کد | jr-27753 |
---|---|
عنوان اول | اعتیاد |
عنوان دوم | بررسی علل و عوامل روی آوردن ناشنوایان به مواد اعتیادآور و روشهای درمان آنان |
نویسنده | الکساندر بُرُس |
مترجم | راضیه افتخاری |
عنوان مجموعه | دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد اول |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم |
محل چاپ مجموعه | تهران |
سال چاپ | 1388شمسی |
شماره صفحه (از) | 130 |
شماره صفحه (تا) | 134 |
زبان | فارسی |
متن |
اعتیاد، بررسی علل و عوامل روی آوردن ناشنوایان به مواد اعتیادآور و روشهای درمان آنان. امروزه، الکلیسم و اعتیاد به مواد مخدر ، به معضل بزرگی در بسیاری از جوامع، تبدیل شده است. هنگامی که فرد برای تغییر روحیه، به مواد مخدر روی میآورد، ناخودآگاه، زندگی اجتماعی و خانوادگی وی نیز تحت تأثیر قرار میگیرد. برنامههای معالجه و درمان این افراد، برای داشتن زندگی عاری از مواد مخدر و الکل، در دسترس عموم قرار دارد؛ اما اقلیت ناشنوایان، از آن محروماند؛ چرا که این گونه برنامهها، تنها برای افراد شنوا طراحی شدهاند. معلولان مبتلا به مواد مخدر، برای درمان، با مشکلات ویژهای رو به رو میشوند. آنان، با برنامههایی مواجه میشوند که به علت وجود موانع ساختاری و رفتاری، برای آنان، غیرقابل استفاده است. ثابت شده است که برنامههای جدید حمایت از ناشنوایان معتاد، در هر جا که مورد استفاده قرار گرفته، با موفقیت رو به رو شده است. از آنجا که برنامههای حمایتی ناشنوایان، بسیار اندک و انگشتشمار بوده، لازم است ناشنوایان و خانوادههای آنان، با روند اساسی استعمال مواد مخدر و چگونگی بهرهگیری از راههای درمانی موجود و خدمات پیشگیرنده آشنا شوند تا بتوانند نیازهای منحصر به فرد خویش را برآورده سازند. در غیر این صورت، الکل و مواد مخدر، میتواند خود، به معلولیت دیگری برای آنان تبدیل شود. علایم اعتیاد: وابستگی به خاصیت مست کنندة الکل برای فراموش کردن مشکلات، «اعتیاد» نامیده میشود. این روند رو به گسترش، مشکلات فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی فراوانی در زندگی فرد الکلی به وجود میآورد. این مشکلات، از راههای مختلفی بروز میکنند. از هر ده نفر الکلی، یک نفر با مشکلات جدی روبهرو خواهد شد و طبق آمار موسسة ملی استعمال الکل و الکلیسم ، نوزده درصد از بزرگسالان الکلی (چهارده تا هفده ساله)، با مشکلات جدی روبهرو هستند. هزینة سالانة مصرف الکل در امریکا، بیش از 42 میلیارد دلار در سال است. الکل، همچنین معضلات اجتماعی بسیاری در پی دارد: بین 35 تا 64 درصد از رانندگانی که تصادفاتی خطرناک داشتهاند، پیش از رانندگی، الکل مصرف کرده بودهاند. 