کد jr-24409  
عنوان اول حقوق سالمندان از منظر آیات و روایات  
نویسنده مالک محمودی  
عنوان مجموعه بهزیستی و تأمین اجتماعی در اسلام  
نوع کاغذی  
ناشر سازمان بهزیستی  
محل چاپ مجموعه تهران  
سال چاپ 1389شمسی  
شماره صفحه (از) 145  
شماره صفحه (تا) 158  
زبان عربی ، فارسی  
متن حقوق سالمندان از منظر آیات و روایات

دفتر فرهنگ معلولین

آمار سالمندان در بسیاری از کشورها و نیز در ایران رو به افزایش است. اکنون ده درصد از جمعیت ایران سالمند هستند ولی تا یک دهه آینده پیش‌بینی می‌شود به 30 درصد برسد. مهم‌ترین کمبود در این زمینه فقدان آگاهی و تجربه لازم برای تبدیل این مسئله به یک فرصت اجتماعی و ملی است. از این‌رو دفتر فرهنگ معلولین درصدد فرهنگ‌سازی می‌باشد. باورهای اسلامی اکثریت جامعه، موجب شد تا از آموزه‌های دینی استفاده کنیم و مردم را به سمت راه درست رفتار با سالمندان هدایت نماییم. به همین دلیل این مقاله که شامل آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام است را در معرض استفاده عمومی قرار می‌دهیم.

حتمیت سالمندی
انسان مشتمل بر جسم است و جسم آدمی مریض می‌شود، آسیب می‌بیند، پیر می‌شود و بالاخره می‌میرد. عالم طبیعت هم این‌گونه است و هیچ موجودی به یک حال باقی نمانده و نخواهد ماند، زیرا قانون آفرینش این است که هر پدیده‌ای از عمر محدودی بهره‌مند گردد.
در این میان انسان نیز مشمول این قانون است. او زندگی را از دوران شیرخوارگی، کودکی، نوجوانی، جوانی، سالمندی آغاز کرده و با پیری و فرتوتی به پایان می‌رساند.
انسان در دو مرحله از زندگی بیش از همه نیاز به حمایت و کمک دارد: یکی دوران صبابت و کودکی و دیگری دوران پیری و فرتوتی. قانون خلقت با قرار دادن مهر کودک در دل پدر و مادر حمایت او را تأمین کرده است. اینک باید دید در دوران پیری و فرتوتی چه باید کرد چه بسا در این مرحله از زندگی فرزندان انسان هر یک به گوشه‌ای رفته و دست از حمایت او کشیده‌اند.

شیوه قرآنی
در زندگی ماشینی اروپا دولت‌ها خانه‌ای برای نگهداری پیران تشکیل می‌دهند و پیران را در آن خانه گردآورده و به نگهداری آنان اقدام می‌کنند. ناگفته پیدا است این نوع زندگی برای پیران جز مرگ تدریجی چیزی نیست در حالی که اسلام این مشکل را از راه دیگر حل کرده و قرآن کریم راه کاری برای این مسئله داده است. آیاتی که به مسئله سالمندان پرداخته را می‌آوریم تا نگاه قرآن را معرفی نماییم.
1ـ قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ إِنَّ لَهُ أَبًا شَیْخًا کَبِیرًا فَخُذْ أَحَدَنَا مَکَانَهُ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ. (سوره یوسف آیه 78)
(برادران یوسف) گفتند ای عزیز (مصر) او پدر پیری دارد (و سخت ناراحت می‌شود) یکی از ما را به جای او بگیر ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم.
2ـ وَقَضَیٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا. (سوره اسراء آیه 23)
پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید هرگاه یکی از آنان یا هر دوی آنان ـ نزد تو، به سن پیری برسند کمترین اهانتی به آنان روا مدار و بر آنان فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده بزرگوارانه به آنان بگو.
3ـ وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیراً (سوره اسراء آیه 24)
و بال‌های تواضع خویش را در برابر آنان (پدر و مادر) از محبّت و لطف فرود آر، و بگو پروردگارا همان‌گونه که آنان مرا در کوچکی تربیت کردند مشمول رحمتشان قرار ده.
4ـ وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَهٍ وَأَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ. (سوره نور آیه 60)
و زنان از کار افتاده (سالمند) که امید به ازدواج ندارند گناهی بر آنان نیست که لباس‌های (رویین) خود را بر زمین بگذارند به شرط اینکه در برابر مردم خودآرایی نکنند و اگر خود را بپوشانند برای آنان بهتر است. و خداوند شنوا و دانا است.

آموزه‌های معصومین علیهم السلام
عن ابی عبدالله علیه السلام قال:
بَرُّوا آبَاءَکُمْ یَبَرَّکُمْ أَبْنَاوُکُمْ وَ عِفُّوا عَنْ نِسَاءِ اَلنَّاسِ تَعِفَّ نِسَاوُکُمْ. (خصال ج1 ص55)
امام صادق علیه السلام فرمود: به پدران خود نیکی کنید تا اولاد شما نسبت به شما نیکوکار باشند. و از زنان مردم چشم بپوشید تا دیگران از همسران شما چشم بپوشند.
2ـ قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
مَنْ شَابَ شَیْبَهً فِی اَلْإِسْلاَمِ کَانَتْ لَهُ نُوراً یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ. (نهج الفصاحه ص584 ک2833)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که موی او در اسلام سپید شود روز قیامت برای او نور می‌باشد.
