کد | jr-26532 |
---|---|
عنوان اول | معلولیت؛ چالشها و سیاستها در ایران |
عنوان دوم | نشستهای برگزار شده در موسسه رحمان |
عنوان مجموعه | معلولیت؛ چالشها و سیاستها در ایران |
نوع | کاغذی |
ناشر | موسسه رحمان |
محل چاپ مجموعه | تهران |
سال چاپ | 1397شمسی |
شماره صفحه (از) | 9 |
شماره صفحه (تا) | 14 |
زبان | فارسی |
متن |
معلولیت؛ چالشها و سیاستها در ایران نشستهای برگزار شده در موسسه رحمان موسسه رحمان به عنوان یک NGO مردمی با رویکرد فرهنگی درباره مسائل مختلف جامعه نشستهایی برگزار میکند؛ این موسسه در سال 1395 تصمیم گرفت نشستی درباره معلولیت و معلولان برگزار کند و اهم مشکلات این جامعه 11 میلیون نفری را از منظر دانش جامعهشناسی بررسی کند. از این رو گروه کارشناسی تشکیل داد که عبارت بودند از: الهه نوری، ضحی معتمدی، اسما صارمی، پیمان مغازه، اشرف سادات موسوی. دبیری این گروه بر عهده سیده فردوس شیخ الاسلام بود. این گروه مجموعه نشستهایی در سالهای 96 و 97 برگزار کرد و هفت سخنرانی را در مجموعهای به نام معلولیت: چالشها و سیاست در ایران در سال 1397 منتشر کرد. در آغاز این کتاب دبیر نشستها، سیده فردوس شیخ الاسلام گزارشی نوشته که در واقع گزارشی از نشستها و محتوای سخنرانیها است. اکنون این گزارش را عیناً میآورم: گزارش دبیر نشست در تعریفی که امروزه سازمان بهداشت جهانی از معلولیت ارائه میکند، نقص یک عضو، چیزی بیشتر از یک تفاوت نیست. این تفاوت اگر فرد را با محدودیتهایی در زندگی روزمرهاش روبرو ساخت و او را از حقوق بدیهی انسانیاش محروم کرد، باید ما را متوجه ایرادهای قوانین و سیطره کلیشههای نادرست در جامعه کند. شایسته نیست افراد به دلیل ویژگیهای انتسابی که با آن به دنیا آمدهاند، مانند نژاد، جنسیت و همچنین انواع معلولیتها، از حقوق انسانی خود محروم شوند. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، 15 درصد از افراد هر جامعهای را معلولان تشکیل میدهند و این یعنی بیش از 11 میلیون معلول در ایران وجود دارد (البته همین عدد هم دقیق نیست، چون آمار مشخص و قابل اطمینانی از افراد دارای معلولیت و انواع معلولیتها در دست نداریم). این 11 میلیون مانند دیگر اقشار جامعه، تواناییهای خاص خودشان را دارند؛ توانمندیهایی که نادیده گرفتن آنها، به زیان کل جامعه تمام میشود. باورش دشوار است، اما قانون جامع حمایت از معلولان که در اردیبهشت سا ل 1383 در مجلس به تصویب رسیده بود، نزدیک 11 سال برای وصول نظر شورای نگهبان انتظار کشید و سرانجام در بیست و پنجم فروردینماه 1395، به دلیل لزوم برخی اصلاحات، برگشت داده شد. این مدت زمان طولانی، لزوم توجه بسیار جدیتر نهادهای کلان کشور را به ظرفیتهای 11 میلیون از هم میهنان ما نشان میدهد. با این حال برخی نهادهای مدنی تلاش دارند با همراهی خود افراد دارای معلولیت، این خلاهای بسیار را پر کنند. موسسه رحمان نیز با توجه به رسالت خود، یعنی پرداختن به مسائل اجتماعی و به ویژه مسائلی که به اقشار آسیبپذیرتر جامعه