کد jr-45315  
عنوان اول ویت، هورست  
عنوان دوم داستان‌نویس و شاعر ناشنوای آلمانی  
مترجم سیدباقر خلیق تهرانی  
عنوان مجموعه دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد سوم  
نوع کاغذی  
ناشر موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم  
سال چاپ 1388شمسی  
شماره صفحه (از) 1312  
شماره صفحه (تا) 1314  
زبان فارسی  
متن ویت، هورست ، داستان‌نویس و شاعر ناشنوای آلمانی.
در پنجم ژوئن 1913 در برانسویکِ آلمان دیده به جهان گشود. پدرش, دکتر رودولف ویت ، رئیس دبیرستان و مادرش, کیت , دختر یک معلم دبیرستان بود. از این رو، ویت از آموزش خوب و کامل در خانه و مدرسه برخوردار بود. در پنج سالگی، به علت بیماری اوریون ناشنوا شد. او, گفتاردرمانی را نزد رئیس یک مدرسه کودکان ناشنوا در برانسویک فراگرفت و آموخته‌های خود را با آموزگاران محلی و مادربزرگش تمرین می‌کرد. وی در یک مدرسه دولتی, نخست به تحصیل در رشته ژیمناستیک و هنر، سپس در ریاضیات و فیزیک، زبان آلمانی، شیمی، تاریخ و دیگر درسهای علمی پرداخت. ویت در 1933 تحصیلات دبیرستانی خود را به پایان رساند و در دانشگاه مونیخ مشغول به تحصیل شد. پس از چند سال، در 1939 با دفاع از رساله‌اش با عنوان «دیدگاه جیمز اول انگلستان درباره کلیسا, دولت و تساهل دینی»، به درجه دکتری رسید.
ویت در1940 در اداره اسناد بِرانسویک به کار مشغول شد. سپس, به یک انتشارات در لایپزیگ پیوست. از 1945 تا 1958 مدیریت مغازه کتاب‌فروشی را برعهده داشت. شغل بعدی او، مدیر تبلیغاتِ یک انتشاراتی بود.
ویت نخستین کتابش را با عنوان گذری به تاریخ کتاب درباره تاریخ نویسندگی، تجارت کتاب و کتابخانه‌ها به پایان رساند.
در اوایل1970، دو حادثه ناگوار، یکی فوت همسرش, روث (1972) و دیگری از دست دادن پسرش, جان , در زندگی وی رخ داد. البته، این مصیبتها نه تنها موجب انزوای او نشد، بلکه از آنها استفاده برد و بر اساس آن دو حادثه، دو داستان نوشت. کتاب داستانی حزن‌انگیز را بر پایه بیماری و مرگ همسرش در 1987 منتشر کرد. در همان سال, کتاب در چشم عقل را نیز منتشر ساخت که زندگینامه خودنوشت و بیان تجربیات مرد ناشنوایی است که روابط سازنده‌ای با واقعیتهای جهان برقرار کرده است.
داوری یک منتقد آلمانی درباره این کتاب این است که مشکلات ناشنوایان را کمتر انعکاس می‌دهد، اما پیامهایی برای خوانندگان دارد؛ از جمله اینکه زندگی زیبا و ارزشمند است.
پس از مرگ نخستین همسرش، دختر ویت اِلساب , معلم کودکان ناشنوا شد. ویت در 1974، برای دیدار دخترش به ویلهِمسدورف , نزدیک کانسَتنس رفت و در آنجا با خانمی به نام اورسُلا , که همکار الساب بود, آشنا شد و سه سال بعد با او ازدواج کرد.
در طی سالهای بعد، ویت دو کتاب شعر ردپاهای شنیدنی و دیار آزاد را نوشت که نشان از عشق وی به طبیعت و زندگی داشت. این کتابها سرشار از سکوت پرمعنا و همراه با شادی است. همه آثار ویت به زبان آلمانی است.
اشعار او بیشتر بیانگر چگونگی زندگی روزمره ناشنوایان در این دنیا، همراه با بیان احساسات و روحیات است. برای نمونه، شعر روشنایی ناشنوایی برای تبیین احساسات مثبت و عواطف روشن است.
ویت با برقراری رابطه با هری جی. لانگ ، استاد و نویسنده در موسسه فنی ملی ناشنوایان در موسسه فناوری راچستر، با فعالیتهای ناشنوایی در امریکا آگاهی یافت. وی نخستین امریکایی ناشنوا بود که او را دیده بود. هنگامی که او و اورسلا به امریکا سفر کردند، اعضای دیگر انجمن ناشنوایان امریکایی را دیدند و ارتباط بیشتری برقرار شد. دکتر کلاوس شلت و کریستا شلنکر شولت از هیدلبرگ ، از جمله آنها بودند و این ارتباطات, در ایجاد تعامل گسترده‌تر بین ناشنوایان آلمان و امریکا سودمند افتاد.
ویت در سی‌ام آوریل 1991 دچار حمله قلبی شد و هنگام دوچرخه‌سواری در شهر ویلهِمسفورد درگذشت. محبوبیت او به اندازه‌ای بود که مردم، خیابان محل مرگ او را گلباران کردند.
خاطرات زندگانی او, حضور بی‌ادعایش در نشستهای دوستانه‌اش با دانشجویان ناشنوا، دوچرخه‌سواری به طرف کتابخانه، گپهای صمیمانه‌اش با دانشجویان در سالن غذاخوری دانشگاه، گفت‌وگوهای طنزآمیز با پاستور درباره ارزشهای مذهبی, همواره در ذهنها خواهد ماند.
ویت در سالهای پایانی زندگی، موفق به دریافت حس اجتماعی و درک جامعه ناشنوایان شد؛ حسی که شخصیتهای شعرها و داستانهایش, همواره در پی آن بودند.
مأخذ:
DPAS, P. 384-386.
ترجمه سیدباقر خلیق تهرانی  
تاریخ ثبت در بانک 18 اردیبهشت 1400