کد jr-27405  
عنوان اول آسیب‌شناسی گفتار  
عنوان دوم بررسی تاریخ، روشها و دیگر ابعاد اختلال در گفتار  
مترجم زهرا واعظی  
عنوان مجموعه دانشنامه ناشنوایان (دانا) ـ جلد اول  
نوع کاغذی  
ناشر موسسه فرهنگی هنری فرجام جام جم  
محل چاپ مجموعه تهران  
سال چاپ 1388شمسی  
شماره صفحه (از) 10  
شماره صفحه (تا) 13  
زبان فارسی  
متن آسیب‌شناسی گفتار، بررسی تاریخ، روشها و دیگر ابعاد اختلال در گفتار.
گفتار ناقص، به دلیل ناخوشایند بودن، فقدان وضوح و نداشتن مفهوم، آسیبمند است و نمی‌تواند توجه شنوندگان را در حد معمول جذب کند.
نواقص گفتار، عبارت‌اند از: اختلال در تلفظ ، اختلال صدا ، تأخیر در تکلم ، لکنت زبان ، اختلالات ناشی از کام شکافته ، فلج مغزی و فقدان قدرت شنوایی.
متون تاریخی و کتابهای کهن مذهبی مانند کتاب مقدس، به این نکته که بشر از گذشته‌های دور به آسیبهای گفتاری و کلامی دچار بوده، اذعان دارند. افزون بر این، بسیاری از نویسندگان متون علمی و پزشکی، از عهد باستان تا قرون وسطا، مشاهدات خود از اختلالات گفتاری و صوتی را گزارش کرده‌اند. در هر دوره از روزگار گذشته، متناسب با تجربه و دانش خود، به درمان ناشنوایان می‌پرداختند. این روشهای پیشنهادی، انعکاس‌دهندة باورهای تجربی و فلسفی زمان آنها بوده است.
آسیب‌شناسی گفتاری با جهت‌گیری علمی، در پایان نیمة دوم قرن نوزدهم و دقیقاً در پی توسعة دانش گوش و حنجره‌شناسی، در آلمان پایه‌گذاری شد. سه دانشمند یعنی: سی ال مرکل ، آدلف کاسمائول ، هرمن کوتزمن از سال 1900 به بعد، نخستین استادان برجستة آسیب‌شناسی گفتاری در دانشکدة پزشکی برلین بوده‌اند.
در همین زمان، جین پیره راوسلوت در پاریس، علم جدید آواشناسی تجربی را پایه‌گذاری کرد. وی به این نتیجه رسید که آواشناسی تجربی، نقش چشمگیری در مطالعه و پژوهش در زمینة گفتار عادی و ناهنجار دارد. در اروپا متداول است که تصحیح و درمان گفتار، زیر نظر پزشکان بخشهای گوش، حلق و بینی بیمارستانهای دانشگاهی انجام می‌گیرد. پس از آن، آسیب‌شناسی گفتار و صوت، همراه با رویکرد پزشکی، با عنوان: «گفتاردرمانی و درمان اختلالات گفتاری»، به سایر کشورها، از جمله ژاپن و امریکای جنوبی نیز راه یافت. توسعة این دانش به گونه‌ای بود که امروزه بیشتر کشورهای جهان در انجمن بین‌المللی گفتاردرمانی و درمان اختلالات گفتاری ، که به سال 1924 در وین تأسیس شد، عضویت داشته، نماینده دارند.
تکامل گفتاردرمانی در کشورهای آنگِلوساکسون، روند گونه‌گونی را طی کرد. به رغم آنکه انگلستان یا همان بریتانیای کبیر، از سابقه بسیاری در آواشناسی تجربی و عمومی برخوردار است، دانشکدة درمانگران گفتار، با تأخیر و در سال 1945 در آن، تأسیس شد. دیگر تشکلهای موجود در سایر مناطق انگلستان نیز از این نهاد، پیروی کرده‌اند.