معطوف است، برگزاری نشستهایی را با هدف بررسی چالشهای پیش روی معلولیت در ایران، ضروری دانست. رحمان امیدوار است انتشار این کتاب که در برگیرنده مجموعه نشستهای برگزار شده در موسسه با عنوان "معلولیت؛ چالشها و سیاستها در ایران" است، بتواند سرآغازی سودمند باشد برای گرد هم آوردن گامهایی که برداشته شدهاند تا زندگی شایستهای را که حق هر انسان است، برای افراد دارای معلولیت فراهم کند. نشست نخست، ذیل عنوان جامعهشناسی معلولیت؛ عاملیت یا ساختار و با سخنرانی دکتر نیکخواه برگزار شد. ایشان اهمیت برخوردهای متناسب با معلولیتهای متفاوت را یادآور شده و مروری کوتاه بر برخی سیاستهای سازمانهای دولتی مانند بهزیستی کردهاند. جامعهشناسی معلولیت در بررسی میزان کارایی این سیاستها، مشخص کردن سهم جامعه در شکل دادن به تعریف فردِ دارای معلولیت، شناسایی مسائل این افراد و رفع محرومیتهای بر ساخته شده در جامعه و... بسیار سودمند است. ایشان در ادامه، برخی از تجارب خود را در جایگاه ریاست یک NGO فعال در این زمینه بیان میکنند که به ویژه برای فعالان مدنی بسیار روشنگر و جالب توجه خواهد بود. ایشان در پایان نشست، چند راهکار را برای افزایش کیفیت زندگی افراد دارای معلولیت مطرح کردهاند؛ مانند شکل گیری همدلی و درک مشترک میان رسانه و فرد دارای معلولیت، نگاه شهروندی به فرد دارای معلولیت و واگذاری مسئولیت به آنان. حقوق اجتماعی افراد دارای ناتوانی عنوان سخنرانی دکتر شیرازی خواه است. بخش گستردهای از صحبتهای ایشان، به بازگویی تاریخ تدوین حقوق افراد دارای معلولیت در جهان و به ویژه ایران اختصاص دارد. در تدوین این حقوق، رویکردهای معطوف به معلولیت، بسیار مهم است که آنها را ذیل دو رویکرد کلی زیست پزشکی و سیاسی ـ اجتماعی میتوان گنجاند. این رویکردها از آن روی اهمیت دارند که برخورد نهادهای برنامهریز را با گروه هدفشان جهت میبخشند و مستقیم و غیر مستقیم، بر کیفیت زندگی افراد دارای معلولیت، تأثیر میگذارند. سپس دکتر شیرازیخواه الگوی سازمان جهانی بهداشت را برای مداخله در مسائل مختلف، توضیح میدهند که در حل چالشهای افراد دارای معلولیت بسیار مورد ارجاع است. ایشان سرانجام بر لزوم اصلاح رویکردهای سازمان بهزیستی و فعالیتهای برخی NGOهای فعال در حوزه معلولیت تأکید کردهاند. دکتر کمالی در سخنان خود با عنوان توانبخشی مبتنی بر جامعه و نقش رسانهها در توسعه آن بر اهمیت به روز شدن رویکرد سازمانها و نهادهای مدنی در پرداخت به معلولیت تأکید نموده و بیان میکنند در توانبخشی مبتنی بر جامعه، هم آموزشهای لازم به فرد دارای معلولیت داده میشود و هم مداخلاتی در جامعه صورت میگیرد که فرد را به استقلال میرساند. در این رویکرد، معلولیتِ فرد، بر دوش جامعه است و نه خود او؛ جامعه است که نباید اجازه دهد محدودیتهای فیزیکی بدن فرد، به محدودیت مشارکت بدل شود. سلامتی یک طیف است و آدمها ممکن است هر آن در این طیف جا به جا شوند. ایشان پس از بیان تجربیات و توضیحاتی در باب توانبخشی مبتنی بر جامعه، به