کد jr-27733  
عنوان اول استولتنبرگ، ماتیاس  
عنوان دوم نقاش ناشنوای نروژی  
مترجم لقمان سرمدی  
عنوان مجموعه دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد اول  
نوع کاغذی  
ناشر موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم  
محل چاپ مجموعه تهران  
سال چاپ 1388شمسی  
شماره صفحه (از) 100  
زبان فارسی  
متن استولتنبرگ، ماتیاس ، نقاش ناشنوای نروژی.
در 21 ژولای 1799 در تونزبرگ نروژ، یک شهر بندری در جنوب اسلو متولد شد. او نخستین فرزند خانواده بود و پدرش کارل استولتنبرگ ، بازرگان ثروتمندی بود که در زمان کودکی ماتیاس، نمایندة انجمن ایدزولد بود. استقلال نروژ را برای نخستین بار، همین انجمن، اعلام کرد. در پارک استولتنبرگ ، دو مجسمه، یکی از کارل و دیگری از پسر ناشنوایش ماتیاس، وجود دارد. سه تن از فرزندان استولتنبرگ در اثر بیماری در کودکی از دنیا رفتند. ماتیاس استولتنبرگ، در یازده سالگی، در اثر ابتلا به بیماری‌ای شبیه به مننژیت, ناشنوا شد. به رغم نفوذ خانواده‌اش در کلیسای لوتری ، آنها نتوانستند شخصی را برای آموزش او بیابند. در اواسط دورة نوجوانی‌اش در موسسة ویژة کرولالها در کپنهاگ دانمارک ، ثبت‌نام کرد. از آنجا پدرش شخص سرشناسی بود، بیشتر شبها را به همراه پدر در منزل نویسندگان، روحانیان کلیسا و سیاستمدارانی مثل وزیر امور خارجة نروژ می‌گذراند. همسر وزیر, به استعداد او پی برد و او را با دنیای هنر و ادبیات، آشنا کرد. او همچنین، ماتیاس را به نقاشی در کپنهاگ، معرفی کرد. این چنین بود که ماتیاس، کار نقاشی را آغاز کرد. او تحصیلات خود را در سطح استاندارد برنامه‌های آموزشی اسکاندیناوی و فلسفه را در دوره‌ای که ویژة کودکان ناشنوا بود، گذراند؛ و در یک کارخانة بزرگ, فنون مبل‌سازی, طراحی ساختمان و چوب‌بُری را فرا گرفت. او در مدرسه، سعی کرد استعداد نقاشی‌اش را شکوفا کند. با استفاده از ثروت خانوادگی و دوستی با همسر نخست‌وزیر, وی یکی از بهترین نقاشان دانمارک را به عنوان معلم خصوصی استخدام کرد. آنها علایق ماتیاس را تشخیص دادند و او را به کشیدن پُرتره، تشویق کردند. او به زودی موفق به کشیدن پرترة کودکان شد. ماتیاس دوستان هنرمند بسیاری پیدا کرد. با این حال، وی سرزنش بعضی را که قادر به درک او نبودند و او را پسر پولدار نروژی صدا می‌کردند، تحمل می‌کرد. این مسئله، باعث شد که ماتیاس بفهمد که ثروت، همیشه نمی‌تواند وسیلة دوستی باشد و ممکن است گاهی باعث رنجش دیگران شود. رویای او برای تحصیل در رم یا پاریس به وقوع نپیوست. پدرش در معدن نمک والو سرمایه‌‌گذاری کرد. در همان زمان، دولت دانمارک با بستن مالیات بر نمک، باعث ورشکستگی آنها شد. بدین ترتیب، ماتیاس، از ادامة تحصیل و داشتن معلم خصوصی محروم شد و مجبور شد به خانه بازگردد. او در گذرنامه، شغلش را نقاش پرتره عنوان کرده ‌بود. در ده سالی که ماتیاس در دانمارک بود, والدینش سعی کرده ‌بودند خانه را حفظ کنند. او، برای کمک به خانواده‌اش به دنبال کار چوب‌بُری رفت؛ اما موفق نشد. او پرترة افراد خانواده را با وضعیت ناخوشایندی که داشتند، کشید. پرترة مادرش کارن استولتنبرگ را زنی جذاب، بشاش و زیبا ترسیم کرد و چشم او و اطراف آن را با حالتی کشید که نشان‌دهندة سختی زندگی‌اش در چند سال اخیر بود. او همچنین دو پرتره از پدرش, دو تا از برادرانش و یکی از خواهرش کشید.