45 تا 60 درصد از سقوط هواپیماها که به دست خلبانان جوان هدایت میشدهاند، به علت استفاده از الکل، رُخ داده است. نیز 25 تا 37 درصد از خودکشیهای منجر به مرگ، مربوط به مصرف الکل است. نرخ چهل درصدی طلاق، بیشتر در خانوادههای الکلی مشاهده میشود و تقریباً 26 درصد از بزرگسالانی که در اثر آتشسوزی جان خود را از دست دادهاند، الکلی بودهاند. حدوداً 45 درصد از مرگهایی که در اثر سقوط از ارتفاع صورت گرفته نیز به مصرف الکل مربوط میشود. برآوردها نشان میدهد الکل در 33 درصد از کلیة موارد گزارش شده دربارة سوء استفاده از کودکان، نقش داشته است و سرانجام، تخمین زده میشود که سه تا شش هزار کودکی که در 1980 به دنیا آمدهاند، دارای سندرم جنینی مربوط به استعمال الکل بودهاند که علایم آن عبارتاند از: عقبماندگی ذهنی، کُندی سرعت رشد، داشتن سر کوچک، خصوصیات ظاهری مشخص و نقص در ناحیة قلب و آلت تناسلی. الکل، رایجترین نوشیدنی انتخابی امریکاییهاست. طبق برآورد متخصصان امور ناشنوایان، مصرف الکل و مواد مخدر در میان این افراد، نسبت به افراد عادی کمتر است. همچنین، عوارض و آسیبهای ناشی از الکل نیز میان این دو گروه، قابل مقایسه است. الکلیزم، در میان افراد عادی، بیشتر از ناشنوایان، مشاهده شده است. در کل، الکلیزم، یعنی استفادة دایم و غیر قابل کنترل الکل، به رغم پیآمدهای مضر آن. امروزه، مواد شیمیایی مختلفی از جمله: مواد مخدر، باربیتوریک، مواد خوابآور، مسکن، آرامبخش، آنتیبیوتیک و فنسیکلیدین ، مورد استفادة فراوان قرار میگیرند. هنگامی که این مواد به همراه الکل مورد استفاده قرارگیرند، واکنشهای بسیار شدیدتری نسبت به هنگامی که به تنهایی مورد استفاده قرار میکنند، از خود نشان میدهند. به رغم باور عمومی، داروهایی که پزشکان، تجویز میکنند، بیش از مواد مخدری چون هرویین، اسید لیسرجیک و کوکایین، مورد استفاده قرار میگیرند. طبق گزارشهای نیروی ضربت کاخ سفید در امور مواد مخدر ، در 1975، هفت تا هشت میلیون امریکایی از موادی چون آمفیتامین، باربیتوریک و داروهای آرامبخش استفاده میکردهاند. پیآمدهای استعمال مواد مخدر، اعتیاد، پارانویا (جنون سوءظن شدید)، گرفتگی دردناک عضلات، بیهوشی، تشنج، مشکلات تمرکز، حافظه و فکر کردن به خودکشی) است. از آنجا که ناشنوایان، اغلب به طور کامل، قادر به برقراری ارتباط با پزشکان نیستند، بسیار ضروری است تا چگونگی استفادة صحیح داروها را برای جلوگیری از آثار فاجعهآمیز آن بدانند. امروزه، استعمال ترکیبی مواد مخدر و الکل، بسیار رایج شده است. متخصصان، متعقدند الکلیزم و اعتیاد به مواد آرامبخش، معضل بزرگی برای سلامت عمومی است. این اعتیادهای چندگانه، اعتیاد به مواد مخدر نامیده میشود. نتایج به دست آمده از مطالعات انگشتشمار دربارة معضلات اعتیاد در میان ناشنوایان، ضرورتاً، تجربی و آزمایشی است. در کل، ناشنوایان نیز همچون بیشتر امریکاییها، از الگوی مصرفی مشابه برای الکل استفاده میکنند. یک حرکت مهم، احداث کلوپهای ناشنوایان, به عنوان یک مکان تجمع است. همچون سایر امریکاییها، از هر ده ناشنوا، یک نفر، شدیداً الکل مصرف میکند. با وجود این، شمار ناشنوایان معتاد در جوامع ناشنوایان، بسیار اندک است؛ زیرا محدودیتهایی از سوی اعضای دلسوز این جامعه برای معتادان، اعمال میشود. ناشنوایان الکلی که تحت برنامههای درمانی قرار میگیرند، عموماً از میان کسانی هستند که رابطة بسیار ضعیفی با کلیسا، سازمانها و کانونهای ناشنوایان دارند و یا بعضاً دارای هیچ گونه رابطهای با این گونه مراکز نیستند. شمار این