توضیح اصطلاح ما رسانه پرداختهاند؛ شبکههای اجتماعی این فرصت ارزشمند را به تمامی افراد بخشیدهاند تا سهم خود را در آگاهی بخشی و دغدغهمند کردن دیگران برای تحقق عدالت اجتماعی ایفا کنند. در ادامه نشست سوم، بیتا میرکاظمی که یک فرزند مبتلا به فلج مغزی دارد، با عنوان چشمها را باید شست: تجربه یک مادر از عواملی گفت که باعث شد در فرزندش این اختلال به وجود بیاید؛ ناآگاهی و عدم تعهد برخی پزشکان. ایشان سپس به همه اتفاقات خوبی مانند مشاوره و کار درمانی اشاره کرده است که باعث شده هم فرزندش تا حد زیادی مستقل باشد و هم نگاه او به مقوله سلامت و زندگی تغییر کند. ایشان تعریف سازمان جهانی بهداشت را از انسان سالم شرح میدهد و پیش شرط تغییر برخوردها با افراد دارای معلولیت را، تغییر نگرشها و اندیشههای مردم و مسئولان عنوان میکند؛ اگر عزت نفس را از هر انسانی بگیریم، او بزرگ نخواهد شد و به جایی نخواهد رسید؛ چه معلولیت داشته باشد، چه نداشته باشد. نشست الگوهای معلولیت و رسانه با محوریت نمایش فیلم "موسیقی درون" و نقد و تحلیل آن توسط پریسا افتخار برگزار شد. ایشان ابتدا به شرح نگرش هایی پرداخت که در طول تاریخ نسبت به افراد دارای معلولیت وجود داشته است؛ این نگرشها ذیل دو الگوی فردی و اجتماعی میگنجد. در ارتباط میان معلولیت و رسانه، پرسش اصلی این است که رسانهها با توجه به تأثیری که در اندیشهها و کنش های مخاطبانشان میگذارند، چگونه باید معلولیت را بازنمایی کنند؟ پریسا افتخار با اشاره به صحنههایی از فیلم، ما را گام به گام با تفاوتهای ژرفی که میان الگوی فردی و الگوی اجتماعی بازنمایی معلولیت در رسانهها وجود دارد، اشنا می کند و سپس به معرفی ویژگیهای بهترین شیوه پرداختن به افراد دارای معلویت در رسانه میپردازد. به نظر میرسد "عادیسازی معلولیت" همان نکته کلیدیست که اصحاب رسانه در کشور ما فراموش کردهاند. نشست پایانی این مجموعه نشست با هدف بهرهگیری از تجارب فعالان مدنی حوزه معلولیت برنامهریزی شد. انجمن احیا: از تأسیس تا ترویج الگو عنوان سخنان خسرو منصوریان بنیانگذار انجمن احیا و توانیاب است. ایشان تجربیات ارزشمند خود را که حاصل سالها مددکاری و فعالیت مدنی در زمینه آسیبهای اجتماعی است، بیان کردند که در نهایت به تأسیس دو NGO به نام انجمن احیا و انجمن توانیاب منجر شد؛ فرآیندی که با فراز و نشیبهای بسیار همراه بوده است. به گفته منصوریان انجمن احیا بر تاسیس شعبه در شهرهای گوناگون ایران اصراری ندارد؛ بلکه مهمتر از آن، بر الگوگیری از تجربیات و رویکردهای آن انجمن توسط فعالان مدنی تأکید دارد. موسسه رعد: اشتغال و آموزش عنوان سخنان منصوره پناهی مدیرعامل مجموعه رعد است. ایشان رویکردهای نوین این انجمن را به توانمندی و استقلال افراد دارای معلولیت بیان کردند؛ پس از آموزشهای ابتدایی و تقویت مهارتهای اجتماعی، ابتدا اشتغال مناسب فرد را فراهم میشود، سپس متناسب با اقتضائات شغل، آموزش های لازم به او، خانواده و کارفرما داده میشود و این همان توانبخشی مبتنی