3ـ فی ما اَوْصی به امیرالمومنین علیه السلام عند وفاته:
وَ اِرحَمْ مِن أهلِکَ الصَّغیرَ و وَقِّرْ مِنهُمُ الکَبیرَ. (بحار ج75 ص136)
امیرمومنان علیه السلام در وصایای خود هنگام مرگ فرمود: به خردسالان خویش مهربان باشید و بزرگسالان خود را بزرگ شمارید.
4ـ قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
بجلوا المشایخ فانّ من اجلال الله تبجیل المشایخ. (بحار ج75 ص136).
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: پیرمردان را بزرگ و محترم بدارید زیرا احترام به آنان به منزله احترام به مقام الهی است.
5ـ قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
مَنْ عَرَفَ فَضْلَ شَیخٍ کَبِیرٍ فَوَقَّرَهُ آمَنَهُ اَللَّهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ و قال:
من تعظیم الله عزوجل اجلال ذی الشّیبه المومن. (بحار ج75 ص137)
رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که قدر و منزلت سالمندان را بداند و به خاطر پیری، آنان را محترم بدارد خداوند بزرگ چنین شخصی را از وحشت روز قیامت امان خواهد داد.
و باز آن حضرت فرمود: که احترام به سالمندان با ایمان «به منزله» تعظیم مقام الهی است.
6ـ قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
ما اکرم شابّ شیخا الاّ قضی الله عند سنه من یکرمه و قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم.
البرکه مع اکابرکم و قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم الشیخ فی اهله کالنّبی فیامّته. (بحار ج75 ص137)
پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: جوانی که پیر سالخورده‌ای را گرامی بدارد خداوند شخصی را معین می‌کند که در هنگام پیری او را گرامی بدارد. و باز آن حضرت فرمود.
برکت با سالمندان شما است و نیز از آن حضرت است:
پیران در خانواده خود همانند پیامبرانند در میان پیروانشان.
7ـ عن انس قال اوصانی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بخمس فقال فیه:
و وقر الکبیر تکن من رفقایی یوم القیامه و قال علیه السلام لیس منا من لم یرحم صغیرنا و لم یوفّر کبیرنا. (بحار ج75 ص127)
انس می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پنج چیز را به من سفارش کرد فرمود: سالمندان را احترام کن تا روز قیامت از همنشینان من باشی.
و باز آن حضرت فرمود: از ما نیست آن کسی که به خردسالان ما رحم نکند و بزرگان ما را محترم نشمارد.
8ـ قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
انّ الله لیکرم ابناء السّبعین و یستحیی من ابناء الثمانین ان یعذبهم و قال صلی الله علیه و آله و سلم:
من عاش فی الاسلام ستین حق علی الله ان لایعذّبه بالنّار و من عاش فی الاسلام سبعین سنه، آمنه الله من الفزع الاکبر و من عاش فی الاسلام ثمانین سنه، رفع عنه القلم و لا یحاسب معه. (مشکوه الانوار ص 170ـ169).
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوند افراد هفتاد ساله را گرامی می‌دارد و از عذاب کردن هشتاد ساله‌ها شرم دارد حضرت رسول خدا فرمود:کسی که در اسلام شصت سال عمر کرده باشد سزاوار است که پروردگار او را در آتش عذاب کند و آن که در اسلام هفتاد سال عمر کرده باشد خداوند در روز قیامت او را امان خواهد داد. شخصی که در اسلام هشتاد سال عمر کند قلم از او برداشته می‌شود و مورد محاسبه قرار نمی‌گیرد.
9ـ قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
ثلاثه لایستخفّ بحقّهم الّا منافق: ذو الشّیبه فی الاسلام و ذو العلم و امام مقسط. (نهج الفصاحه ص251 ص1232)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: سه گروه را هر کس کوچک شمارد منافق است: 1ـ کسی که موی او در اسلام سپید شده باشد؛ 2ـ دانشمند؛ 3ـ پیشوای دادگستر.
10ـ قال علی بن الحسین:
و حق الکبیر توقیره لسنّه و اجلاله لتقدمه فی الاسلام قبلک و ترک مقابلته عند الخصام و لا تسبقه الی طریق و لا تتقدّمه و لا تستجهله و ان جهل علیک احتملته و اکرمته بحق الاسلام و حرمته. (خصال باب الخمسین و مافوقه ج1)
امام سجاد علیه السلام فرمود: از جمله حقوق سالمندان این است که به خاطر پیری ایشان را محترم بداری و به علت تقدم آنان در اسلام، ایشان را بزرگ بدانی و در وقت اختلاف در مقابل ایشان قرار نگیری و در پیشاپیش آنان راه نروی و به آنان نسبت نادانی ندهی و اگر مقام تو را نشناسند آن را تحمل کنی و به خاطر اسلام، آنان را عزیز و گرامی بداری.
11ـ قال علی علیه السلام:
فَهَلْ یَنْتَظِرُ أَهْلُ بَضَاضَهِ الشَّبَابِ إِلَّا حَوَانِیَ الْهَرَمِ؟ (نهج الفصاحه صبحی صالح خطبه 83)
علی علیه السلام فرموده است: کسی که در عنفوان جوانی و نیرومندی است آیا جز در انتظار خمیدگی پیری است؟
12ـ عن علی علیه السلام:
مَا أَقْرَبَ الدُّنْیَا مِنَ الذِّهَابِ وَ الشَّیْبَ مِنَ الشَّبَابِ. (غررالحکم ج2 ص754)
حضرت علی علیه السلام فرموده است: چه نزدیک است دنیا به گذشت و دگرگونی و چه نزدیک است جوانی به پیری.