معتادان، هم در جوامع ناشنوایان و هم در میان افراد عادی، بسیار کم است. ناتوانی این افراد در پذیرفته شدن از سوی جامعه، باعث یأس و ناامیدی و در نهایت، بیگانه شدن آنان میشود. آنان به جای انجام اقدامات سازنده برای حل مسائل خویش، به الکل و مواد مخدر روی میآورند تا مشکلات خود را فراموش کنند. طبق گزارشها، میزان استعمال مواد مخدر در میان پسران ناشنوای دبیرستانی و همسن وسالان شنوای آنان، به یک اندازه است. روش، نوع و میزان مصرف الکل و نتایج آن، در هر دو گروه، مشابه است. دانشآموزان ناشنوا، شراب یا آبجو را ترجیح میدهند و گاهی در حالت مستی به رانندگی میپردازند که مواردی از دستگیری آنان به علت تخلفات رانندگی، گزارش شده است. همة این دانشآموزان ناشنوای الکلی، از آثار سوء ناشی از زیادهروی در مصرف الکل، از جمله: خوابآلودگی شدید، دشواری در کنترل امیال و حالتهای عصبی دراز مدت، زیان میبینند. موانع درمان: از دهة 1930، پیشرفتهای شگرفی در معالجة افراد الکلی صورت گرفته است. تفهیم فلسفة خودیاری الکلیهای بینام باعث گسترش امکانات در جهت معالجة افراد الکلی گردیده است. سازمانهای مختلفی برای کمک به افراد الکلی به وجود آمدهاند. مشارکت دولت در تأمین بودجه و برنامهریزی برای درمان معتادان، خدمات مورد نیاز را برای جمعیتهای خاصی همچون: سیاهپوستان، زنان، جوانان و اقلیتهای قومی که مورد غفلت واقع شده و حقوقشان نادیده گرفته میشود، فراهم کرده است. برنامههای پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر و الکل که برای دانشآموزان طراحی شده، به صورت گستردهای از اوایل دهة 1970، توسعه یافته است. روشهای بسیاری برای درمان معتادان، با موفقیت، روبهرو شده است که از جمله آنهاست: 1. روشی بسیار سازمانیافته برای درمان معتادان به مواد مخدر که از نظر منطقی نیز قابل اجراست؛ 2. مراقبتهای پزشکی موجود، برای بستری کردن معتادان و استفاده از روشهای توانبخشی؛ 3. برنامهریزی صحیح برای آسایش کامل معتادان، پس از بازنشستگی؛ 4. شرکت مستقیم افراد سرشناس در جلسات معتادان؛ 5. تشویق معتادان برای استفاده از روشهای درمانی، از طریق ارتباط با جامعة ناشنوایان و استفاده از افراد بازپروی شده هنگام بازگشت به جامعه؛ 6. استفاده از داروهای ضد اعتیاد برای افراد الکلی، در روشهای درمانی از طریق ایجاد تنفر نسبت به مواد مخدر؛ 7. استفاده از معالجة رفتاری همراه با درمانهای شفاهی. این هفت روش درمان، به همراه خودیاری سازمان الکلیهای بینام، باعث میشود افراد بیشتری اعتیاد خود را ترک کنند. درصد افراد الکلی با بالا رفتن سطح زندگی کاهش مییابد؛ در نتیجه، بیشترین آسیبها متوجه شهروندانی است که وضعیت اقتصادیـ اجتماعی پایینی دارند. با این وصف، عدم درمان این افراد، وضعیت اقتصادی، اجتماعی و آموزشی همة افراد جامعه را در معرض خطر قرار میدهد. جدیدترین مانع در مواجهه با ترک اعتیاد، استفاده از روشهای درمانی موثر برای اقلیتهای معلول است. استفاده از روشهای بازپروری برای ناشنوایان، بسیار دشوار است. یکی از موانع مهم در این راه، در درون جامعة ناشنوایان، نهفته