در امریکا، آسیب‌شناسی گفتار، راه دیگری را برگزید. اعضای انجمن امریکایی گفتار و شنوایی، آشا ، که به سال 1925 در نیویورک تأسیس شد، تا سال 1970، از مرز دوازده هزار تن گذشت. بیش از دویست دانشکده و دانشگاه در ایالات متحده از سوی آشا مجوز دریافت کردند. خود این مراکز، رشتة آسیب‌شناسی گفتاری و شنوایی‌سنجی را دایر کردند و به اعطای مدرک، مبادرت ورزیدند. برخی از این مراکز تا مقطع دکتری فعالیت دارند.
در اِتحاد جماهیر شوروی سابق، رشتة گفتاردرمانی، در پی شکل‌گیری مرکز گفتاردرمانی و درمان اختلالات گفتاری، دایر شد. امروزه بخش گفتاردرمانی موسسة دولتی معلولیت‌شناسی، وابسته به آکادمی علوم تربیتی مسکو، برنامه‌ریزی برای این رشته و نظارت بر آن را بر عهده دارد. آسیب‌شناسی گفتاری در این کشور، بر نظریة شرطی‌سازی پاولف تکیه دارد. در کشورهای اروپای شرقی، نظیر چک‌اسلوواکی، به عنوان نخستین کشور در این منطقه، گفتاردرمانی و درمان اختلالات گفتار در دانشکدة پزشکی دانشگاه چارلز، واقع در پراگ، تأسیس شد.
آمارها و اطلاعات تفصیلی: مطابق گزارش بخش ارتباطات انسانی و اختلالات آن، وابسته به سازمان خدمات بهداشت عمومی امریکا، در سال 1969، حدود نُه میلیون امریکایی به ضعف شنوایی در حد معلولیت دچار بوده‌اند. نزدیک به دو میلیون نفر نیز به اختلالات عصبی مربوط به گفتار و شنوایی مبتلا بوده‌اند و ده میلیون نفر نیز از اختلالات گفتاری رنج می‌بردند. در این گزارش، پراکندگی اختلالات مختلف گفتاری در امریکا، در اقشار مختلف، برآورد شده است. در بین اقشار مختلف، آمار اختلالات آوایی نوجوانان، از نظر فراوانی و فراگیری، قابل توجه‌تر است.
کشور‌های دیگر، فاقد اطلاعات تفصیلی در این زمینه‌اند؛ اما تجربه در آلمان، استرالیا و سایر کشورهای اروپای مرکزی، حاکی از آن است که الگوهای بروز و شیوع اختلالات گفتاری در میان سایر کشورها نیز همین گونه است. آمار مبتلایان به برخی اختلالات در میان سرخ‌پوستان امریکا بسیار بالاست، حال آنکه رقم مبتلایان به آن، در میان سیاه‌پوستان، کمتر از قفقازیهاست. لُکنت زبان در کشور‌های شمالی اروپا (نظیر اسکاندیناوی)، بسیار متداول‌تر از مناطق جنوبی مانند ایتالیاست. در شرق دور نیز چنین شاخصهای آماری‌ای گزارش شده است.
آمار دیگری نشان می‌دهد که اختلالات گفتار و صوت در مناطق شهری، بیش از مناطق روستایی است؛ زیرا تأثیر فشارهای روانی موجود در شهرها بر پیدایش برخی از این اختلالات، ثابت شده است.
طبقه‌بندی اختلالات گفتاری: طبق بررسیهای روان‌شناختی، اختلالات ارتباطی را در ابتدا می‌توان به اختلالات صوتی و تلفظی تقسیم کرد. پژوهشگران، گفتارپریشی را معلول عوامل متعدد، از جمله ضایعات داخلی دندان، زبان، تارهای صوتی یا دستگاه مرکزی مغز دانسته‌اند. اختلالات ناشی از آشفتگی در عملکردهای فیزیولوژیک، «اختلالات عملکردی» نام گرفته‌اند. دیگر اختلالات ارتباطی که دارای ناهنجاریهای ساختاری است، از نوع اندامی هستند. البته برخی، این نوع دسته‌بندی را مناسب ندانسته‌اند؛ زیرا ساختار اندامی و عملکرد فیزیولوزیک را نمی‌توان از یکدیگر جدا ساخت.