13ـ قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
البَرَکَهُ مَعَ أکابِرِکُم. (نهج الفصاحه ص222 ک1110)
رسول گرامی فرمود: وجود پیران سالخورده بین شما باعث افزایش نعمت‌های الهی است.
14ـ قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
مَنْ وَقَّرَ ذَا شَیْبَهٍ فِی الْإِسْلَامِ آمَنَهُ اللَّهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ الْقِیَامَهِ. (المحجه البیضاء ج3 ص366)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که پیر مسلمانی را توقیر و تجلیل نماید خداوند او را از ترس روز قیامت ایمن می‌دارد.
15ـ ... مَرَّ شَیْخٌ مَکْفُوفٌ کَبِیرٌ یَسْأَلُ، فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُوْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: مَا هَذَا؟ فَقَالُوا:
یَا أَمِیرَالْمُوْمِنِینَ نَصْرَانِیٌّ قَالَ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُوْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: اِسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتَّی إِذَا کَبِرَ وَ عَجَزَ مَنَعْتُمُوهُ أَنْفِقُوا عَلَیْهِ مِنْ بَیْتِ الْمَالِ. (وسایل الشیعه ج11 ص49)
روزی پیرمردی که بینایی چشم خویش را از دست داده بود و ناگزیر دست احتیاج به سوی این و آن دراز می‌کرد از جلوی حضرت امیرمومنان علیه السلام و جمعی که همراه وی بودند عبور کرد حضرتش پرسید این چه وضعی است؟ در پاسخ گفتند این مرد نصرانی است که ناگزیر گدایی می‌کند آن حضرت با اظهار تأسف فرمود: این شخص را تا هنگامی که جوان بود و قدرت کار کردن داشت به انجام کار وادار کردید ولی وقتی پیر و ناتوان گردید مورد توجه قرار ندادید، آن گاه دستور فرمود که از بیت‌المال مسلمانان او را اداره کنند.
16ـ عن علی بن مغیره عن ابی عبدالله علیه السلام قال:
سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِذَا بَلَغَ الْمُوْمِنُ أَرْبَعِینَ سَنَهً آمَنَهُ اللَّهُ مِنَ الْأَدْوَاءِ اَلثَّلاَثَهِ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ فَإِذَا بَلَغَ الْخَمْسِینَ خَفَّفَ اللَّهُ حِسَابَهُ فَإِذَا بَلَغَ السِتِّینَ رَزَقَهُ اللَّهُ الْإِنَابَهَ فَإِذَا بَلَغَ السَّبْعِینَ أَحَبَّهُ أَهْلُ السَّمَاءِ فَإِذَا بَلَغَ الثَّمَانِینَ أَمَرَ اللَّهُ بِإِثْبَاتِ حَسَنَاتِهِ وَ إِلْقَاءِ سَیِّئَاتِهِ فَإِذَا بَلَغَ التِّسْعِینَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ کُتِبَ أَسِیرَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ. (خصال باب الاربعین و مافوقه ح25)
امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که مومن به چهل سالگی رسد خداوند او را از بیماری‌های جنون، جذام و برص «خوره و پیسی» ایمن می‌دارد، وقتی به پنجاه سال رسد خداوند حساب آخرت را بر او آسان نماید و چون به شصت سال رسد خداوند او را به بازگشت و توبه از گناه موفق دارد و هنگامی که به هفتاد سال رسد فرشتگان آسمان او را دوست دارند و چون سن مومن به هشتاد رسد خداوند امر فرماید نیکی‌هایش را بنویسند و لغزش‌های او را رها سازند و چون به نود سال رسد خداوند گناه گذشته و آینده او را می‌آمرزد و جزء اسیران خدا در زمین نوشته می‌شود..
17ـ جاء شیخ الی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فی حاجه فابطاوا عن الشیخ ان یوسعوا له فقال صلی الله علیه و آله و سلم:
لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَرْحَمْ صَغِیرَنَا وَ یُوَقِّرْ کَبِیرَنَا. (مجموعه ورام ج1 ص32)
پیرمردی حضور رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شرفیاب شد، کسانی که در محضر آن حضرت نشسته بودند در جا دادن به او مسامحه کردند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از این رفتار برخلاف ادب ناراحت شد به آنان فرمود:
کسی که به خردسالان ما تفضّل و ترحم نکند و پیران ما را مورد تکریم و احترام قرار ندهد، از ما نیست.
18ـ قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
إنَّ مِن إجلالِی تَوقِیرَ الشَّیخِ مِن اُمَّتی. (میزان الحکمه ج5 ص228 ح9927)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که سالمندی از امّت مرا احترام کند مانند این است که مرا گرامی داشته است.
19ـ عَنِ الصَّادِقِ عَلَیْه السَّلاَمُ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ:
جَاءَ رَجُلاَنِ إِلَی اَلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله و سلم: شَیْخٌ وَ شَابٌّ فَتَکَلَّمَ الشَّابُّ قَبْلَ الشَّیْخِ فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله و سلم الْکَبِیرُ الْکَبِیرُ. (مشکوه الانوار ص168)
امام صادق علیه السلام از اجداد بزرگوار خود نقل می‌کند که دو نفر یکی سالمند و دیگری جوان به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مشرف شدند جوان قبل از پیرمرد شروع به صحبت کرد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: صبر کن تا آنکه از تو بزرگتر است سخن گوید.
