کد jr-27422  
عنوان اول آمبروسی، گوستینوس  
عنوان دوم مجسمه‌ساز ناشنوای اتریشی  
نویسنده کارول ترکینگتن  
نویسنده افلین مکلاو  
نویسنده هری لانگ  
مترجم محمدهادی سهرابی  
عنوان مجموعه دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد اول  
نوع کاغذی  
ناشر موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم  
محل چاپ مجموعه تهران  
سال چاپ 1388شمسی  
شماره صفحه (از) 21  
شماره صفحه (تا) 24  
زبان فارسی  
متن آمبروسی، گوستینوس ، مجسمه‌ساز ناشنوای اتریشی.
در 24 فوریة 1893، در نزدیکی وین در شهر آیزن استات متولد شد. پدرش از تبار خانواده‌های ایتالیایی‌ای بود که در رنسانس مشهور بودند. با اینکه در شش سالگی ناشنوایی خود را به دلیل مننژیت از دست داد، در هفت سالگی، در نواختن پیانو و ویلن موفق بود. او توصیف می‌کرد که چگونه ملودیهای دوران کودکی‌اش در طی زندگی حرفه‌ای‌اش در اشکال مجسمه‌ها، نمایان گردید و بسیاری از تمثالهای بتهوون که در قالب مجسمه درآورد، نمایانگر عشق در خاطر ماندة او به موسیقی دوران کودکی‌اش بود. به رغم تبار اشرافی آمبروسی، خانوادة او فقیر بودند.
آمبروسی، در هشت سالگی در مدرسة پراگرـ پریوات توبستومن انستالت به تحصیل مشغول شد. از سیزده سالگی، او را برای کارآموزی در شرکت مجسمه‌سازی جاکوب کوزورک فرستادند. او عصرها در آکادمی هنرهای زیبا به مطالعه می‌پرداخت و تا دیر وقت، با نور شمع، روی نخستین شکل مجسمة خود، کار می‌کرد. او همچنین از برلین، آمستردام و سوئیس ، برای مطالعة کار استادان این فن، بازدید کرد. اولین کار آمبروسی، «مردی با گردن شکسته » نام داشت که آن را در شانزده سالگی تکمیل کرد. این هنرمند ناشنوا، احساسات خود را با برنز و تکه‌های سنگ مرمری که ساخته بود، به صورت مجسمه درآورد.
آمبروسی، در جوانی اوقات فراغت خود را به مطالعة چهره‌‌ها و دیگر اشکال مردم پیرامونش و به ویژه خصوصیات حرکتی ماهیچه‌ها می‌گذراند. او از غریبه‌ها می‌خواست تا موضوع مجسمة او قرار گیرند؛ چنان که خود توصیف کرده ‌است، چهره‌هایی سرد با چشمهایی شدیداًً براق، رفتارهای پُر انرژی، شبه نقاب و طرحهای تو خالی قابل مشاهده بود. آمبروسی، اغلب به این موضوع توجه نشان می‌داد که چگونه یک چهره، منعکس‌کنندة شخصیت اوست. او با مدلهای خود، صحبت می‌کرد و از این طریق، می‌توانست وقتی آنها احساسات مختلفی بروز می‌دادند، شاهد حرکت ماهیچه‌های آنها باشد. او مدلهای خود را وامی‌داشت تا در استودیوی او حرکت کنند؛ زیرا بدین‌طریق، می‌توانست آنها را به دقت بررسی کند. او از ژولس دوپر ‌یاد می‌کرد و توصیف می‌کرد که او چگونه یک هنرمند را شبیه اسفنج می‌دانست که طبیعت را جذب می‌کند و آن را در قالب آفرینش جدیدی بروز می‌دهد. او پیش از بیست سالگی‌، یک مجسمة برنزی از نقاش سوئیسی، آرنولد، بوکلین و هنرمند بلژیکی، کنستانتین ونیر را با سفال ساخته و تکمیل کرده ‌بود. کارهای خارق‌العادة او توجه عموم را به خود جلب کرد. در 1912، او هر دو جایزة ملی مجسمه‌سازی و جایزة فلیکس فن وین گارتنر را به دست آورد. پس از آن بود که امپراتور فرانس جوزف، یک کارگاه هنری به او هدیه کرد. آمبروسی، نخستین نمایشگاهش را در وین برگزار کرد. این نمایشگاه، نمایشگاه دیگری در 1918، در سیشسن و یک نمایش عمومی در موزة ایالتی به 1923 را به دنبال داشت. او در 33 سالگی، بیش از 250 اثر را کامل کرده بود و بیشترین تحسینها را از منتقدان هنری دریافت کرده بود. کینتون پارکس ، در 1927، در نشریة آپولو نوشت: مرد جوانی در وین حضور دارد که مالک قدرت با ثباتی است که میکل ‌آنژ و رودین در آن، مبهم بودند. مانند نفرات پیشین، این هنرمند اتریشی جوان، به واسطة این قدرت عظیم و اصیل، مانند وادی شعر، به عرضة خلق اشیای پلاستیکی کشانده می‌شود. کتاب مقدس، یکی از مهم‌ترین منابع الها‌م‌‌بخش آمبروسی بود. او بسیاری از موضوعات مربوط به کتاب مقدس را مانند مجسمة سه متری «آفرینش آدم »، ساخت که دست خدا را هنگام بیرون کشیدن پیکر حضرت ‌آدم از زمین، نشان می‌دهد. آمبروسی تلاش نمی‌کرد تا کتاب مقدس را به صورت ادبی ترسیم کند، بلکه آن را به گونه‌ای بصری تفسیر می‌کرد. «ابل و کین »، هر کدام، احساس نمادین‌تری از برادرکشی را به صورت غم‌انگیزی بیان می‌کنند که ویژگی بسیاری از کارهای آمبروسی است. افسانه‌های یونانی هم الهام‌‌بخش او بودند. در هر یک از کارهای افسانه‌ای او، ماهیچه‌ها، استخوانها و رگهای ورم کرده، به تقویت احساسات، کمک می‌کرد؛ مانند مجسمة سه متری «سقوط ایکاروس ». اثر دیگر او «پروتمه » است که دارای احساسات شاعرانه است. کارهای قابل توجه او عبارت‌اند از: «نابغه وایده »، «وجدان ‌شر »، «حوا پس از هبوط »، «اورفوس» و «ادریکس » و تعدادی از کارهای ساخته ‌شده از سنگ مرمر با عنوان «بهار ».
