26. ↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج8، ص276. 27. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی،، ج4، ص352. 28. ↑ آمدی، حسن بن بشر، الموتلف و المختلف فی اسماءالشعراء و کناهم و القابهم و انسابهم و بعض شعرهم، ج1، ص215، در محمد بن عمران مرزبانی، معجمالشعراء، چاپ ف کرنکو، بیروت 1402/1982. 29. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی،، ج4، ص353. 30. ↑ کارل بروکلمان، تاریخ الادبالعربی، ج1، ص152، نقله الیالعربیة عبدالحلیم نجار، قاهره 1974. 31. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص55، بیروت دارالکتب العلمیه، 1415، اول. 32. ↑ ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج12، ص407، بیروت، دارالفکر، 1415. 33. ↑ ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ص408، ترجمه عزیزالله عطاردی، تهران، عطارد، 1373. 34. ↑ ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج1، ص341، بیروت، دارالجیل، 1412. 35. ↑ صدر، احمد، و دیگران، دایرة المعارف تشیع، ج6، ص278، تهران، نشر محبی، 1375، چهارم. 36. ↑ ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، ج4، ص196، بیروت، دارالکتاب العربی، 1413، دوم. 37. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص55، بیروت دارالکتب العلمیه، 1415، اول. 38. ↑ ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر والشعراء، ج1، ص296. 39. ↑ ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج12، ص433، چاپ علی شیری، بیروت 1415 1421/ 1995 2001. 40. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ، ج4، ص165ـ166. 41. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ، ج4، ص136. 42. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ، ج4، ص166ـ167. 43. ↑ جمحی، محمد بن سلام، طبقات فحولالشعراء، ج1، ص181، چاپ محمود محمد شاکر، (قاهره 1952). 44. ↑ ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر والشعراء، ج1، ص305، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) 1386ـ1387/ 1966 ـ1967. 45. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی،، ج4، ص354. 46. ↑ جمحی، محمد بن سلام، طبقات فحولالشعراء، ج1، ص217. 47. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی،، ج4، ص355. 48. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ، ج4، ص142. 49. ↑ محمد بن محمد مفید، الارشاد، ج1، ص95، قم: مکتبة بصیرتی. 50. ↑ جمحی، محمد بن سلام، طبقات فحولالشعراء، ج1، ص217. 51. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی،، ج4، ص354. 52. ↑ حسّان بن ثاببت، دیوان، ج1، ص17ـ18، چاپ ولید عرفات، لندن 1971. 53. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ، ج4، ص146ـ151. 54. ↑ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج5، ص231، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1412، اول. 55. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص55، بیروت دارالکتب العلمیه، 1415، اول. 56. ↑ ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج1، ص348، بیروت، دارالجیل، 1412. 57. ↑ طبری، محمد بن جری، تاریخ الطبری، ج2، ص577. 58. ↑ ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج2، ص228. 59. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص55، بیروت دارالکتب العلمیه، 1415، اول. 60. ↑ یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج1، ص407، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی فرهنگی، 1371، ششم. 61. ↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج8، ص40، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ واندیشه. 62. ↑ واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ص208، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران دانشگاهی. 63. ↑ ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج1، ص484، بیروت، دارالفکر، 1409. 64. ↑ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج5، ص231، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1412، اول. 65. ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج1، ص57، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، اسلامیه، دوم، بی تا. 66. ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج1، ص83، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، اسلامیه، دوم، بی تا. 67. ↑ ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج2، ص239، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، کتابچی، 1375. 68. ↑ ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج1، ص348، بیروت، دارالجیل، 1412. 69. ↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج1، ص123، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ واندیشه. 70. ↑ طبری، محمد بن جری، تاریخ الطبری، ج3، ص1108، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375. 71. ↑ یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج2، ص53. 72. ↑ ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج1، ص483، بیروت، دارالفکر، 1409. 73. ↑ واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج2، ص434، بیروت، اعلمی، 1403. 74. ↑ ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج1، ص484، بیروت، دارالفکر، 1409. 75. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ، ج4، ص156. 76. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ، ج4، ص161ـ162. 