20ـ قال النّبی صلی الله علیه و آله و سلم:
إِنَّ اَلْمُسْلِمَ إِذَا غَلَبَهُ ضَعْفُ اَلْکِبَرِ أَمَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلْمَلَکَ أَنْ یَکْتُبَ لَهُ فِی حَالِهِ تِلْکَ مِثْلَ مَا کَانَ یَعْمَلُ وَ هُوَ شَابٌّ نَشِیطٌ صَحِیحٌ. (جامع احادیث جلد3 صفحه 80)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: وقتی مسلمانی پیر گردد خداوند به فرشته (کاتب اعمال) دستور می‌دهد که برای او همان اعمال زمان صحت و جوانی را در حال سالمندی بنویسد.
21ـ قال الصادق علیه السلام:
ثَلاَثَهٌ یُدْخِلُهُمُ اَللَّهُ اَلْجَنَّهَ بِغَیْرِ حِسَابٍ إِمَامٌ عَادِلٌ وَ تَاجِرٌ صَدُوقٌ وَ شَیْخٌ أَفْنَی عُمُرَهُ فِی طَاعَهِ اَللَّهِ. (سفینه البحار ج1 ص134)
امام صادق علیه السلام فرمود: سه گروه را خداوند بدون حساب به بهشت می‌برد: 1ـ پیشوای دادگر؛ ـ تاجر راستگو؛ 3ـ پیرمردی که عمر خود را در راه اطاعت اوامر خداوند صرف کرده باشد.
22ـ قال رجل لرسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
إِنَّ وَالِدَتِی بَلَغَهَا الْکِبَرُ وَ هِیَ عِنْدِی الآن أَحْمِلُهَا عَلَی ظَهْرِی وَ أُطْعِمُهَا مِنْ کَسْبِی وَ أمِیطُ عَنْهَا الْأَذَیَ بِیَدِی وَ أَصْرِفُ عَنْهَا مَعَ ذَلِکَ وَجْهِیَ اِسْتِحْیَاءً مِنْهَا وَ إِعْظَاماً لَهَا فَهَلْ کَافَأْتُهَا قَالَ لاَ لِأَنَّ بَطْنَهَا کَانَ لَکَ وِعَاءً وَ ثَدْیَهَا کَانَ لَکَ سِقَاءً وَ قَدَمَهَا لَکَ خداءً وَ یَدَهَا لَکَ وِقَاءً وَ حجْرَهَا لَکَ حِوَاءً وَ کَانَتْ تَصْنَعُ ذَلِکَ لَکَ وَ هِیَ تَمَنَّی حَیَاتَکَ وَ أَنْتَ تَصْنَعُ هَذَا بِهَا وَ تُحِبُّ مَمَاتَهَا. (مستدرک ج2 ص628)
مردی به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد: مادرم آن‌چنان پیر شده است که الآن او را بر پشت خود سوار کرده و از دسترنج خویش مخارج او را می‌پردازم و خود شخصاً نظافت او را عهده‌دار می‌باشم، آیا با این کار می‌توانم زحمات او را جبران کنم؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خیر. زیرا مادرت تو را در شکم خویش جای داده بود، و از پستان‌های خود شیر می‌داد و تو را از جایی به جای دیگر می‌برد، و با دستان خود تو را محافظت می‌کرد.
آغوش مادر، پناهگاه تو بود، و با این همه، دوست می‌داشت که تو زنده بمانی، ولی اکنون تو دوست داری که او از دنیا برود.
23ـ قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
اقتلوا المشرکین و استحییوا شیوخهم و صبیانهم. (وسائل الشیعه، ج11 ص48)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: مشرکان و کفار را بکشید (در جنگ) ولی با پیرمردان و کودکان کاری نداشته باشید.
24ـ قال الصادق علیه السلام:
تَصَدَّقْ عَلَی الصِّبْیَانِ وَالنِّسَاءِ وَالزَّمْنا وَالضُّعَفَاءِ وَالشُّیُوخِ. (وسائل الشیعه ج6 ص288)
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: بر کودکان، زنان، معلولین، مستمندان و سالمندان، صدقه داده و نیکی کن.
25ـ عن ابی الحسن علیه السلام قال:
کَانَ رَجُلٌ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ فَوُلِدَ لَهُ غُلاَمٌ وَ قِیلَ لَهُ: إِنَّهُ یَمُوتُ لَیْلَهَ عُرْسِهِ فَمَکَثَ اَلْغُلاَمُ فَلَمَّا کَانَ لَیْلَهُ عُرْسِهِ نَظَرَ إِلَی شَیْخٍ کَبِیرٍ ضَعِیفٍ، فَرَحِمَهُ اَلْغُلاَمُ: فَدَعَاهُ فَأَطْعَمَهُ.
فَقَالَ لَهُ السَّائِلُ: أَحْیَیْتَنِی، أَحْیَاکَ اللَّهُ، قَالَ فَأَتَاهُ آتٍ فِی اَلنَّوْمِ فَقَالَ لَهُ: سَلِ اِبْنَکَ مَا صَنَعَ، فَسَأَلَهُ، فَخَبَّرَهُ بِصُنعِهِ، قَالَ: فَأَتَاهُ الْآتِی مَرَّهً أُخْرَی فِی النَّوْمِ، فَقَالَ لَهُ:
إِنَّ اَللَّهَ أَحْیَا لَکَ اِبْنَکَ بِمَا صَنَعَ بِالشَّیْخِ. (بحار ج14 ص502)
امام رضا علیه السلام فرمود: مردی در بنی اسراییل که سال‌ها فرزندی نداشت، خداوند به او فرزندی داد، پدر به وسیله‌ای آگاه شد که فرزندش در شب عروسی از دنیا می‌رود.
در شب عروسی، جوان، پیرمرد ضعیفی را دید، او را نوازش نموده و اطعام کرد و پیرمرد هم در حق جوان دعا کرد، و برای او از خداوند عمر طولانی درخواست نمود.