در اصطلاح‌شناسی بین‌المللی، اختلالات صدایی را با عنوان آواپریشی می‌شناسند. انواع مختلف آواپریشی را با توجه به علت یا ویژگی آن، به دسته‌های فرعی تقسیم‌بندی می‌کنند. برای نمونه، اختلال ناشی از فلج حنجره را از نوع آواپریشیِ فلجی می‌دانند. آواپریشیهای گوناگون، به دلیل نشئت گرفتن از خاستگاه اندامی مشخص یا ناشی از یک بیماری عضوی مانند ماهیچه یا اعصاب یا ناشی از تغییرات داخلی حنجره و... متفاوت‌اند. با وجود این، تاکنون امکان تعریف و نام‌گذاری انواع صوتها وجود نداشته است. البته میان اصوات ناهنجار، مانند: صدای گرفته، خشن، گوش‌خراش و خشک، تمایز عینی و مسلم وجود دارد.
گروه گسترده‌ای از آواپریشیها فاقد علتهای حنجره‌ای مشهودند و به همین جهت، آنها را غیراندامی می‌نامند. این گونه آسیبهای صوتی را می‌‌‌توان به دو نوع متمایز، تقسیم کرد: آواپریشیهای ناشی از علل روان‌ژنتیکی و آواپریشیهای ناشی از علل وراثتی . همچنین، هر دو این آواپریشیها به دو گونة بسیار فعال و کم ‌فعالیت قابل تفکیک‌اند. معمول‌ترین اختلالات گفتاری، مواردی هستند که فراگیری یا یادگیری زبان را در کودکان، مختل می‌سازند. این قبیل اختلالات را در گله‌مندی والدین از فقدان تکلم کودک، ضعف در تولید اصوات و تکلم نوکِ زبانی می‌توان یافت.
آخرین پژوهشها دربارة گروه وسیعی از کودکان مبتلا به اختلال شکل‌گیری زبان، نشان داده است که این قبیل ناهنجاریها را می‌توان به دو دستة عمده و متمایز، تقسیم‌بندی کرد: ناتوانی زبان بر اثر عوامل ژنتیک، و اختلال در فراگیری زبان به علت آسیبهای وارد شده بر جنین یا نوزاد در جریان زایمان یا کمی پس از تولد او.
این قبیل صدمات پیرا زایشی ، گستره‌ای از انواع آسیبهای ناشی از مسمومیت، عفونت، ضایعه، نوع تغذیه و هورمونها را در برمی‌گیرد. گاه برخی کودکان و به ویژه پسران، تا پیش از سه سالگی، تصمیمی برای حرف زدن ندارند؛ اما پس از این سن، شروع به پیشرفت در آن می‌کنند. با وجود این، فقدان قدرت تکلم پس از دو سال، احتمالاً معلول علتهای یاد شده است و بررسیهای فوری را ایجاب می‌کند.
بسیاری از کودکان، در تسلط بر الگوهای صوتی زبان مادری خود، با مشکل مواجه‌اند. در صورتی که هیچ گونه علت اندامی مشهود نباشد، بلوغ همراه با تأخیر مهارتهای روان ـ حرکتی را می‌توان به عنوان یک علت احتمالی در نظر گرفت. تأخیر مشخص در شکل‌گیری زبان کودک، اغلب با دوره‌ای از ناتوانی در زمینة یادگیری قواعد دستوری و نحوی همراه است که به آن، دستور‌پریشی گفته میشود. اگرچه این مورد، غالباً نشانه‌ای از ناتوانی زبانی‌‌ـ ‌ارثی تلقی می‌شود، اما گاهی می‌تواند حاکی از عقب‌افتادگی ذهنی یا بروز سایر انواع آسیب مغزی باشد. برخی کودکان که در شکل‌گیری زبان با مشکل مواجه‌اند، دوره‌ای از کُندی در خواندن و ناتوانی در نوشتن را پشت سر میگذارند. این وضعیت را غالباً خوانِش‌پریشی می‌نامند.