بر جامعه است. ایشان به خوبی توضیح میدهند که نگرشِ همراه با دلسوزی و از سر ترحم، چگونه فرد را از واقعیت، خودباوری و استقلالی که درخور اوست، دور میکند. مطالعه نگرشهایی که منجر به برنامهریزیهای نوین موسسه رعد شده است، برای نهادهای کلانِ مرتبط با موضوع مانند بهزیستی، همچنین فعالان مدنی و خود افراد دارای معلولیت، بسیار سودمند خواهد بود. برگزاری مجموعه نشستهای معلولیت؛ چالشها و سیاستها در ایران پیش از هر چیز به ما آموخت نگرشی که تاکنون در ذهن جامعه ایرانی درباره افراد دارای معلولیت شکل گرفته، تا چه اندازه نیازمند دگرگونی است. این نگرشها باعث شده است هر یک از ما در هر جایگاهی که داریم، آنها را به اشکال گوناگون طرد کنیم؛ به جای عادیسازی وضعیت، انسانی شرور را در رسانهها نمایش میدهیم که با معلولیت، به سزای عملش میرسد. یا برعکس، فرد دارای معلولیت را فرشتهای آسمانی با توانمندیهای خارقالعاده به تصویر میکشیم. وسایل حمل و نقل همگانی و خیابانها را برای رفت و آمد آنان مناسب سازی نکردهایم. به مدیر و آموزگار مدرسه آموزش ندادهایم که با دانش آموزِ دارای نقص عضو چگونه برخورد کنند. در ایران حدود 11 میلیون فرد دارای معلولیت زندگی میکنند. رقم کوچکی نیست؛ چرا ما آنها را در محل کار، مدرسه، و در رفت و آمدهای روزمرهمان نمیبینیم؟ همه این آگاهی نداشتنها، عدم تعهدها و تصاویر غیر واقعی که رسانهها از فرد دارای معلولیت به ما نشان دادهاند، باعث شده است که حضور این افراد در جامعه، با دشواریهای بسیاری همراه باشد؛ از نبودِ سادهترین امکانات سختافزاری گرفته (مانند رمپهای کنار پیادهرو) تا پیش داوریها و شوخیهایی که به عزت نفس آنها آسیب میرساند. راه چاره چیست؟ توانبخشی مبتنی بر جامعه؛ که به ما میگوید برخورداری از امکانات و یک زندگی آرام و به دور از تنش، حق هر انسانی است و اگر به دلیل کمبودهای محیطی، کسی از این حق خود محروم شد، اشکال نه از او، که از جامعه است. بار معلولیت را جامعه بر دوش میکشد، نه افراد. سرفصلهایی را که موسسه رحمان با توجه به رسالت خود در زمینه مسائل اجتماعی، ذیل عنوان "معلولیت؛ چالشها و سیاستها در ایران" برگزار کرد، از نظر گذراندید. بررسی همه چالشهایی که افراد دارای معلولیت در جامعه ما با آن روبرو هستند، نقاط قوت و ضعف سیاستگذاریها در این زمینه و ارائه پیشنهادها و راهکارهای عملی و سودمند، نیازمند گفتوگوهای میان رشتهای بیشتری است. البته باید توجه داشت که برگزاری نشست و همایش و نگاشتن پایاننامه و کتاب و انجام پیمایشها، تنها یک سویه این ماجرا است؛ سویه دیگر آن به نهادهای دولتی تصمیم گیرنده خرد و کلان (بهزیستی، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، شهرداریها، وزارت آموزش و پرورش و...) باز میگردد، که امید است فراهم آوردن روشنترین حقوق شهروندی 11 میلیون ایرانی را به طور جدی مدنظر قرار دهند. منبع: معلولیت؛ چالشها و سیاستها در ایران، تهران، 1397، ص 9-14. |
تاریخ ثبت در بانک | 26 اسفند 1398 |
فایل پیوست |