در عالم خواب، به پدر آن جوان گفته شد از فرزند خود بپرسد که چه کار خوبی انجام داده است؟ جوان، در جواب پدرش گفت: پیرمرد ضعیفی را گرامی داشته و به او اطعام کرده است.
بار دوّم در عالم خواب به پدر آن جوان گفته شد:
علت تأخیر افتادن اجل فرزندش، خدمتی بوده است که به پیرمرد ضعیف انجام داده است.
26ـ خطب امیرالمومنین علیه السلام و قال:
وَ الْجُمُعَهُ وَاجِبَهٌ عَلَی کُلِّ مُوْمِنٍ إِلَّا عَلَی الصَّبِیِّ وَ الْمَرِیضِ وَ الْمَجْنُونِ وَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ وَ الْأَعْمَی. (وسائل الشیعه، ج5 ص3)
امیرمومنان در ضمن خطبه‌ای فرمود: نماز جمعه بر تمام مومنان واجب است مگر بر کودکان ـ بیماران ـ دیوانگان، سالمندان و نابینایان.
27ـ عن حفض بن غیاث (فی حدیث) انه سأل اباعبدالله علیه السلام عن النساء کیف سقطت الجزیه عنهن و رفعت عنهن؟ قال: فقال: لأن رسول الله صلی الله علیه و آله نهی عن قتل النساء و الولدان فی دار الحرب إلا ان یقاتلن، فان قاتلن «قاتلت» ایضا فامسک عنها ما امکنک، و لم تخف خللا «حالاخ‌ل» فلمّا نهی عن قتلهن فی دار الحرب کان «ذلک» فی دار الاسلام اولی، ولو امتنعت ان تودی الجزیه لم یمکن قتلها، فلمّا یمکن قتلها رفعت الجزیه عنها (و لو امتنع ارجال أن «منع الرجال فابوا أن» یودوا الجزیه کانوا ناقضین للعهد و حلّت دماوهم و قتلهم، لأنّ قتل الجرال مباح فی دار الشرک) و کذلک المقعد من أهل الذمّه و الأعمی و الشیخ الفانی و المرأه و الوالدان فی أرض الحرب، فمن أجل ذلک رفعت عنهم الجزیه. (وسائل الشیعه ج11 ص47)
مردی به نام حفص می‌گوید: از امام صادق علیه السلام سوال کردم: چرا از زنان جزیه گرفته نمی‌شود؟
حضرت فرمود: زیرا که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از کشتن زنان و کودکان در میدان جنگ نهی کرده است ـ ولو اینکه زنان در جنگ شرکت کرده باشند ـ آن گاه که در میدان جنگ از کشتن زنان و کودکان نهی شود در شهرهای اسلامی به طریق اولی از آنان باید حمایت گردد. و همچنین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از کشتن افراد زمین‌گیر، نابینا، پیر، زنان و کودکان در میدان جنگ نهی فرموده است.
28ـ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:
انّ الله تعالی ینظر فی وجه الشیخ المومن صباحا و مساء فیقول: یا عبدی کبرسنّک و دقّ عظمک ورقّ جلدک، و قرب أجلک و حان قدومک علیّ فاستح منی فأنا أستحی من شیبتک أن اعذّبک بالنّار.
وً قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنِ اَللَّهِ جَلَّ جَلاَلُهُ: اَلشَّیْبَهُ نُورِی فَلاَ أُحْرِقُ نُورِی بِنَارِی. (بحارالانوار ج70 ص390 چاپ بیروت)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوند هر صبح و شام به صورت پیرمرد مومن نگاه می‌کند و می‌فرماید: بنده من پیر شده‌ای، استخوان و پوستت ضعیف گردیده است و نزدیک است که عمر را به پایان برسانی و به ملاقات من بیایی، از من حیاء کن من هم از پیری تو حیا می‌کنم که تو را عذاب کنم.
و باز رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوند می‌فرماید پیری نور من است، نور خود را با آتش خویش نمی‌سوزانم.
29ـ قال الصادق علیه السلام:
انّ الله لیکرم ابناء السبعین و یستحیی من ابناء الثمانین ان یعذبهم. (بحار ج70 ص391)
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند هفتاد ساله‌ها را گرامی می‌دارد و از هشتاد ساله‌ها شرم دارد که آنان را عذاب کند.
30ـ قال الصادق علیه السلام:
یُوْتی بِشَیْخٍ یَوْمَ القِیامَهِ فَیُدْفَعُ الَیْهِ کِتابُهُ ظاهِرُهُ مِمَّا یَلی النَّاسَ لایَری اِلّا مُسَاوِی فَیَطُولُ ذلِکَ عَلَیْهِ، فَیَقُولُ:
یَا رَبِّ أَتَأْمُرُنی إلَی الَّنارِ؟ فَیَقُولُ الْجَبَّار جَلَّ جَلالُهُ:
یَا شَیْخُ انّی اَسْتَحْیی اَنْ اُعَذِّبُکَ وَ قَدْ کُنْتَ تُصَلِّی لِی فی دَارِالدُّنْیَا. اذْهَبُوا بِعَبْدی اِلَی الجَنَّهَ. (بحار ج7 ص390)
امام صادق علیه السلام فرمود: روز قیامت نامه اعمال پیرمردی را به دست او می‌دهند که جز گناه و معصیت در آن چیزی دیده نمی‌شود و در نتیجه حساب او به طول می‌انجامد.