آمبروسی، در پاریس کارهای قابل توجهی، شامل تمثال پل پین ‌لیو سیاستمدار، نخست‌وزیر سابق جرجز کلمنکو و آریستید بریاند سیاستمدار را ساخت. همچنین مأموریت تکمیل تمثالی از دریاسالار هورتی دی ناگی بانیا در جشن پنجاهمین سال نیابت سلطنت هاگداری به او داده شد.
او در رُم به طور همزمان، مأمور ساختن تمثال مجسمه‌ای از پاپ پیوس یازدهم و بنیتو موسولینی بود که هر کدام، نظر صریح خود را دربارة دیگری به آمبروسی گفته ‌بودند. پاپ که از آرامش همراه با شادی که از کار آمبروسی به او دست داده بود، خوشحال به نظر می‌رسید، از او با دستمزد بسیار، نامة قدردانی و انتصاب او در انجمن هنری واتیکان، سپاسگزاری کرد. موسولینی نیز دستور ساخت هشت مجسمة دیگرش را به آمبروسی داد و برای او حقوق بازنشستگی مادام‌‌العمر در نظر گرفت. مجسمة اصلی را ایل دوس در اتاق مطالعه‌اش در قصر چیگی نگهداری کرد. آمبروسی، همچنین مجسمه‌هایی از فیلسوف آلمانی، فردیک نیچه ساخت که او را مجسمه‌ساز افکار می‌دانست‌. علاقة او به شاعران و متفکران بزرگ، او را به ساختن مجسمه‌هایی با موضوعاتی از قبیل یوهان ولفگانگ ون گوته ، ریچارد استراوس ، اگوست ‌استرنیوبرگ و گرهارد هاپتمن وا داشت. نفر آخر، زمانی که جلوی آمبروسی می‌نشست، برای او نقد عقل محض کانت را می‌خواند. او در سالهای آخر زندگی‌اش، مجسمة معمار اتریشی، اوتو واگنر را ساخت. آمبروسی، چند دهه را در یک هنرکدة رسمی در پارک پراتر با مأموریت دولتی، کار کرد. در حدود 1920، زمانی که او کارهایش را در نمایشگاه سیسشن وین و موزة ایالتی به نمایش گذارد، کارهای او در مجموعه‌های خصوصی در شیکاگو، نیویورک و اوهایو یافت می‌شد. مردم او را ثروتمند می‌پنداشتند؛ ولی او طی سالها پس از دورة رکود اقتصادی، بین سالهای 1929 تا 1934، سفارشی نداشت و هرگز کمکهای مالی دوستانش را نپذیرفت. او می‌گفت که شادی برای او زیستن در شهر وین (شهر بتهوون) است. در جنگ جهانی دوم، نازیها آمبروسی را مجبور کردند در شهر مورد علاقه‌اش به عنوان یک سنگ‌تراش، کار کند. او به عمد، در تمام کارهایی که به او محول می‌شد، خرابکاری می‌کرد.
اگر چه او به ندرت با دیگر ناشنوایان همکاری می‌کرد، برای کارگران ناشنوایی که در کارگاه ریخته‌گری او کار می‌کردند، ارزش قائل بود. روی درِ هنرکدة او این جمله با میخ کوبیده شده بود: «اگر مرا دوست دارید، اجازه دهید کار کنم». او در زمانی واحد، هنرکده‌هایی در وین، رم، پاریس، لندن و بروکسل را اداره می‌کرد.
در 1963، دفتر انجمن دانش‌آموختگان دانشکدة گالودت در بخش کلمبیا به آمبروسی سفارش داد تا مجسمة ادوارد ماینرگالودت را برای جشن صدمین سالگرد دانشکده بسازد. هزاران اثر دیگر او در سرتاسر جهان، چه در موزه‌ها و چه در مجموعه‌های شخصی، پراکنده شده است.
آمبروسی، همچنین چند جلد کتاب شعر زبان آلمانی، شامل غزلهایی برای میکل آنژ ، بتهوون، شکسپیر و ساوونارولا که او از آنها با «روحهای آشنا » نام می‌برد، منتشر ساخت. غزلهایی برای خدا و غزلهایی بر سر مزار یک محبوب ، زنده و فیلسوفانه هستند. غزلهایی برای خدا، به چند قسمت تقسیم می‌شود: مفهوم خدا، عشق و رنج و زحمت و کار. آمبروسی، در اشعارش رابطة استعدادهایی را که خداوند به او بخشیده است، توصیف می‌کرد که او چگونه قادر بود تا واقعیت و ماورای طبیعت را در یک شکل جدید و زیبا، ترکیب کند. او در دوم جولای 1957، پس از افسردگی شدید، به خودکشی کرد.
مآخذ:
DPAS, P. 3-6; EDHD, P. 9; GEDPD, Vol. 1, P. 14-15.
کارول ترکینگتن ؛ افلین مکلاو ؛ هری لانگ
ترجمة محمد‌هادی سهرابی  
تاریخ ثبت در بانک 16 اردیبهشت 1399