77. ↑ مفید، محمد بن محمد، الجَمَل و النُصرة لسیدالعترة فی حرب البصرة، ج1، ص217ـ219، چاپ علی میرشریفی، قم 1374ش. 78. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ، ج4، ص157ـ160. 79. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی،، ج4، ص358. 80. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی،، ج4، ص358. 81. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (لیدن)، ج1، ص3245. 82. ↑ کارل بروکلمان، تاریخ الادبالعربی، ج1، ص153، ج1، نقله الیالعربیة عبدالحلیم نجار، قاهره 1974. 83. ↑ مفید، محمد بن محمد، الجَمَل و النُصرة لسیدالعترة فی حرب البصرة، ج1، ص217ـ219، چاپ علی میرشریفی، قم 1374ش. 84. ↑ شوقی ضیف، تاریخ الادبالعربی، ج2، ص81، قاهره 1972. 85. ↑ جمحی، محمد بن سلام، طبقات فحولالشعراء، ج1، ص218. 86. ↑ ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر والشعراء، ج1، ص296. 87. ↑ ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر والشعراء، ج1، ص164ـ165، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) 1386ـ1387/ 1966 ـ1967. 88. ↑ ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر والشعراء، ج1، ص305ـ306، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) 1386ـ1387/ 1966 ـ1967. 89. ↑ ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر والشعراء، ج1، ص297. 90. ↑ ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر والشعراء، ج1، ص296. 91. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی،، ج4، ص353. 92. ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج2، ص64. 93. ↑ ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج1، ص483، بیروت، دارالفکر، 1409. 94. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص55، بیروت دارالکتب العلمیه، 1415، اول. 95. ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج2، ص62. 96. ↑ ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، ج4، ص196، بیروت، دارالکتاب العربی، 1413، دوم. 97. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص55، بیروت دارالکتب العلمیه، 1415، اول. 98. ↑ ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ص408، ترجمه عزیزالله عطاردی، تهران، عطارد، 1373. 99. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج20، ص433، ترجمه مترجمان، تهران، فراهانی، 1360. 100. ↑ ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج1، ص345، بیروت، دارالجیل، 1412. 101. ↑ لکنوهی، میر حامد حسین، عبقات الانوار، ج8، ص322. 102. ↑ ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج1، ص482، بیروت، دارالفکر، 1409. 103. ↑ لکنوهی، میر حامد حسین، عبقات الانوار، ج8، ص323. 104. ↑ واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ص745، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشر دانشگاهی، 1369، دوم. 105. ↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج1، ص279، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ واندیشه. 106. ↑ ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج2، ص562. 107. ↑ طبری، محمد بن جری، تاریخ الطبری، ج3، ص116. 108. ↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج1، ص224. 109. ↑ طبری، محمد بن جری، تاریخ الطبری، ج3، ص119. 110. ↑ ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج2، ص567. 111. ↑ طبری، محمد بن جری، تاریخ الطبری، ج3، ص119. 112. ↑ ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج1، ص346، بیروت، دارالجیل، 1412. 113. ↑ ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج1، ص483، بیروت، دارالفکر، 1409. 114. ↑ ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج1، ص483، بیروت، دارالفکر، 1409. 115. ↑ سهیلی، عبدالرحمن، روض الانف، ج7، ص119، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1412، اول. 116. ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج3، ص109، ترجمه مترجمان، تهران بعثت. 117. ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج1، ص57، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، اسلامیه، دوم، بی تا. 118. ↑ سهیلی، عبدالرحمن، روض الانف، ج6، ص522، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1412، اول. 119. ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج1، ص128. 120. ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج1، ص177. 121. ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج2، ص37. 122. ↑ ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج2، ص83، ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، کتابچی، 1375. 123. ↑ طبری، محمد بن جری، تاریخ الطبری، ج2، ص497. 124. ↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج2، ص300، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ واندیشه. 125. ↑ حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج1، ص202، بی جا، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیه، 1411، اول. 126. ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الجمل، ص117، قم، مکتبة الداوری، بی تا. 127. ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج2، ص37. 128. ↑ ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج1، ص345، بیروت، دارالجیل، 1412. 129. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص55، بیروت دارالکتب العلمیه، 1415، اول. 130. ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج2، ص63. 131. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص55، بیروت دارالکتب العلمیه، 1415، اول. 132. ↑ صدر، احمد، و دیگران، دایرة المعارف تشیع، ج6، ص280، تهران، نشر محبی، 1375، چهارم. 133. ↑ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج2، ص55، بیروت دارالکتب العلمیه، 1415، اول. 134. ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج1، ص243. 135. ↑ ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ص409، ترجمه عزیزالله عطاردی، تهران عطارد، 1373. 136. ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج2، ص65. 137. ↑ ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر والشعراء، ج1، ص296. 138. ↑ ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج12، ص380، چاپ علی شیری، بیروت 1415 1421/ 1995 2001. 139. ↑ ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج12، ص434، چاپ علی شیری، بیروت 1415 1421/ 1995 2001. 140. ↑ ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ص408، ترجمه عزیزالله عطاردی، تهران، عطارد، 1373. 141. ↑ ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج1، ص484، بیروت، دارالفکر، 1409. 142. ↑ ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ص408، ترجمه عزیزالله عطاردی، تهران، عطارد، 1373. 143. ↑ ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج1، ص484، بیروت، دارالفکر، 1409. 144. ↑ ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج1، ص484، بیروت، دارالفکر، 1409. 145. ↑ ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ص408، ترجمه عزیزالله عطاردی، تهران، عطارد، 1373. 146. ↑ ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج1، ص351، بیروت، دارالجیل، 1412. 147. ↑ ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج1، ص484، بیروت، دارالفکر، 1409. 148. ↑ ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ص408، ترجمه عزیزالله عطاردی، تهران، عطارد، 1373 149. ↑ اصمعی، عبدالملک بن قریب، فحولة الشعراء، ج1، ص11، چاپ چارلز تورّی، بیروت 1400/1980. 150. ↑ اصمعی، عبدالملک بن قریب، فحولة الشعراء، ج1، ص19، چاپ چارلز تورّی، بیروت 1400/1980. 151. ↑ جمحی، محمد بن سلام، طبقات فحولالشعراء، ج1، ص215. 152. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی،، ج4، ص353. 153. ↑ ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر والشعراء، ج1، ص296. 154. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ، ج4، ص136. 155. ↑ ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر والشعراء، ج1، ص296. 156. ↑ جمحی، محمد بن سلام، طبقات فحولالشعراء، ج1، ص220. 157. ↑ جمحی، محمد بن سلام، طبقات فحولالشعراء، ج1، ص218. 158. ↑ ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر والشعراء، ج1، ص296. 159. ↑ بستانی، بطرس، ادباءالعرب، ج1، ص275، بیروت 1988ـ1990. 160. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی،، ج9، ص231. 161. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ، ج9، ص340. 162. ↑ بستانی، بطرس، ادباءالعرب، ج1، ص278، بیروت 1988ـ1990. 163. ↑ حسّان بن ثاببت، دیوان، ج1، ص29ـ30، چاپ ولید عرفات، لندن 1971. 164. ↑ حسّان بن ثاببت، دیوان، ج1، ص67ـ68، چاپ ولید عرفات، لندن 1971. 165. ↑ حسّان ابن ثابت، دیوان حسان، ج1، ص85ـ86، چاپ ولید عرفات، لندن 1971. 166. ↑ عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب والسنة و الادب، ج2، ص65، قم 1416ـ1422/ 1995ـ2002. 167. ↑ هلالی، سُلیم بن قیس، کتاب سُلیم بن قیس الهلالی، ج2، ص828ـ829، چاپ محمدباقر انصاری زنجانی، قم 1384ش. 168. ↑ محمد بن محمد مفید، الجَمَل و النُصرة لسیدالعترة فی حرب البصرة، ج1، ص220ـ222، چاپ علی میرشریفی، قم 1374ش. 169. ↑ بستانی، بطرس، ادباءالعرب، ج1، ص278، بیروت 1988ـ1990. 170. ↑ بستانی، بطرس، ادباءالعرب، ج1، ص281، بیروت 1988ـ1990. 171. ↑ فواد سزگین، تاریخ التراثالعربی، ج2، جزء2، ص312، ج2، جزء2، نقله الیالعربیة محمود فهمی حجازی، (ریاض) 1403/1983، چاپ افست قم 1412. 172. ↑ فروّخ، عمر، تاریخ الادبالعربی، ج1، ص326، ج1، بیروت 1984. 173. ↑ جمحی، محمد بن سلام، طبقات فحولالشعراء، ج1، ص179، چاپ محمود محمد شاکر، (قاهره 1952). 174. ↑ جمحی، محمد بن سلام، طبقات فحولالشعراء، ج1، ص183، چاپ محمود محمد شاکر، (قاهره 1952). 175. ↑ شوقی ضیف، تاریخ الادبالعربی، ج1، ص80، ج2، قاهره 1972. 176. ↑ ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، الشعر والشعراء، ج1، ص307ـ308، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) 1386ـ1387/ 1966 ـ1967. 177. ↑ حسّان بن ثابت، دیوان، ج1، ص166، چاپ ولید عرفات، لندن 1971. 178. ↑ حسّان بن ثابت، دیوان، ج1، ص250، چاپ ولید عرفات، لندن 1971. 179. ↑ حسّان بن ثابت، دیوان، چاپ ولید عرفات، ج1، ص482، لندن 1971. 180. ↑ کارل بروکلمان، تاریخ الادبالعربی، ج1، ص153ـ155، ج1، نقله الیالعربیة عبدالحلیم نجار، قاهره 1974. 181. ↑ فواد سزگین، تاریخ التراثالعربی، ج2، جزء2، ص314ـ316، ج2، جزء2، نقله الیالعربیة محمود فهمی حجازی، (ریاض) 1403/1983، چاپ افست قم 1412. منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حسان بن ثابت»، شماره6110. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حسان بن ثابت»، تاریخ بازیابی 95/6/03. |
تاریخ ثبت در بانک | 8 شهریور 1395 |