آن گاه عرض می‌کند: خدایا دستور می‌دهی که مرا به آتش دوزخ ببرند؟
خداوند می‌فرماید: ای پیرمرد، من شرم دارم که تو را عذاب کنم زیرا که تو در دنیا نماز می‌خواندی. آن گاه دستور داده می‌شود: که او را به بهشت ببرند.
31ـ قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
ما من معمّر یعمّر اربعین سنه الاّ صرف الله عنه ثلاثه انواع من البلاء:
مَا مِنْ مُعَمَّرٍ یُعَمَّرُ أَرْبَعِینَ سَنَهً إِلَّا صَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ ثَلَاثَهَ أَنْوَاعٍ مِنَ الْبَلَاءِ:
الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ فَإِذَا بَلَغَ الْخَمْسِینَ لَیَّنَ اللَّهُ عَلَیْهِ حِسَابَهُ فَإِذَا بَلَغَ السِّتِّینَ رَزَقَهُ اللَّهُ الْإِنَابَهَ إِلَیْهِ بِمَا یُحِبُّ وَ یَرْضَی فَإِذَا بَلَغَ السَّبْعِینَ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ أَحَبَّهُ أَهْلُ السَّمَاءِ، فَإِذَا بَلَغَ الثَّمَانِینَ قَبِلَ اللَّهُ حَسَنَاتِهِ وَ تَجَاوَزَ عَنْ سَیِّئَاتِهِ فَإِذَا بَلَغَ التِّسْعِینَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ سُمِّیَ أَسِیرَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ شُفِّعَ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ. (بحار ج7 ص389)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوند از چهل ساله‌ها امراض جنون، جذام و برص را دور می‌نماید، آن گاه که به پنجاه ساله رسید حساب او را آسان می‌کند چون به سنّ شصت سالگی رسید توفیق توبه و بازگشت را به او عطا می‌نماید آن زمان که به سنّ هفتاد سالگی رسد خداوند و اهل آسمان او را دوست می‌دارند چون به سنّ هشتاد سالگی رسید حسنات او مقبول و گناهان او آمرزیده می‌شود و چون به سنّ نود سالگی رسید خداوند تمام گناهان گذشته و آینده او را بخشیده و شفاعت او را در حقّ اهل بیت وی می‌پذیرد و در زمین به نام اسیر خداوند نامیده می‌شود.
32ـ لقد ورد علی أمیرالمومنین علیه السلام أخوان له مومنان أب و ابن، فقام إلیهما و أکرمهما و أجلسهما فی صدر مجلسه و جلس بین أیدیهما، ثمّ أمر بطعام فأحضر، فأکلا منه، ثمّ جاء قنبر بطست و إبریق خشب و مندیل لیلبس، و جاء لیّصبّ علی ید الرّجل فوثب أمیرالمومنین علیه لاسلام و أخذ الابریق لیصب علی ید الرّجل، فتمرّغ الرجل فی التراب و قال: یا أمیرالمومنین الله یرانی و أنت تصبّ علی دی؟ قال: اقعد و اغسل فإنّ الله عزّوجلّ یراک، و أخوک الّذی لایتمیز منک و لاینفصل عنک یخدمک، یرید بذلک فی خدمته فی الجنّه مثل عشره أضعاف عدد أهل الدّنیا، و علی حسب ذلک فی ممالیکه فیها، فقعد الرجل فقال له علیّ علیه السلام: أفسمت بعظیم حقّی الذّی عرفته و نحلته و تواضعک لله حتی جازاک عنه بأن تدنینی لما شرّفک به من خدمتی لک لمّا غسلت مطمئناً کما کنت تغسل لو کان الصابّ علیک قنبرا ففعل الرجل ذلک، فلمّا فرغ ناول الابریق محمّد بن الحنفیّه و قال: یا بنیّ لو کان هذا الابن حضرنی دون أبیه لصبیت علی یده، ولکنّ الله عزّوجلّ یأبی أن یسوّی بین ابن و أبیه إذا جمعهما مکان، لکن قدصبّ الأب علی الأب فلیصبّ الابن علی الابن فصبّ محمّد بن الحنفیّه علی الابن. (بحارالانوار ج41 ص56)
پدر و فرزندی به محضر امیرمومنان شرفیاب شدند حضرت به احترام از جای خود بلند شد و آنان را احترام نموده و در صدر مجلس جای داد و در برابر آنان نشست آن گاه دستور داد که غذا بیاورند و پس از صرف غذا قنبر آفتابه و لگن و حوله آورد و خواست که دست پدر را بشوید حضرت با عجله آفتابه را از دست قنبر گرفت تا به دست پدر آب بریزد. آن مرد خود را به خاک انداخت و عرض کرد یا امیرالمومنین گوارا نیست که خداوند ببیند شما بر دست من آب بریزید حضرت فرمود بنشین و دست خود را بشوی زیرا خداوند گواه است و من هم برادر دینی تو هستم و تو را خدمت می‌کنم و در عوض خداوند اجر مرا خواهد داد... .
آن مرد بلند شد و نشست علی علیه السلام فرمود: تو را به حق خودم قسم می‌دهم... همان‌طوری که اگر قنبر آب می‌ریخت و تو دست خود را می‌شستی با اطمینان کامل همان‌طور دست خود را بشوی، آن گاه حضرت آب ریخت و مرد دست خود را شست آن‌گاه آفتابه را به دست محمد حنیفه داد و فرمود: بر دست فرزند این مرد آب بریز تا بشوید اگر او با پدر خود به اینجا نیامده بود من خود بر دست او آب می‌ریختم ولی چون با پدر همراه است، خداوند، منع فرموده است که بین پدر و فرزندی که با هم همراهند فرقی نباشد.
