کد | jr-45306 |
---|---|
عنوان اول | وایز، دُرُسی استانتون |
عنوان دوم | خانم مجسمهساز و نویسنده ناشنوای انگلیسی |
مترجم | آلاء السادات خلیق تهرانی |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد سوم |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 1297 |
شماره صفحه (تا) | 1298 |
زبان | فارسی |
متن |
وایز، دُرُسی استانتون ، خانم مجسمهساز و نویسنده ناشنوای انگلیسی. در داور نزدیک لندن, ناشنوا متولد شد. پس از چند سال در مدرسه مشهور توماس آرنولد در نورسامپتون پذیرش شد. آرنولد چگونگی آموزش او را در خانه, به پدر وی آموخت و او تمام وقت خود را صرف آموزش دخترش کرد. هنگامی که پدرش رئیس یک مدرسه شد و خانه بزرگشان مملو از پسر بچههایی شد که توجه زیادی میطلبیدند, آموزش وی در منزل متوقف شد. او که در پنج سالگی علاقه و دلبستگی خود را به طراحی و الگوکشی نشان داده بود، طراحی اعضای بدن را از مادرش آموخت. پس از دو سال به مدرسه هنر داور فرستاده شد و همه امتحانات را به خوبی گذراند. وایز در هفده سالگی، همراه خانوادهاش به لندن رفت و در آنجا مجوز ورود به کلاس طراحی موجود زنده را در دانشکده سلطنتی هنر در لندن، دریافت کرد و زیر نظر لانتری فرانسوی به تحصیل مشغول و بورسیهای را نیز برای سه سال تحصیل در آن دانشکده دریافت کرد. بازرسی در یکی از کلاسهای طراحی موجود زنده، تحت تأثیر کارهای تزیینی او قرار گرفت و حقالزحمهای برای تکمیل مجسمه گچکاری برجسته و تزئینی یکی از شخصیتها به او پرداخت. این کار، «شاه آرتور و میز دایره شکل» نام داشت. وایز برای نخستین بار تابلوی برجستهای بزرگ از دمتر الاهه کشاورزی، حاصلخیزی و ازدواج در یونان را در دانشکده به نمایش و فروش گذاشت و آن را «بالهای صبح » نامید. در 1906 مدرکش را از دانشکده سلطنتی هنر، به عنوان یک موفقیت غیرعادی و استثنایی برای یک زن در آن زمان دریافت کرد. او چند سال برای یافتن شغل مناسب تلاش کرد و تکمیل مجسمههایی در کاخ کریستال را برعهده گرفت. پس از مدت کوتاهی, نمایشگاهداران علاقهمند به آثار وی شدند و او را برای ساختن چندین عروسک به کار گرفتند. وایز، حتی از عکسهای روحانیون بودایی تبت استفاده کرد تا عروسکهایی در حد موجود زنده و ملبس بسازد. از او برای اتمام بیش از صد سر, در کمتر از چهار ماه برای نمایشگاه در کاخ کریستال درخواست شد و او با استخدام دو همکار این کار را به پایان رساند. خانه خود را به کارگاهی برای عروسکسازی تبدیل کرد و حتی اتاق پذیرایی، قفسه ظروف، طاقچهها و روبخاری با دستها و سرهای مجسمهها پر شد. وایز با تشویق و دلگرمی فولر ، مقالههای مختلفی را بین 1913 تا 1916 برای همکاری و همدردی با جامعه ناشنوایان امریکا منتشر کرد. وایز در سفر به فلورانس, با دیدن کاخهای پیتی و یوفیزی تشویق به مطالعه درباره آنها شد. محبوبترین مجسمههای وایز، به نام بهار همواره مورد توجه بوده است. هنگامی که تصویر تزیینی وی از کاترین آی. دود ، در کتابخانه جدید دانشکده کارآموزی چرویل هال در آکسفورد نصب شد، دانشجویان از آن استقبال و اقتباس فراوان کردند. در اکتبر 1914، کلیسای جامع وورسستر در مقابل شمار بسیاری تماشاچیان, از مجسمهای پردهبرداری کرد. این مجسمه مربوط به اسقف جان پریدو بود. وایز با تحقیقات فراوان توانست تصویر اصلی پریدو را از روی طرح گچی مینیاتوری که به دست کلاود وارین در 1638 ساخته شده بود، کپیبرداری کند. پس از آن به تندیس یادبود خانم نویسنده به نام هنری وود در همان کلیسا پرداخت و در همین زمان مجسمههای کوچکتری از اشخاص عالیرتبهای همانند ملکه الکساندر و شاهزاده ویکتوریا آراست. وایز، مجسمههایی را که در این دوره کامل کرده بود، در نمایشگاه آثار زنان در لندن به نمایش گذاشت. وایز در انجمن ناشنوایان انگلیسی فعال بود و مقالههایی را برای مجله بریتیش دِف تایمز انگلیسی مینوشت. او به یک باشگاه خاص ناشنوایان پیوست و شروع به مطالعه درباره شکلهای متفاوت ارتباط با کارمندان آنجا پرداخت. او در صبح کریسمس 1919 در خانهاش در لندن درگذشت. مأخذ: DPAS, P. 381-384. ترجمه آلاء السادات خلیق تهرانی |
تاریخ ثبت در بانک | 18 اردیبهشت 1400 |