در سالهای بعد، ماتیاس، چند پرترة دیگر کشید؛ اما نتوانست آنها را در تونزبرگ یا اسلو به فروش برساند. نقاشی منظره و پرتره‌های او که از رنگهای اولیه و روشن استفاده کرده بود، چندان مورد توجه قرار نگرفت. او نقاشی پرتره را به صورت سیار آغاز کرد و با وسایل چوب‌بُری که همراه خود داشت، هفته‌ها به دنبال کار گشت، و حتی گاهی برای به دست آوردن غذا و سرپناه نیز محتاج می‌شد. او در 1830، پدرش را و در پی آن, خانه‌شان از دست داد. مادر به خانة پسر دومش, که پیشوای روحانی بود, رفت و تا زمان مرگش در 84 سالگی, آنجا ماند. او در آخرین دهة عمرش نابینا شد و از دیدن فرزندانش محروم شد. ماتیاس، به شهرهای مختلف سفر کرد، اما به رغم ناامیدی‌اش گویی امیدوار بود زمانی شخصی با جمع‌آوری نقاشیهایش باعث شهرت او شود. به همین سبب نقاشیهایش را با دقت امضا می‌کرد. او دوباره به نقاشی کودکان روی آورد و برای یافتن کار نقاشی پرتره هم با جدیت تلاش می‌کرد.
ماتیاس استولتنبرگ، سالهای آخر عمر خود را در تنگدستی و در منطقة دورافتادة روستایی در نروژ سپری کرد. او به دلیل ناشنوایی‌اش هر روز منزوی‌تر می‌شد. به نظر می‌رسید جامعة هنرمندان، هیچ کمکی به او نمی‌کنند. ماتیاس برای رهایی از تنهایی به نقاشی روی آورد؛ اما قدرت خرید بوم را نداشت و از این روی، به دنبال جایگزینی برای نقاشی می‌گشت و یک بار بر روی ظروف چوبی نقاشی کشید.
دست کم 23 نقاشی منظره و 146 پرتره از او به یادگار مانده ‌است. امروزه، باور غالب بر آن است که سبک نقاشی وی, که به تازگی مشخص شده است, با بسیاری از آثار وی مغایرت دارد. او از کشیدن نقاشیهای قهوه‌ای و پرتره‌های سیاه, که مورد پسند عوام بود, پرهیز می‌کرد. نقاشیهای او به رغم داشتن رنگهای ابتدایی و روشن، از نظر خریداران آثار هنری, پُر زرق و برق به حساب می‌آمد. اما او در آثار بعدی خود، همواره از رنگهای تیره استفاده می‌کرد و همانند هنرمند ناشنوای معروف, گویا ، که همواره از پیروی قواعد امتناع می‌کرد، او هم به ذوق هنری و دیدگاههای خود پایبند بود.
استولتنبرگ، در 1871 درگذشت. او را در حیاط کلیسایی در ونگ در نروژ به خاک سپردند. در قرن بیستم، رنگهای به کار رفته در نقاشیهای او مورد توجه هنرمندان جدید قرار گرفت؛ هنرمندانی که مشتاقانه به دنبال آثار هنری او بودند. موج جدیدی از نظریات, آثار او را مورد نقد قرار دادند و هنرمندان جوان، الگوی جدید، هم از نظر تکنیک و هم از نظر استقلال فکر, دریافتند. آثار او از زیرزمینها و زیر شیروانیها گرد‌آوری شد؛ آثاری که با امضای او در پایین نقاشیها و پرتره‌ها به آسانی قابل تشخیص بودند. آثار او را امروزه می‌توان در مجموعه‌های شخصی و موزه‌های هنری سراسر نروژ یافت. این آثار، شامل شانزده نقاشی است که در گالری ملی اسلو موجود است. مجسمة یادبود او در پارک استولتنبرگ و دیدگاههای مثبت نسبت به آثارش پس از مرگ، افتخاری است که او در زندگی, آن را انکار می‌کرد.
مأخذ:
DPAS, P. 335-338.
ترجمة لقمان سرمدی  
تاریخ ثبت در بانک 18 اردیبهشت 1399