است. ناشنوایانی که در شهرهای بزرگ زندگی میکنند، میتوانند از طریق کلیساها، کانونهای ناشنوایی، محافل دوستانه و سازمانهای مختلف، با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این مراودات، به آنان کمک میکند تا هویت مشترکی کسب نمایند. به رغم نکات مثبت این گونه مراوادت، یک نکتة نگرانکننده نیز در این میان وجود دارد و آن، ترس از برچسبهای نامناسبی است که ممکن است به علت وجود معدود افراد نابابی که در این گروهها وجود دارد، به تمام گروه زده شود. ناشنوایان، از کاربرد اصطلاح کرولال که دربارة آنان به کار میرود، احساس ناخوشایندی دارند و حال، اگر قرار باشد برچسب کر و معتاد هم به آنان زده شود، به شدت، دچار بیم و هراس میشوند. از آنجا که اعتیاد به الکل از نظر بسیاری از ناشنوایان، عملی ناشایست و خلاف اخلاق به شمار میآید، بسیاری از آنان برای حل مشکل اعتیاد خویش، حاضر به کمک گرفتن از دیگران نیستند. از این رو، مراجعات ناشنوایان به مراکز بازپروری و ترک اعتیاد، در مقایسه با افراد عادی، بسیار کمتر است. ناشنوایان الکلی، از بیم آنکه ممکن است مشکل اعتیاد آنان از طریق شایعات، در جامعه و در میان دوستان پخش شود، اعتیاد خویش را پنهان میکنند و در نتیجه، از عواقب ناگوار آن بیاطلاعاند. از آنجا که حمایت چندانی از برنامههای درمانی و بازپروری ناشنوایان معتاد، توسط جامعة ناشنوایان نمیشود، چشمانداز حل مشکلات آنان، چندان روشن به نظر نمیرسد. مانع مهم دیگر بر سر راه درمان این افراد، مربوط به مراکز بازپروری است؛ زیرا برنامههای این گونه مراکز، برای افراد عادی طراحی شده است. از دیگر سو، مشاوران امور معتادان، از ویژگیهای روانیـ اجتماعی ناشنوایان بیاطلاعاند و به زبان اشاره مسلط نیستند. در این مراکز، برای خدمات ترجمهای ناشنوایان، بودجهای در نظر گرفته نشده است. از آنجا که متخصصان امور معتادان، دارای رابطهای دایم و منظم با بهزیستان مراکز بازپروری نیستند، ناشنوایان، با مشکلی مضاعف رو به رو هستند، زیرا متخصصان مراکز توانبخشی، به دلایلی که ذکر شد، از مشکلات آنان به صورت کامل آگاهی ندارند؛ چرا که در اصل، برای حل مشکل ناشنوایان، آموزش ندیدهاند. در نتیجه، سردرگمی و تردیدی که به ناشنوا دست میدهد، وی را از مراجعه به این گونه مراکز، که تنها باعث افزایش نگرانی و ناامیدی آنان میگردد، باز میدارد. با این توصیف، اگر چه میتوان شمار ناشنوایان الکلی را تخمین زد؛ اما یافتن ناشنوایانی که در برنامههای درمانی شرکت میکنند، نادر است. در نتیجه، وجود موانع رفتاری و دیگر موانعی که باعث پنهان کردن مشکلات اعتیاد توسط ناشنوایان میگردد، تخمین تعداد واقعی ناشنوایان الکلی که نیازمند خدمات بازپروری هستند، در هر کجای دنیا مشکل است؛ اما هنگامی که با دنبال کردن سرنخهایی از دوستان و آشنایان، به جستوجوی آنان میپردازیم، شمار ناشنوایانی که برای رفع مشکلات خویش، نیازمند کمک هستند، افزایش مییابد و این نکته، نشاندهندة تراژدی پیچیدة ناامیدی و جهالت است. برنامهها: نخستین تلاشهای واقعی در جهت رفع موانع درمان و جستوجوی ناشنوایان نیازمند خدمات درمانی، در