کد | jr-44298 |
---|---|
عنوان اول | عملیات شنوایی |
عنوان دوم | ساز و کار اندامهای گوش برای شنیدن صداها |
مترجم | زهرا واعظی |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد دوم |
نوع | کاغذی |
ناشر | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد دوم |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 840 |
شماره صفحه (تا) | 841 |
زبان | فارسی |
متن |
عملیات شنوایی، سازوکار اندامهای گوش برای شنیدن صداها. هنگامی که از گوش گفتوگو به میان میآید، نخستین تصویری که در ذهن ظاهر میشود, زبانه بافت غضروفی یا لاله گوش است که در دو طرف سر قرار دارد. عملکرد فرضی لاله گوش, هدایت انرژی صدا به مجرای گوش, یا روزنه خارجی شنوایی است. در حیواناتی چون گربه, ممکن است جهت لاله گوش مستقل از سر باشد. اما انسان به دلیل تمام مقاصد علمی, فاقد این توانایی است. ثابت شده است شکل خاص لاله گوش انسان, باعث میشود صدای برخوردکننده با سر، نسبت به جهت ورود، تغییر متمایزی پیدا کند. روزنه خارجی, مجرای پرپیچ و خمی در حدود 54/2 سانتیمتر است که در ابتدای گوش داخلی یا پرده گوش یا غشای صماخی بسته میشود. روزنه گوش، راهرویی را میسازد که انرژی صدا, از آن به راههای درونی منتقل میشود. سوراخ گوش به طور کلی به شکل لولهای است که از یک سو مسدود است و معمولاً در فرکانس حدود سه هزار دور در ثانیه مرتعش میشود. به دلیل این ارتعاش، فشار امواج صدا در پرده گوش, برای فرکانسهای موجود در این مجاورت، بیست برابر بیشتر از فشار این امواج در لاله گوش است. بنابراین، سوراخ گوشها همانند ابزار تقویتکننده انتخابگر عمل میکنند و جالب اینجاست که عمدتاً بیشترین حساسیت ما در این محدوده فرکانس رخ میدهد. پرده گوش, مرز میان گوش بیرونی و گوش میانی است. در این نقطه است که نوسانهای فشار صدا به حرکت مکانیکی تبدیل میشوند و انتقال حرکت مکانیکی به گوش درونی, که احتمالاً عصب شنوایی را تحریک میکند, نوعی از عملکرد گوش میانی است. این انتقال را سه استخوان کوچک گوش یا استخوانچههای شنوایی که پلی را در عرض گوش میانی به وجود میآورند، انجام میدهند. این استخوانچهها براساس شکلشان نامگذاری شدهاند. استخوان چکشی که به پرده گوش متصل است, استخوان سندانی که بر روی چکشی نصب شده, و استخوان رکابی که با استخوان سندانی متصل میشود, در ورودی بیضی شکل گوش درونی جای گرفتهاند. استخوانچهها افزون بر اینکه انتقال ساده انرژی ارتعاشی را انجام میدهند، در واقع شرایط افزایش مطلوب فشار را نیز به وجود میآورند. استخوانچهها با رباطهایی نگه داشته شدهاند و با دو ماهیچه کوچک به نامهای طبلکی کشنده و رکابی عمل میکنند. نحوه عملکرد این ماهیچهها چندان روشن نیست، اما گفته شده است انقباض آنها همراه با تغییر حالت حرکت در سطوح بالای تحریک, به گونهای عمل میکند که ورودی موثر به گوش درونی را کاهش میدهد. قاعده رکابی استخوان رکابی, مشخصه پایان گوش میانی و آغاز محدوده گوش درونی است. در حقیقت، گوش درونی مشتمل بر دو تکه است که نقشهای اساساً مستقلی را اجرا میکنند. حلزون گوش که شامل اندامهای حسی انتهایی شنوایی است، شکل فنرمانندی دارد که با استخوان پوشیده شده است و شامل سه مجرای پُر مایع و تقریباً موازی است که جریان طولی دارند. در انتهای وسط این سه استخوان, غشای نسبتاً محکمی قرار گرفته که پایه نام دارد. بر روی این غشا, اندام کورتی قرار دارد که درون آن را سلولهای مو یا گیرندههای حسی شنوایی پوشاندهاند. موهای سلولهای مویین تا مسیر کوتاهی در درون یک قاعده ژلاتینی, به نام غشای سقفی , امتداد دارند. هنگامی که غشای پایه در جهت عرضی جابهجا میشود, موها به یک سمت حرکت کرده و سلولهای مویین تحریک میشوند. جابهجایی غشای پایه با حرکت مایع انجام میشود, که این حرکت را نیز, عمل پیستون مانند استخوان رکابی در پنجره بیضوی به وجود میآورد. از آنجا که این مایع اساساً غیر قابل تراکم است، جابهجایی آن با حضور شکاف دوم و گوش میانی, یعنی پنجره مدور امکانپذیر است. هنگامی که استخوان به درون حرکت میکند, برجستگیای در غشای پایه، ایجاد میشود و غشای پنجره مدور به سمت بیرون حرکت میکند. این برجستگی یا جابهجایی داخل غشای پایه, ثابت نیست؛ بلکه غشا را به طرف پایین حرکت میدهد و از پنجرهها دور میکند. چنانچه حرکت استخوان رکابیمانند در پاسخ به یک نُت خالص، تناوبی باشد، پایه به طور متناوب به بالا و پایین حرکت میکند. بنابراین، هنگامی که یک نُت خالص به گوش میرسد, موجی همواره از غشای پایه به پایین حرکت میکند. دامنه این موج, یکپارچه نیست؛ اما در یک نقطه خاص بر روی طول غشا, که فرکانس تحریک آن را تعیین میکند, به بالاترین اندازه میرسد. فرکانسهای بالا, در نزدیکی استخوان رکابی و فرکانسهای پایین, به ترتیب کوچکی خود و نزدیکی به سمت پایین غشا, بیشترین تولید را دارند. بسیاری از رخدادهای مکانیکی، که شرح آنها در بالا آمد، یک قرینه الکتریکی دارند. میکروفونی حلزونی با پتانسیل الکترونیکی که از حلزون حاصل میشود، جابهجایی غشا و پایه را ایجاد میکند. پتانسیل درونحلزونی , ولتاژهای جاری، مستقیم و ساکن در بخشهای مختلف حلزون را نشان میدهد و حال آنکه پتاسیل برآیندی ، یک ولتاژ جاری، مستقیم و دارای تغییرات آرام است که در پاسخ به یک محرک بسیار شدید اتفاق میافتد. پتانسیل مشهود دیگر, پتانسیل عمل است که نورونهای شنوایی مجاور, آن را به وجود میآورند. پتانسیل نورونی, که انعکاسی از فعالیت سلولهای مویین است, از طریق عصب هشتم به سیستم اعصاب مرکزی منتقل میشود. مأخذ: IESS Vol. 5, P. 336-337. ترجمه زهرا واعظی |
تاریخ ثبت در بانک | 6 دی 1399 |