ناتوانی در یادگیری: ناتوانی در یادگیری، به اختلال یا تأخیر در پیشرفت فرآیندهای برقراری ارتباط یا موفقیت در تحصیل، اطلاق می‌شود. کودکان مبتلا به ناتوانیهای خاص یادگیری، گاه مبتلا به اختلال در شنوایی، صحبت کردن، خواندن، نوشتن و ادا کردن هستند. هر دسته از این ناتوانیها، ویژگیهای خاص خود را دارند. با توجه به این ویژگیها، از این دسته‌ها با نامهای معلولیت ادراکی ، آسیب مغزی ، عملکرد نامناسب مغز ، خوانِش‌پریشی و زبان‌پریشی یاد ‌‌شده است. به هرحال، یادگیری، با شنوایی و گفتار، رابطه‌ای مستقیم دارد و آسیبهای گفتاری یا اختلالهای شنوایی در یادگیری موثرند.
درمان و توان‌بخشی: گزینش شیوة درمان یا روش توان‌بخشی اختلالات ارتباطی، تابع علل بیماری است. هر نوع گرفتگی مزمن صدا، نخست باید یک توسط حنجره‌شناس، تشخیص داده شود. به ویژه در افراد مسنی که در معرض سرطان قرار دارند، بررسیهای به هنگام، ضروری است. پس از تشخیص و درمان، توان‌بخشی صوت و گفتار به دست کارشناس آسیب‌شناسی آغاز می‌شود. نقص عضوها، بیماریها و صدمات وارده به ساز و کار گفتار را می‌توان با کمک متخصصان خاصی درمان کرد. مثلاً شکافِ کام را جراح پلاستیک، برطرف می‌کند؛ روان‌شناس اعصاب و متخصص داخلی، بیمارِ مبتلا به سکتة مغزی را تا جایی درمان می‌کند که بتواند بار دیگر، فراگیری دوبارة توانایهای زبانی را از سربگیرد. پزشک اطفال، به درمان کودکان عقب‌ماندة ذهنی می‌پردازد و متخصص ژنتیک، در زمینة احتمال ارثی بودن اختلالات و چگونگی ممانعت از بروز آن در آینده، به خانواده‌ها مشاوره می‌دهد.
ناشنوایی یا ضعف شدید شنوایی در اوایل کودکی، یکی از علل تأخیر در شکل‌گیری زبان است که باید برای آزمایشِ مناسب و تشخیص فوری به جراح گوش و متخصص شنوایی مراجعه شود. موارد گوشه‌گیری و رفتارهای غیرمتعارف کودکان ، در دوران کودکی و دیگر امراض که در گفتار، تأثیر منفی دارند، به دست آسیب‌شناسان گفتاری، روان‌کاوان کودک، متخصصان اطفال و روان‌شناسان بالینی، درمان نمی‌شود. به دلیل اینکه تشخیص، درمان و توان‌بخشی این قبیل کودکان استثنایی، به صورت گروهی، بهتر نتیجه می‌دهد. از این ‌رو، تشکیل گروه با تخصصهای متفاوت، برای فرآیندهای درمان توصیه می‌شود.
مأخذ:
BRITANICA, Vol. 18, P. 112; Vol. 28, P. 99-102.
ترجمة زهرا واعظی  
تاریخ ثبت در بانک 16 اردیبهشت 1399