اوایل دهة 1970 آغاز شد. این برنامه که مخصوص ناشنوایان معتاد طراحی شده بود، واحد درمان افراد الکلی مرکز مراقبتهای توسعه یافتة بیمارستان مریم مقدس بود که در شهر سن پل در ایالت مینهسوتا واقع شده و از سال 1973، آغاز به کار کرده است. طرح درمان ناشنوایان الکلی در منطقة بی اریا ، در سانفرانسیسکو و با مشارکت داوطلبانه، در 1947، آغاز شد و در 1976، بودجة آن توسط بنیاد سانفرانسیسکو ، تأمین گردید. مرکز پیشگام دیگری به نام کارگاه الکلیزم و ناشنوایان در 1975 در شهر کلیولند در اوهایو به وجود آمد و توانست شرکتکنندگانی را از کانادا و امریکا گردهم آورد. در همین دوره، بیمارستان رامسی در سن پل و مرکز پزشکی ست پل در مینهسوتا ، روش معالجه از راه بستری کردن ناشنوایان الکلی را ابداع کرد. در 1978، بنیاد کلیولند ، بودجة 5/2 سالة طرح حمایت از ناشنوایان با نام «مداخله در امور اعتیادی ناشنوایان (اید) » را پذیرفت. در همین زمان، برنامة گروه مشاورة ناشنوایان الکلی، در شهر فلینت ، از ایالت میشیگان، آغاز به کار کرد. این برنامههای پیشگام، به صورت جداگانه به وجود آمدند. بنیانگذاران آن، برای نخستین بار در یک نشست مشترک در 1978، در کنفرانس ملی ناشنوایان امریکا و موسسة توانبخشی ، در شهر سن آنتونیو در تگزاس ، یکدیگر را ملاقات کردند. بعدها از میان این رهبران پیشگام، گروه بزرگتری در همان سال از میان گروه ضربت مواد مخدر و معلولان ، در کنفرانس ملی مواد مخدر در شهر سیاتل واشنگتن به وجود آمد. اید، به تلاشهای خود، ادامه داد و چندین همایش ملی دربارة ناشنوایان الکلی در دانشگاه دولتی کنت در سال 1979 و در شهر کلیولند اوهایو در سال 1980 در سطح ملی تشکیل داد. فصلنامة اید بولتن ، در سال 1979 منتشر شد و به ارائة اطلاعات به روز، دربارة تحقیقات، خدمات و حمایت افراد چند معلولیتی الکلی پرداخت. گرایشها و استلزامات: برنامههای اولیهای که برای ناشنوایان الکلی طراحی شده بود، در نهایت، منجر به ایجاد یک الگوی کلی پیشگیری گردید که بعدها به یک روند، تبدیل شد. هستة مرکزی این تلاشها، یک برنامة توسعة حمایت بود که به استخدام متخصصان حرفهای میپرداخت که در زمینة مواد مخدر و مشکلات روانیـ اجتماعی ناشنوایان، مهارت داشتند. این وکلای مدافع، با آگاهی دادن به ناشنوایان دربارة مواد مخدر و کمکهای فنی ضمن خدمت مراکز ناشنوایان، به پُرکردن شکاف میان مراکز خدماتی مواد مخدر و مراکز توانبخشی میپردازند. گرچه طراحی برنامههای ویژه برای ناشنوایان مطلوب است؛ اما امروزه استفاده از مترجمان، مقرون به صرفهتر است. با ایجاد تغییراتی در زمینة ارائة خدمات درمانی به ناشنوایان، سرعت بازپروری ناشنوایان الکلی و افراد عادی، برابر خواهد شد. دستیابی به موفقیت در زمینة درمان ناشنوایان الکلی و معتاد، مستلزم تلاشهای دایم است. تجربیات مختلف در این زمینه، درسهای آموزنده و مفیدی در اختیار ما قرار داده است که در آینده، به کمک آنها میتوان برنامههای بهتری را طراحی کرد. مأخذ: GEDPD, Vol. 1, P. 8-12. الکساندر بُرُس ترجمة راضیه افتخاری |
تاریخ ثبت در بانک | 18 اردیبهشت 1399 |