33ـ عن ابراهیم بن شعیب قال: قلت لابی عبدالله علیه السلام:
«انّ ابی قد کبر جدا و ضعف فنحن نحمله اذا راد الحاجه فقال: ان استطعت ان تلی ذلک منه فافعل و لقمه بیدک فانّه جنّه لک غدا.» (اصول کافی ج2 ص162
مردی به نام ابراهیم بن شعیب به امام صادق علیه السلام عرض کرد: پدرم به حدی پیر و ناتوان است که برای قضای حاجت او را به دوش می‌گیریم امام علیه السلام فرمود: اگر می‌توانی خودت این کار را انجام بده و غذا را لقمه، لقمه در دهان او بگذار زیرا این کار برای تو سپری است در برابر آتش.
34ـ عن حنان بن سریر قال: کنّا عند ابی عبدالله علیه السلام و فینا میسّر فذکر واصله القرابته فقال ابوعبدالله علیه السلام: یا میسّر قد حضر اجلک غیر مرّه و مرّتین، کلّ ذلک یوخّر الله اجلک، لصلتک قرابتک و ان کنت تریدان یزاد فی عمرک فبرّ شیخیک یعنی ابویه. (بحار ج71 ص84)
در جلسه‌ای در حضور حضرت صادق علیه السلام از صله رحم صحبت به میان آمد.
حضرت به میسّر که در آن مجلس حاضر بود فرمود: ای میسّر چند بار مرگت فرا رسیده است ولی هر بار به وسیله صله رحم به تأخیر افتاده است اگر دوست داری که عمرت طولانی گردد به پدر و مادرت نیکی کن.
35ـ قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: قال الله عزّوجلّ:
انّی لاستحیی من عبدی و امتی یشیبان فی الأسلم ثم اعذّبهما. (قرب الأسناد ص375)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خداوند می‌فرماید: شرم دارم که پیران سالمند مسلمان را عذاب نمایم.
36ـ عن ابی محبوب قال: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یُعْتِقُ غُلاَماً صَغِیراً أَوْ شَیْخاً کَبِیراً وَ مَنْ بِهِ زَمَانَهٌ وَ م لاَ حِیلَهَ لَهُ فَقَالَ: مَنْ أَعْتَقَ مَمْلُوکاً لاَ حِیلَهَ لَهُ فَإِنَّ عَلَیْهِ أَنْ یَعُولَهُ حَتَّی یَسْتَغْنِیَ عَنْهُ وَ کَذَلِکَ کَانَ أَمِیرُ اَلْمُوْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَفْعَلُ إِذَا أَعْتَقَ اَلصِّغَارَ وَ مَنْ لاَ حِیلَهَ لَهُ. (وسائل ج15 ص239)
مردی می‌گوید از امام رضا علیه السلام سوال کردم؟ چه می‌فرمایید درباره کسی که بنده صغیری یا سالمندی و یا مریضی را آزاد کند و آنان قادر نباشند که مخارج روزانه خود را تأمین نمایند؟
حضرت فرمود: کسی که بنده‌ای را آزاد کند و او قادر نباشد مخارج خود را تأمین نماید بر او لازم است مخارج آنان را تا زمان بی‌نیازی ایشان عهده‌دار گردد همان‌طوری که امیرمومنان درباره این چنین بندگانی چنین رفتار می‌نمود.
37ـ قال الرضا علیه السلام:
و اذا لم یتهیّا للشیخ او الشّاب المعلول او المرأه الحامل ان یصوم من العطش و الجوع، اوخافت ان یضرّ بولدها فعلیهم جمیعا الأفطار، و یتصدّق عن کل واحد لکّل یوم بمدّ من طعام و لیس علیه القضاء. (مستدرک ج1 ص568)
حضرت رضا علیه السلام فرمود: اگر سالمندی، یا جوان معلولی، از شدّت تشنگی و گرسنگی قادر به گرفتن روزه نباشد و زن حامله برای حملش ضرر داشته باشد خوردن روزه برای آنان اشکال ندارد و عوض هر روز یک مدّ غذا به فقرا بدهند و بر سالمند قضا هم واجب نیست.
38ـ قال علی علیه السلام: لما انزل الله فریضه شهر رمضان و انزل: «و علی الذین یطیقونه فدیه طعام مسکین»، اتی الی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم شیخ یتوکّو بین رجلین فقال یا رسول الله هذا شهر مفروض و لا اطیق الصیام قال اذهب فکل و اطعم عن کلّ یوم نصف صاع و ان قدرت ان تصوم الیوم و الیومین و ما قدرت فصمّ. (مستدرک ج1 ص568
علی علیه السلام می‌فرماید: هنگامی که آیه وجوب روزه ماه مبارک رمضان نازل گردید پیرمردی که از شدّت پیری بر دو نفر تکیه کرده بود به محضر رسول خدا آمد و عرض کرد یا رسول الله روزه این ماه واجب است و من قادر نیستم روزه بگیرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرود: روزه بر تو واجب نیست و به عوض هر روز نصف صاع اطعام کن و اگر توانستی یک یا دو یا چند روز روزه بگیر.
39ـ عن عبدالملک بن عتبه الهاشمی قال: سألت أبالحسن علیه السلام عن الشیخ الکبیر و العجوز الکبیره التی تضعف عن الصّوم فی شهر رمضان، قال: تصدّق فی کلّ یوم بمدّحنطه. (وسائل الشیعه ج7 ص150)
مردی می‌گوید از امام هفتم علیه السلام درباره پیرمردان و پیرزنان که قدرت گرفتن روزه را ندارند را سوال کردم.
حضرت فرمود: (بر آنان روزه واجب نیست و) در عوض برای هر روزی یک مدّ گندم صدقه بدهند.
40ـ قال علی علیه السلام:
... وَ مِمَّا یَزِیدُ فِی الْعُمُرِ تَرْکُ الْأَذَی وَ تَوْقِیرُ الشُّیُوخِ وَ صِلَهُ الرَّحِمِ الحدیث...(بحار ج73 ص319)
علی علیه السلام فرمود: از جمله چیزهایی که عمر را طولانی می‌نماید احترام کردن سالمندان، اذیّت نکردن به مردم و صله رحم است.
41ـ قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
الفقر من خمسه و عشرین شیئاً... و التّقدیم علی المشائخ. (بحار ج73 ص316)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بیست و پنج چیز است که فقر می‌آورد (از جمله آنها) جلوتر از سالمندان راه رفتن است.
42ـ عن محمّد بن مسلم قال: سمعت أباجعفر علیه السلام یقول: الحامل المقرب و المرضع القلیله اللبن لاحرج علیهما أن تفطرا فی شهر رمضان لأنّهما لا تطیقان الصّوم و علیهما أن تتصدّق کل واحد منهما فی کل یوم تفطر فیه بمدّ من طعام، و علیهما قضاء کل یوم أفطرتا فیه تقضیانه بعد. (وسائل ج7 ص153)
امام باقر علیه السلام فرمود: زنان بارداری که وضع حملشان نزدیک باشد و زنان شیردهی که شیرشان کم است بر آنان مانعی نیست که روزه ماه مبارک رمضان را افطار نمایند زیرا آنان طاقت گرفتن روزه را ندارند و بر آنان است که در عوض هر روزی که افطار می‌نمایند یک مدّ طعام (به فقرا) بدهند و بعداً قضای روزهای افطار شده را روزه بگیرند.
43ـ عن محمد بن مسلم قال: سمعت أباجعفر علیه السلام یقول:
الشیخ الکبیر و الذی به العطاش لاحرج علیهما أن یفطرا فی شهر رمضان، و یتصدّق کل واحد منهما فی کل یوم بمدّ من طعام، و لا قضاء علیهما، و إن لم یقدرا فلا شئ علیهما. (وسائل ج7 ص149)
امام صادق علیه السلام فرمود: پیرمرد و کسی که مرض تشنگی زیاد دارد می‌تواند روزه ماه رمضان را افطار کند و به عوض هر روز یک مدّ طعام بدهند و قضاء هم بر آنان نیست و اگر قدرت مالی ندارند چیزی بر آنان نیست.
44ـ عن إبراهیم ابن أبی زیاد الکرخی قال: قلت لأبی عبدالله علیه السلام: رجل شیخ لایستطیع القیام إلی الخلا لضعفه و لایمکنه الرّکوع و السّجود، فقال: لیوم برأسه إیماء إلی أن قال: قلت فالصّیام قال: اذا کان فی ذلک الحد فقد وضع الله عنه، فان کانت له مقدره فصدقه مدّ من طعام بدل کلّ یوم احبّ الیّ و ان لم یکن له یسار ذلک فلا شیئ علیه. (وسائل ج7 ص151).
شخصی از امام صادق علیه السلام سوال کرد پیرمردی است آن‌قدر ضعیف است که قادر به حرکت نیست و رکوع و سجود برای او مشکل است (تکلیف او چیست؟)
حضرت فرمود: رکوع و سجود را با اشاره انجام دهد ـ بعد (سوال کرد روزه او چگونه است؟) حضرت فرمود: اگر این طور است روزه بر او نیست، در صورتی که توانایی مالی دارد برای هر روز یک مدّ طعام (حدود 10 سیر) صدقه بدهد و اگر توانایی ندارد چیزی بر او نیست.
45ـ و خطب أمیرالمومنین علیه السلام فی الجمعه فقال:
الحمدلله الولیّ إلی أن قال: و الجمعه علی کلّ مومن إلا علی الصّبی و المریض و المجنون و الشّیخ الکبیر و الأعمی و المسافر و المرأه و العبد المملوک و من کان علی رأس فرسخین. (وسائل ج5 ص3)
علی علیه السلام در ضمن خطبه‌ای که روز جمعه ایراد می‌فرمود پس از حمد و ستایش خداوند چنین فرمود: (نماز) جمعه بر همه مومنان واجب است مگر کودک، بیمار، دیوانه، سالمند، نابینا، زنان، عبد و کسانی که فاصله آنان دو فرسخ (یا بیشتر) باشد [به دلیل سختی‌های آمدن] که بر اینان نماز جمعه واجب نیست. (بهزیستی و تأمین اجتماعی در اسلام، مالک محمودی و ابراهیم بهادری، زیر نظر جعفر سبحانی، تهران، سازمان بهزیستی، 1389، ص 145-158)

نتیجه‌گیری
قرآن و معصومین سلام الله علیها مبتنی بر فرهنگ مردم عربستان در آن زمان نکاتی را گفته و توصیه‌ها و راهنمایی‌هایی نموده‌اند. البته این مطالب در آن زمان بسیار مترقی بوده است. مهم این است که لُب و جوهره این مطالب گویای این است که سالمندانی که عمری برای نسل بعد، تلاش کرده و برای آنان رفاه و آسایش فراهم آورده‌اند، هم اکنون که در وضعیت سالمندی و ناتوان هستند باید با آنان با احترام رفتار شود و از تجارب آنان استفاده کنند.  
تاریخ ثبت در بانک 22 مهر 1398